بازگشت

اعمال عصر جمعه


از جمله تکاليف انام، در غيبت امام (عليه الصلوة و السلام) مواظبت نمودن به اعمال و اذکار و اورادي است که در تعقيب نماز عصر جمعه، و مخصوص به وقت عصر جمعه، و مخصوص از زردي آفتاب تا غروب، و مخصوص به غروب است. و اکثر اين دعوات را در ضمن تکاليف عديده ذکر مي نمائيم. پس، بر هر عبدي از عباد لازم است در اين اوقات محموده که فضيلتش زياده از ساير اوقات ديگر است، وقت را مغتنم دانسته، جد و جهد نمايد که خود را متذکر خاطر مبارک امام خود (ارواحنا فداه) نمايد، و دست توسل به دامن ولاي آن حضرت وآباء کرامش (عليهم الصلوة و السلام) زده، مقاصد و مطالبي که دارد عرضه نموده، انشاء الله مقرون به انجاح و انجام خواهد بود.

اما تعقيبات و دعوات مخصوصه ي بعد از نماز عصر روز جمعه:

از جمله، خواندن دعائي است که شيخ طوسي و ابن طاوس (قدس سرهما) و کفعمي (رحمه الله) به سند معتبر از حضرت امام زين العابدين (عليه الصلوة و السلام) روايت کرده اند که:

در روز جمعه بعد از نماز عصر اين دعا را بخوانند:

اللهم انک انهجت سبيل الدلالة عليک...

از آن جمله، خواندن صلواتي است که سابقا ذکر شد. و صلوات مزبوره از



[ صفحه 203]



ناحيه ي مقدسه بيرون آمده و به سندهاي صحيح و معتبر، از ابوالحسن ضراب اصفهاني (رحمه الله) نقل کرده اند که ابتداي آن اين است:

بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صلي علي محمد سيد المرسلين...

ذکر کرديم که سيد بن طاوس (قدس سره) فرموده:

اگر ترک کردي تعقيب عصر روز جمعه را به جهت عذري، پس ترک مکن اين صلوات را هرگز به جهت امري که مطلع کرده ما را خداوند (جل جلاله) بر آن.

منها: دعائي است که بعد از نماز عصر روز جمعه بايد خوانده شود. سيد بن طاوس در «جمال» و شيخ طوسي در «غيبت» و صدوق در «کمال» به اسانيد معتبره ي صحيحه، ذکر کرده اند که:

شيخ ابوعمرو عمري (قدس سره) که نايب خاص اول حضرت است، املاء فرمود به ابو علي محمد بن همام و امر فرمود که اين دعا را در غيبت قائم (ارواحنا فداه) بخوانند:

اللهم عرفني نفسک فانک ان لم تعرفني نفسک لم اعرف رسولک...

و تمام اين دعا در جزو دعوات مخصوصه ذکر شد. و سابقا اشاره شد که سيد بن طاوس (قدس سره) در «جمال الاسبوع» ذکر نموده در خصوص اين دعا.

هرگاه از جميع دعواتي که براي تو ذکر کرديم،در تعقيب نماز عصر عذري باشد، اين دعا را در تعقيب عصر جمعه ترک مکن، و حذر کن از اين که مهمل گذاري خواندن آن را. به درستي که ما شناختيم اين را از فضل خداوند (جل جلاله)، که مخصوص فرموده ما را به



[ صفحه 204]



آن، پس اعتماد کن بر آن.

منها خواندن صلوات کبير است بعد از نماز عصر روز جمعه. چنانکه شيخ طوسي و سيد (قدس سرهما) و سايرين، از حضرت صادق (عليه الصلوة و السلام) روايت کرده اند که:

مستحب است خواندن اين صلوات کبير بعد از عصر روز جمعه:

اللهم ان محمدا صلي الله عليه و آله کما وصفته في کتابک....

منها: صلوات کبيري است که حضرت امام حسن عسکري (عليه الصلوة و السلام) به عبدالله بن محمد عابد، تعليم فرمودند. اگرچه اختصاصي به روز جمعه ندارد، ولي من باب اطلاق اخبار در خصوص صلوات شب و روز جمعه، البته اين صلوات افضل از ساير دعوات و اعمال ديگر خواهد بود.

منها: خواندن صلواتي است که مجلسي (قدس سره) در «زاد المعاد» ذکر نموده که:

مستحب است اين صلوات را در هر روز ماه مبارک رمضان، و در هر روز جمعه در تمام سال بخوانند. اول آن اين است:

ان الله و ملئکته يصلون علي النبي...

از جمله صلواتي است ابن ادريس و غير او به سند صحيح از حضرت امام جعفر صادق (عليه الصلوة و السلام) روايت کرده اند که:

هر که بعد از عصر روز جمعه اين صلواة را بخواند مثل ثواب عمل جن و انس در اين روز به او عطا کنند.

اللهم صل علي محمدو آل محمد الاوصياء المرضيين بافضل صلواتک و بارک عليهم بافضل برکاتک و السلام عليهم و علي ارواحهم و اجسادهم و رحمة الله و برکاته.



[ صفحه 205]



ابن بابويه (قدس سره) به سند معتبر از حضرت امام محمد باقر (عليه السلام) روايت کرده است که:

هر که اين صلوات را بعد از نماز عصر روز جمعه بخواند، حق تعالي براي او صد هزار حسنه بنويسد، و صد هزار گناه از او محو کند، و صد هزار حاجت او را برآورد، و صد هزار درجه ي او را بلند کند.

اين روايت را در «ثواب الاعمال» نوشته، ولي به تفاوت اين الفاظ «و السلام عليه و عليهم» و ابن طاوس (قدس سره) در «جمال الاسبوع» از «امالي» او - يعني از «امالي» ابن بابويه (قدس سره) - چنين نقل کرده که:

بعد از عصر روز جمعه، صلوات سابق را که ابن ادريس و غير او، از حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) روايت کرده اند، عينا از حضرت باقر (صلوات الله عليه) روايت کرده بگويند با ثواب معيني که ذکر شد.

و از جمله، صلواتي است که نيز سيد (قدس سره) به سند معتبر از حضرت صادق (عليه السلام روايت کرده که:

هر که بعد از نماز عصر روز جمعه، پيش از آنکه از جاي نماز خود برخيزد، ده مرتبه بگويد، صلوات فرستد بر او ملائکه از اين جمعه تا جمعه ي آينده همين ساعت.

و به روايت معتبر ديگر، از آن حضرت روايت کرده است که:

چون نماز عصر روز جمعه را ادا نمودي، هفت مرتبه اين صلوات را بخوان.

و در اين دو روايت چنين است اين الفاظ: عليه و عليهم السلام و علي ارواحهم و بعض صلوات ديگر در روز جمعه و بعد از نماز عصر جمعه وارد



[ صفحه 206]



شده که در کتب اصحاب ضبط است.

از جمله، استغفار در روز جمعه بعد از عصر است، ابن طاوس (قدس سره) در «جمال الاسبوع» ذکر نموده به اسناد خودش از حضرت ابي عبدالله (عليه السلام) که فرمودند:

هر کس استغفار کند روز جمعه بعد از عصر، هفتاد مرتبه، به اين طريق: استغفر الله و اتوب اليه مي آمرزد خداي تعالي گناه او را آنچه گذشته، و نگاه مي دارد او را در باقي عمرش، و اگر گناهي نداشته باشد، گناهان پدر و مادر او را بيامرزد.

و ديگر، خواندن يکصد مرتبه سوره ي قدر است بعد از عصر روز جمعه، ابن بابويه به سند معتبر از از حضرت موسي بن جعفر (عليهماالسلام) روايت کرده است که:

خدا را در روز جمعه هزار نسيم رحمت است، که هر بنده را آنچه بخواهد از آن رحمتها عطا فرمايد.پس، هر که بعد از عصر روز جمعه صد مرتبه سوره ي انا انزلناه را بخواند، حق تعالي آن هزار رحمت را مضاعف فرمايد و به او عنايت نمايد.

و از جمله ي دعوات بعد از نماز عصر روز جمعه، خواندن دعاي عظيم القدر عشرات است. و از براي اين دعاي جليل القدر، شش روايت مختلفه ابن طاوس (قدس سره) ذکر کرده، چنانکه در «مهج الدعوات» مي گويد:

بدان که اين دعاي بزرگ، از اسرار دعوات است،و يافتم از براي آن شش روايت مختلفه، ذکر کرديم در کتاب عمل روز و شب، از مهمات، دو روايت آن را، يکي در ادعيه غروب، و يکي در تعقيب صبح و در جزو چهارم از مهمات، روايتي ديگر در تعقيب عصر از روز جمعه، و در آخر کتاب «اغاثة الداعي» روايتي ديگر و ذکر مي کنم در اين کتاب، روايت پنجم و ششم را.



[ صفحه 207]



پس در روايت اول دعا را ذکر مي نمايد که مخصوص است خواندن آن در صبح يک مرتبه، و بعد از عصر يک مرتبه.در روايت دويم به اختلاف تعيين وقتي ننموده. و مجلسي (قدس سره) هم در «صلاة بحار» و «کتاب دعاء بحار»، به سندي ديگر اين دعا را ذکر کرده. الحاصل،از شرح اين حديث معلوم مي شود که از براي خواندن اين دعا سه وقت معين است، يکي در صبح و يکي در شب، و بهتر از اين دو، اوقات بعد از نماز عصر روز جمعه است، که از جهت روز و وقت افضل از ساير ايام و اوقات است. و چون اين دعاي مبارک و شرح آن در اکثر کتب دعوات مشهوره و غير مشهوره، مدون و مضبوط است، ترک آن نموده و به ذکر تنبيهي قناعت مي کنيم.

تنبيه: از جمله ي فقرات شر اين دعا آن است که حضرت اميرالمومنين (عليه السلام) با حضرت امام حسين (صلوات الله عليه) مي فرمايد:

عهد کن با من رازي که با تو مي گويم به کسي نگوئي تا دوازده ماه از شهادت من بگذرد.

علت آن، آنچه به نظر قاصر حقير رسيده، آن است که موافق تواريخ و اخبار معتبره مثل «کافي» و غيرها،شهادت حضرت اميرالمومنين (عليه السلام) در سال چهلم از هجرت واقع شد، و بعد از رحلت آن حضرت، معاويه (عليه اللعنه) به دعوي خلافت با حضرت امام حسن (عليه الصلوة و السلام) معارضه نمود. و موافق حديث طولاني مفضل (عليه الرحمة)، معاويه ي ملعون به رياست و سرکردگي زياد بن ابيه (عليه اللعنة) يکصد و پنجاه هزار نفر به کوفه مامور نمود که حضرت امام حسن و امام حسين (عليهماالسلام) و ساير اهل بيت، و شيعيان و دوستان آنها را دستگير نمايند. و از همه آنها بيعت به جهت معاويه بگيرند. هر کس ابا نمايد و تمکين نکند، گردن او را بزنند و سر او را براي معاويه ببرند، چون اين خبر را حضرت امام حسن (عليه السلام) شنيد، در کوفه بالاي منبر رفت و مردم را اعلام نمود و طلب نصرت و ياري از اهل کوفه نمود. به جز بيست نفر احدي جواب



[ صفحه 208]



آن حضرت را نداد،پس فرمودند:

اگر چهل نفر ناصر براي من پيدا مي شد، اسوة لجدي رسول الله (صلي الله عليه و آله) با معاويه قتال مي کردم.

خلاصه در سال چهل و يکم از هجرت نظر به حکم تقيه، بسا معاويه بيعت کرد با آن شرايط مقرره، که اسباب حفظ جان و مال و عرض و دين و دنياي شيعيان و دوستان بود. از اينجا است که حضرت اميرالمومنين (عليه السلام) شرط فرمودند که اين راز را به تو مي گويم، بايد به کسي نگوئي تا دوازده ماه از شهادت من بگذرد، مرادشان رفع تقيه و مصالحه ي حضرت امام حسن (عليه السلام) با معاويه (عليه العنه) بوده. زيرا که مي دانست که هر يک از شيعيان قبل از واقعه ي مصالحه براين دعا واقف مي شدند،چون مشتمل به شهادت امامت اميرالمومنين و اولاد معصومين او (سلام الله عليهم اجمعين) و ذکر فضايل و مناقب ايشان است، اسباب صدمه و آزار، بلکه ذهاب جان و مال شيعيان بود. لهذا، موقوف به گذشتن مدت معينه فرمودند. و از عبارت شرح دعا چنين برمي آيد که اين شرح و دعا را تا دوازده ماه ديگر به کسي ابراز و اظهار نکن، و در موضع ديگر مي فرمايد:

عهد کن با من اين دعا را تعليم نکني تا وقت وفات خود.

محتمل است يا به جهت همين مطلب بوده که ذکر کرديم، يا به جهت اينکه در شرح آن از شهادت حضرت سيد الشهداء (عليه السلام) خبر داده که مي فرمايد:

به شهادت از دنيا مفارقت کني و سعادتمند زندگاني کني...

نخواسته اند که کسي مطلع شود به اين امر عظيم. در اين صورت شايد آن حضرت بعد از يکسال، بروز اين دعا را دادند، ولي به کسي تعليم نفرمودند تا وقت وفات خود،که در جزو اسرار امامت هنگام شهادت به حضرت سيد



[ صفحه 209]



الساجدين (عليه الصلوة و السلام) تعليم فرمودند که به شيعيان تعليم شود. عجب دارم از بعض اسرار مودعه در اين دعاي عظيم القدر، و امثال آن از دعوات مجربه ي صحيحه که تکرار و تعداد بعض اذکار و اسماء الله تعالي در آنها شده. و بعضي جاهلين و مقصرين، و اشخاصي که سلب توفيق از آنها شده به واسطه کسالت و بطالت و طلب استراحت نفس، به واسطه ي تکرار اين اسماء و اذکار و دعوات که قدري اسباب امتداد و طول وقت خواهد بود، از خواندن چنين دعاهائي صرف نظر مي نمايند و به دعاهاي مختصره مي پردازند. و تجربه شده، همين قدر از وقت و زماني که لازمه ي خواندن آن دعوات و اذکار است، که بايد در آن مورد صرف شود، چون اعراض مي نمايد، همان وقت و زمان را در موردي ديگر صرف معصيتي خواهد نمود با کمال ميل قلبي و عدم اعراض واشمئزار طبع. و اين مسئله در اکثر افعال و اعمال خيريه و غيرها تجربه شده، و بيان آن را در مسئله راجح و مرجوح، استاد اعظم (ادام الله ظله) در «دار السلام» به طريق مستوفي ذکر فرموده اند، فليراجع.



[ صفحه 210]