بازگشت

ياري جستن و عريضه نگاشتن در مهمات و مشکلات


سابقا متذکر شدي که از جمله تکاليف انام، در غيبت امام (عليه الصلوة و السلام) استعانت و استغاثه و استکفاء از آن حضرت در شدائد و نوائب و عرض مطالب و مآرب دنيويه و اخرويه است. پس بدان که رجوع کردن در مشکلات و معضلات امر دين و دنيا و آخر در غيبت کبري به امام خود (ارواحنا فداه)، و ادا نمودن عرايض به توسط عرايض و غيرها چند قسم است:

اول: قسمي است که عامه ي دوستان و مواليان آن حضرت (ارواحنا فداه) مي نويسند.

دويم: قسمي است که مخصوص کساني است که در مراتب معرفت بالاتر و والاتر و در عرض عرايض و حوائج و مطالب و مأرب معمول مي دارند.

اما قسم اول که وظيفه ي عامه ي دوستان آن حضرت است، که هنگام اضطرار و اشتداد احوال و اهوال، استغاثه و استعانه به آن حضرت مي جويند و آن هم انواعي است. نوعي، به نوشتن عريضه است که بايد در چاه آب يا گودال عميق يا غدير يا دريائي بيندازند، يا در محل سرداب غيبت آن حضرت بگذارند، يا به مشاهد مشرفه برده، در ضرايح مقدسه اندازند. اما قسم دوم، که مخصوص اشخاصي است که در مراتب معرفت و ولا والاتر و بالاترند، يا حضور آن حضرت توجه مي نمايند و لبها را حرکت مي دهندو عرض مطلب مي نمايند و جواب مي شنوند، يا آنکه مطلب را نوشته، در زير سجاده مي گذارند به جواب مي رسند، يا در خواب حضور آن حضرت مي رسند يا در بيداري، به اين معني که هر وقت



[ صفحه 250]



بخواهند آن حضرت را ملاقات مي نمايند و مطالب و مسائل مشکله ي خود را عرض مي نمايند و جواب مي گيرند.

الحال، نظر کن به مراتب معرفت و درجات تقرب خودت نسبت به مولاي خود (ارواحنا فداه)، اگر در زمره ي اشخاصي هستي که به تکلم، جوابت برسد يا به کتابت در زير مصلي و غيرها تحصيل جواب بنمائي، يا درک لقاي اقدس آن حضرت را (رزقنا الله تعالي) مي نمائي در خواب يا بيداري، هنيئا لارباب النعيم نعيمها، مي دانم نه به کس خواهي گفت، و نه کسي قدرت دارد که از تو توقع به معناي چنين درجه اي و رتبه اي را نمايد:

ذلک فضل الله يؤتيه من يشاء و الله ذو الفضل العظيم.

چنانچه مراتب قرب و معرفت تو به اين درجات نرسيده، پس بايد در هنگام شدائد و نوائب و عرض مطالب و مآرب پيروي کني آنچه را که مواليان تو (صلي الله عليهم) دستور العمل داده اند و انواع آن بسيار است که منضبط در کتب و دواوين علماء ابرار و فقهاء اخيار است، و در اين مورد حقير مولف را دو طريقه مي باشد، براي دوستان جسارت نموده ذکر مي نمايد. پس از آن به ساير انواع استغاثات کتابي و غيرها مي پردازد.

طريق اول: آن است: هرگاه تو را مطلبي و مهمي روي دهد، يا در صحراي خلوت يا در مکان خلوتي برو که کسي تو را نبيند، و توهم کسي را نبيني. اگر بتواني غسل بکن يا وضوي کاملي بساز و سر را برهنه کن، جامه ي آستين و زانوها را بالا بزن، گناهان خود را ممثل کن و تقصيرات خود را در شرايط بندگي با مولاي خود مجسم نما، قدري خاک بر سر ريز و صدا را به واويلاه و اغوثاه و وا اماماه بلند کن، پس از آن متوجه شو از صميم قلب به آن حضرت و سلام کن به سلامي که اول او اين است:

سلام علي آل يس...

پس از خواندن اين سلام دعائي که بعد از او وارد شده، بعد از آن به تضرع و زاري و



[ صفحه 251]



ناله و سوگواري بگو:

اللهم عظم البلاء و برح الخفاء و انقطع الرجاء و انکشف الغطاء وضاقت الارض و منعت السماء و اليک يا رب المشتکي و عليک المعول في الشدة و الرخاء، اللهم فصل علي محمد و آل محمد الدين امرتنا بطاعتهم و عجل اللهم فرجهم بقائمهم و اظهر اعزازه يا محمد يا علي يا علي يا محمد انصراني فانکما ناصراي يا محمد يا علي يا علي يا محمد احفظاني فانکما حافظاي...

پس سه مرتبه بگو:

يا مولاي صاحب الزمان الغوث الغوث الغوث ادرکني ادرکني ادرکني الامان الامان الامان.

و اين دعا را استاد اعظم، در «دار السلام» از کتاب «کنوز النجاح» شيخ طبرسي (رحمه الله) با شرح آن اين قسم روايت نموده از حضرت حجت (ارواحنا فداه): اللهم فصل علي محمد و آل محمد اولي الامر الذين فرضت علينا طاعتهم فعرفتنا بذلک منزلتهم ففرج عنا بحقهم فرجا عاجلا قريبا کلمح البصر او هو اقرب يا محمد يا علي اکفياني فانما کافياي و انصراني فانکما ناصراي يا مولاي يا صاحب الزمان الغوث الغوث الغوث ادرکني، ادرکني، ادرکني، کذا روي الاستاذ مد ظله.

پس از آن، آن حضرت را ممثل بدار پيش روي خود، و به هر زباني که اقرب به تملق و تخضع و تخشع است، مطالب خود را عرض کن، و قسم بده آن حضرت را به حق آباء کرامش (عليهم السلام) که حاجت تو را برآورد. اميدوارم که سريعا حاجتت روا، و دردت دوا شود. و اين از اسرار مکنونه و مطالب مخزونه بود که به يادگار گذاشتم و پرده از آن برداشتم.

عن السيد السند الاستاد العالم الرباني و الحکيم الصمداني الفقيه المجتهد



[ صفحه 252]



البارع السيد محمد الهندي النجفي (دام ظله)، عن العالم السيد حسن القزويني، عن السيد حسين شوشتري من ائمة الجماعه، عن اساتيده: تقول مکشوفة الرأس واقفا مستقبلا يا حجة القائم خمس مائه و سبعين مرة مجرب. و عنه (دام ظله العالي) باسناده عن السيد عليخان شارح الصحيفه السجاديه (ع) تصلي رکعتين تحت السماء في السطح مکشوف الرأس ليلة الخميس او الجمعه و تقول بعدهما يا حجة القائم بعدده و انت مکشوفا الرأس فانه مجرب. قلت وعددها (40 به اضافه 1 به اضافه 1 به اضافه 100 به اضافه 30 به اضافه 1 به اضافه 400 به اضافه 3 به اضافه 8 به اضافه 1 به اضافه 10) جمعه: 595، فاحفظه فانه من المکنونات و اني جربته مرارا.

طريق دوم: که در هيچ کتابي نديده، و از هيچ استادي نشنيده، و اين هم از اسرار مکنونه ي مخزونه است که براي دوستان آن حضرت (ارواحنا فداه) به يادگار مي گذارم و به امانت مي سپارم، اين است: هرگاه تو را مهمي و مطلبي روي دهد، به توسط ملکين شريفين پيغام به پيغمبر خدا و ائمه ي هدي بخصوص امام عصر (صلي الله عليهم اجمعين) بده. اگر مي خواهي چنين بگو: اولا، سلام مي کنم بر شما اي دو ملک موکل بر من که کتابت اعمال و اقوال مرا مي نمائيد، و شاهد بر احوال من هستيد، و مي دانم ماموريد که آنچه من مي گويم و عمل مي نمايم ثبت مي نمائيد، و مي دانم چنان مواظب و مراقب من هستيد کمه اگر خيال سيئه کنم، از بوي آن مستحضر مي شويد، و اگر هم به حسنه نمايم، مطلع و مخبر خواهيد بود، و زياده بر اين هم مي دانم که مترقب مترصد مي باشيد و کشيک مرا مي کشيد. ولي من چون معصوم نيستم، معترف و مقر مي باشم که از هنگام بيدار شدن از خواب تا وقت خواب ديگر، هر نفسي که مي کشم معصيت است و کمال غفلت را دارم از شماها، که مبادا چيزي ثبت کنيد که چون به نظر پيغمبر خدا و ائمه ي هدي (صلي الله عليه و عليهم الجمعين) مي رسد، ملول و محزون شوند و تاثير آن ملالت و اشمئزار در ظاهر و باطن من بروز کند، ولي چيزي که هست حسن ظن و استظهار به کريمه ي فاولئک الذين يبدل الله سيئاتهم حسنات و اميدواري به فرمايشي که آن حضرت به برادر خود اميرالمومنين (عليه الصلوة و السلام) فرموده که:



[ صفحه 253]



يا علي اعمال شيعتک تعرض علي في کل جمعة فافرح بصالح اعمالهم و استغفر لسيئاتهم.

ثانيا، امروز شما دو نفر تازه وارد شده ايد بر من و مرا پيغامي و حاجتي است، خواهش مي کنم که اين پيغام و عرض حاجت مرا به حضور پيغمبر خدا و ائمه ي هدي (صلي الله عليهم اجمعين) برسانيد و.

بعد حوائج خود را ذکر کن، يقينا جواب آن به تو خواهد رسيد، خذ هذا و کن من الشاکرين.

اما طريقه ي رقاع استغاثات و استشفاع واستکفاء و استعانه به خداي عز و علا و خاتم انبياء و ائمه هدي (صلي الله عليهم اجمعين) در کتب معتبره از قبيل «مصباح کفعمي» و «مصباح» شيخ طوسي و «قبس المصباح» شيخ ابو عبدالله سلمان بن حسن صهرشتي شاگرد شيخ طوسي (قدس سره) و «دعوات» سيد فضل الله بن علي بن عبدالله راوندي و «مزار» و «دعاء بحار الانوار» مجلسي (قدس سرهما) و «دار السلام» استاد اعظم (ادام الله ظله العالي علي رؤس الاداني و الاعالي) و غيرها بطريق شتي ثبت و ضبط است و مرحوم مجلسي (قدس سره) اکثر را در «تحفة الزائر» به فارسي ذکر نموده، چون کتاب مزبور مانند آفتاب، ضياء بخش و مشهور است، لهذا از ايراد تمام آنها صرف نظر نموده، الا سه فقره که اختصاص به حضرت حجت (ارواحنا فداه) دارد که در اين مورد رقم مي شود:

اما طريق اول از رقاع استغاثات،طريقي است که روايت مي کنم از استاد اعظم (ادام الله ظله العالي) که او روايت کرده از کتاب «انيس العابدين» تاليف شيخ عالم محمد بن محمد الطيب، و او نقل کرده از کتاب «سعادات»، دعاء توسل از براي هر مهمي و حاجتي:

بسم الله الرحمن الرحيم، توسلت اليک يا ابا القاسم محمد بن الحسن بن علي بن محمد بن علي بن موسي بن جعفر بن محمد بن علي بن الحسين بن علي بن ابي طالب النبأ



[ صفحه 254]



العظيم و الصراط المستقيم و عصمة اللاجين و بامک سيدة نساء العالمين و بآبائک الطاهرين و بامهاتک الطاهرات و بيس و القرآن الحکيم و الجبروت العظيم و حقيقة الايمان و نور النور و کتاب مسطور ان تکون سفيري الي الله تعالي في الحاجة لفلان او هلاک فلان بن فلان...

و اين رقعه را در گل پاکي بگذارد و در آب جاري يا چاهي بيندازد و در آن حال بگويد:

يا سعيد بن عثمان و يا عثمان سعيد اوصلا قصتي الي صاحب الزمان صلوات الله عليه.

استاد اعظم (دام ظله) فرموده اند:

نسخه چنين بود، ولکن به ملاحظه ي روايات و طريقه ي بعضي از رقاع بايد چنين باشد:

يا عثمان بن سعيد و يا محمد بن عثمان...

مولف گويد: چون سعيد و محمد در کتابت شباهة مائي دارند، کاتب محمد بن عثمان را سعيد بن عثمان نوشته و اين تصحيفات در کتب رجال بسيار است چنان که بر متتبع واضح است، بحمد الله تعالي. اغلب اين اشتباهات و تصحيفات بعد از انتقال خط کوفي به خط نسخ و غيرها است. چنانکه در بريد و يزيد و جنان و حيان و نظائر آنها از اسامي و کلمات و تواريخ و غيرها در کتب رجال ثبت و ضبط است، فتامل.

اما طريق دويم از رقاع استغاثات، طريقي است که روايت مي کنم از استاد اعظم (اطال الله بقاه) که او نقل کرده از «مفاتيح النجاة» سبزواري و «تحفة الزائر» مجلسي (قدس سرهما) مروي است که:

هر که را حاجتي باشد، آنچه مذکور مي شود بنويسد در رقعه. و در يکي از قبور ائمه (عليهم السلام) بيندازد، يا ببندد و مهر کند.



[ صفحه 255]



و خاک پاکي را گل سازد،و آن را در ميان گل گذارد، و در نهري يا چاهي عميق يا غدير آبي اندازد که به حضرت صاحب الزمان (صلوات الله عليه) مي رسد و او به نفسه متولي برآوردن حاجت مي شود.

نسخه ي رقعه ي مذکوره:

بسم الله الرحمن الرحيم، کتبت يا مولاي صلوات الله عليک مستغيثا و شکوت ما نزل بي مستجيرا بالله عزوجل ثم بک من امر قد دهمني و اشغل قلبي و اطال فکري و سلبني بعض لبي و غير خطير نعمة الله عندي، اسلمني عند تخيل و روده الخليل و تبرء مني عند ترائي اقباله الي الحميم و عجزت عن دفاعه حيلتي و خانني في تحمله صبري و قوتي فلجات فيه اليک و توکلت في المسئلة لله جل ثناؤه عليه و عليک في دفاعه عني علما بمکانک من الله رب العالمين ولي التدبير و مالک الامور واثقا بک في المسارعة في الشفاعة اليه جل ثناوه في امري متيقنا لاجابته تبارک وتعالي اياک باعطائي سؤلي و انت يا مولاي جدير بتحقيق ظني و تصديق املي فيک في امر کذا و کذا...

و به جاي «کذا» نام حاجت خود را برد:

فيما لا طاقة بحمله و لا صبر لي عليه و ان کنت مستحقا له و لاضعافه بقبيح افعالي و تفريطي في الواجبات لله عز و جل فاغثني يا مولاي صلوات الله عليک عند الکهف و قدم المسئلة لله عز و جل في امري قبل حلول التلف و شماته الاعداء فبک بسطت النعمة علي و اسئل الله جل جلاله لي نصرا عزيزا و فتحا قريبا فيه ببلوغ الامال و خير المبادي و خواتيم الاعمال و الامن من المخاوف کلها في کل حال انه



[ صفحه 256]



جل ثناؤه لما يشاء فعال و هو حسبي و نعم الوکيل في المبدء و المال.

آنگاه بر بالاي آن نهر يا غدير برآيد، و اعتماد بر يکي از وکلاي حضرت نمايد يا عثمان بن سعيد العمروي، يا ولد او محمد بن عثمان يا حسين بن روح، يا علي بن محمد السمري و يکي از اين جماعت را ندا کند و بگويد:

يا فلان بن فلان سلام عليک اشهد ان وفاتک في سبيل الله و انک حي عند الله مرزوق و قد خاطبتک في حيوتک التي عند الله جل و عز و هذه رقعتي و حاجتي الي مولانا عليه السلام فسلمها اليه و انت الثقة الامين.

پس نوشته را در نهر يا چاه يا غدير اندازد که حاجت او برآورده مي شود.

اما طريق سوم طريقي است که به غير کتابت است، روايت مي کنم از استاد اعظم (ادام الله ظله العالي) و او روايت کرده از «بحار الانوار مجلسي (قدس سره) و او روايت کرده از «قبس المصباح» شيخ حسن صهرشتي (رحمه الله) شيخ مزبور گفته:

شنيدم از شيخ ابوعبدالله حسين بن حسن بن بابويه (رضي الله عنه) در ري سنه ي چهارصد و چهل، که روايت مي کرد از عم خود ابي جعفر محمد بن علي بن بابويه (رحمه الله) گفت: خبر داد مرا بعضي از مشايخ قميين که وارد شد بر من اندوه سختي و طاقتم طاق وسست و ضعيف شد، الي آخر.

چنانکه تفصيل شرح و توسل در جزو سلامهاي وارده به چند روايت ذکر شد و ابتداي آن اين بود:

سلام الله الکامل التام...

و ذکر شد در ذيل آن آنچه را که عالم تحرير مرحوم شيخ محمود عراقي معاصر (رحمه الله) در «دار السلام» خود ذکر کرده، فلاحظ.



[ صفحه 257]