بازگشت

لزوم عرض سلام


از جمله تکاليف انام، در غيبت امام (عليه الصلوة و السلام) سلام نمودن به آن حضرت است در هر روز، بخصوص در روز دوشنبه و پنجشنبه، که عرض اعمال عموم خلايق به آن حضرت مي شود. سابقا اشاره شد که تکليف عبد نسبت به مولاي خود آن است که در تمام حرکات و سکنات خود تابع و مطيع اوامر و نواهي مولاي خود باشد، بلکه به درجه اي حالت مراقبه را تکميل نمايد که مقام انس و استغراق براي او حاصل شود و آني ظاهرا و باطنا از توجهات قلبيه و جوارحيه تغافل و تساهل نداشته باشد، و گمان نکند که مولا و آقاي او از انظار غايب است و از اعمال و افعال عبد خود بي اطلاع است، بلکه به طور يقين قطع نمايد که مولاي او حاضر و ناظر اوست. و علم او قبل از اخطار به بال تو است، و از تمام حرکات و سکنات و حالات و مقامات ظاهره و باطنه ي عبد خود استحضار دارد. پس از جمله تکاليف و فرائض عباد نسبت به امام مفترض الطاعه ي خود آن است که همه روزه عرض چاکري و جان نثاري خود را در پيشگاه سلطان حقيقي خود نموده، به آن حضرت (ارواحنا فداه) سلام دهند و اظهار عبوديت و رقيت نمايند، و عرض محبت و خلوص قلبيه ي خالصانه ي صادقانه نمايند، و به زبان حال و قال عرض و اظهار نمايند:

اي مولا و آقا و سيد ما، اگر به حسب مصلحت چهره ي مبارک را از اين بندگان ناقابل پوشيده و در بارگاه عظمت و جلالت خود ما را راه نمي دهي، وليکن اين بندگان، همچنان در مقام عبوديت



[ صفحه 133]



و بندگي و جان نثاري خود ثابت و جازم هستيم و حق عبوديت و جان نثاري ماست، که همه روزه در آستان مقدس تو خود را حاضر دانسته و در عتبه ي مقدسه ي تو ايستاده سلام داده و اظهار چاکري نموده مراجعت نمائيم. البته اي مولاي ما، اگر اين بندگان ناقابل تو لياقت ادراک حضور مرحمت ظهور را داشتيم ما را راه مي دادي و اظهار مرحمت و مکرمت مي فرمودي. وليکن يقين داريم که در مراتب عبوديت و مراسم بندگي و فدويت خود قصور و فتور داريم و هنوز به آن درجه نرسيده ايم که درک تشرف حضور مبارکت را نمائيم، و يقين داريم اگر چه شخص اين بندگان از آستان ملايک پاسبانت دور است وليکن عرض اعمال و افعال ما همه روز در دفتر حضرتت مسطور است. و باز يقين داريم که همه روزه مانند اشخاصي که در آستان حضرت رضا (عليه الصلوة و السلام) تا شصت مرتبه آمدند و برگشتند و آن حضرت آنها را راه نداد و باز دست از بندگي و عبوديت برنداشتند،اين بندگان هم هرماه هزار مرتبه بيائيم و ما را جواب ندهي، باز دست بندگي از دامن تولايت نخواهيم برداشت، يقين دارم اگر از شيعيان تو بوديم، در مرتبه ي اولي ما را راه مي دادي و نزد خود مي خواندي، وليکن چون از دوستان تو هستيم و به مرتبه ي شيعيت نرسيده ايم، از آن جهت از زيارت جمال مبارکت محروم و از ادراک حضور اقدست مهجور شده ايم. پس فريضه ي ذمت اين بندگان است که همه روزه و همه شب خود را به سلام دادن ذات اقدس رطب اللسان و به اظهار عبوديت و پيغام فرستادن حضور مقدست همعنان باشيم، شايد در اين ميانه يکي کارگر شود.



[ صفحه 134]