بازگشت

سخن ناشر


اعلم ان قلوب اهل الطاعة و الاخلاص نزع الک مثل الطير الي او کارها.

- فرزندم، مهدي - بدان که دلهاي مردم با خلوص و طاعت پيشه، بسان پرنده اي که به سوي آشيانه پرمي کشد بيتابانه و مشتاقانه، راهي کوي تواند. [1] .

شب به درازا کشيد، چشمها، همه فروخفتند جز چشمان شيداي شيفتگان، که در سياهي آسمان، فروغ تو را مي جويد؛ اي خورشيد فروزان وجود.

دريا توفاني شد، زورقها، همه در هم شکستند جز زورق سرخ چشم براهان، که بر فراز امواج، کرانه ي تو را مي جويد؛ اي ساحل آرام نجات.

پهنه ي زمين خشکيد، گل بوته ها، همه پژمردند جز لاله زار خونرنگ دلباختگان، که در کوير گدازنده ي صحرا، تراوش تو را مي جويد؛ اي چشمه ي جوشان حيات.

آري، تيره شب غيبت، به درازا کشيد، درياي سياه زندگي، سراسر گرداب و توفان شد، پهن دشت انسانيت کويري تفتان گشت و منتظران، نستوه و پايدار، همچنان تو را مي جويند؛ اي مهدي موعود، اي منجي



[ صفحه 6]



محبوب، اي قائم منتقم.

به راستي که، در تاريخ «وصل و هجران» و «عشق و حرمان»، محبتي چنين ديرپاي، محباني چنين پاي بند و محبوبي چنان گريزپاي، هيچ چشمي نديده و هيچ گوشي نشنيده، که هزار و صد و چهل سال است اين «جذبه و ناز» و «راز و نياز» ادامه دارد.

واي بر تو، اي قلم، بشکني که چه نسنجيده و ناهنجار نوشتي! کجا آن يوسف عزيز، به پاي خويش، راهي چاهسار غيبت شد؟ مگر نه اينکه بي وفائي و ناشکيبائي و پراکنده دلي مدعيان حب و ايمان، سبب رخ پوشاندن و دوري گزيدن و در زندان نهان زيستن آن محبوب عالميان است که خود، در لفافي از اندوه، فرمود:

«اگر شيعيان ما - که خدا آنان را بر طاعت خود توفيق دهاد - بر پايه ي شناختي شايسته وصادقانه، در راه وفا به پيماني که بر دوش دارند همدل مي شدند برکت ديدار ما از ايشان واپس نمي افتاد و سعادت ديدار ما براي آنان زودتر دست مي داد، پس ما را از ايشان دور نمي دارد مگر رفتار ناشايست و ناپسند آنان که خبرش به ما مي رسد.» [2] .

آري،

از جذبه ي اوست که پرستوي عشقش در دل شوريدگان آشيان مي کند.

از شراره ي اوست که آتش ارادتش در جان دلدادگان زبانه مي کشد.

از يادآوري اوست که گلبن يادش در روان فريفتگان بهار مي آفريند.



هيچ عاشق خود نباشد وصل جو

که نه معشوقش بود جوياي او



از اين رو است که درک محبت و مودت او - همانند حب خدا و پيامبر



[ صفحه 7]



- نيازمند به تلاش و تکاپوي دشوار و توانفرسا نمي باشد. کافيست سراچه ي دل را به اشک توبه بشوئي و به مژگان استغفار بروبي و به دو پاسدار تقوي و اخلاص بسپاري تا دريچه اش را هر بامداد به سوي آفتاب ولايت بگشايند که سرلوحه ي ايمان هر ايماندار را اين گفته اند:

«هيچ بنده اي به خدا ايمان نياورده مگر آنگاه که مرا بيش از خودش دوست بدارد و فرزندان مرا بيش از فرزندانش و خاندان مرا بيش از خاندانش»

پيامبر اکرم (صلوات الله عليه و آله) [3] .

به ويژه که دوستي و سرسپردگي به آستان مهدي عليه السلام، با شور و اشتياق ظهور شکوهمند و جهانگير او درهم مي آميزد، راستي: کدام انسان حق پرستي است که آرمان حکومت عدل و دادگري را در سر نپرورد؟

کدام روان شرافتمندي است که با نويد امنيت و آزادي همگاني، حيات تازه نگيرد؟

کدام تن ستم کشيده اي است که به اميد روزگار مساوات و برابري بر کوشش و مقاومت نيفزايد؟

کدام جان درد آشنائي است که با ياد پرچمدار الفت و برادري، آرامش و آسايش نيابد؟

کدام چشم جستجوگري است که در انتظار جمال انسانيت و مردانگي به اشک ننشيند؟

کدام دل اندوهباري است که از شوق پايان غيبت و پنهاني، شادمانه نتپد؟

بس کن، اي جگر سوخته قلم، ناليدن را، گريستن را، و شور آفريدن را، که اين سوز را درماني و اين فراق را پاياني نمي بينم، جز هنگامه ي ظهور، که آن را نيز، زماني معين نيست و يا اگر هست:



[ صفحه 8]



لا يجليها لوقتها الا هو. [4] .

اما، چه سود؟ که اگر من بس کنم قلبهاي گداخته از شوق مهدي، آرام نخواهد نشست و اگر من ننويسم قلمهاي آکنده از اشتياق منجي، بيکار نخواهند ماند. همانگونه که در اين يازده قرن، بسياري از عالمان نامي و دانشوران گرامي، از شيعه و سني، در عرصه ي شناخت حضرت مهدي، آثاري گرانقدر از خود به يادگاري نهاده اند که نام نيکشان را جاودانه ساخته است.

دو سال پيش، که نمايشگاهي، به همت جواناني پر شور و دلباخته، از نسخ خطي و کتب چاپي، در موضوع مهدويت،ترتيب يافته بود نزديک به ششصد کتاب و رساله ي عربي و فارسي، در برابر ديدگان پژوهندگان قرار داشت که کتاب حاضر، يکي از آنها مي باشد. اين کتاب، که در موضوع خود - تکاليف شخصي مردم در رابطه با امام غائب - قديمي ترين متني است که به طور يکپارچه و مستقل نگاشته شده و در دسترس مي باشد، از آثار عالم رباني و اديب صمداني، مرحوم حجة الاسلام و المسلمين، دبيرالدين،ابو المکارم، ميرزا علي اکبر صدرالاسلام همداني به شمار مي آيد.

کتاب که نثري شيوا و استوار دارد به سال هزار و سيصد و هفده قمري، به رشته ي تحرير درآمده و براي نخستين بار، به همت محقق گرانمايه آقاي فخرالدين نصيري اميني در سال هزار و سيصد و پنجاه و چهار شمسي از روي خط مولف بعينه فيلمبرداري و در تيراژ محدود افست شده و به علاقمندان اهداء گرديده است.

نسخه ي اصلي محقق فوق الذکر، در 258 صفحه 15 سطري روي کاغذ سبز رنگ فرنگي، با خط شکسته ي تحريري (عبارت فارسي) و خط نسخ قرآني (عبارات عربي) و عناوين قرمز رنگ با جلد تيماج سبز مقوائي مي باشد.



[ صفحه 9]



در چاپ نخست، ناشر، تاريخ حيات نويسنده ي معظم را از برخي آثار او مانند کتاب «کاسه ي درويشان» به تفصيل آورده که اينک فشرده ي آن را مي نگريد:

مرحوم صدرالاسلام، ميرزا علي اکبر فرزند محروم ميرزا شير محمد نواده ي پسري مرحوم آقا محمد طاهر همداني و نوه ي دختري آقا محمد شريف همداني در همدان به دنيا آمد.

در نوجواني، به تحصيل ادبيات فارسي و عربي تا حد انشاء و ترسل کامل و معارف ديني تا حدود شرح لمعه و نيز رياضيات و هيئت در همان شهر سرگرم شد اما، چون بدين پايه رسيد به خلاف ميل شخصي و با اصرار پدر، دست از تحصيل شسته و به کار دبيري و منشيگري و حسابرسي در دارالحکومة استان کرمانشاهان پرداخت در اين ايام از محضر مرحوم حاج شيخ ابراهيم يزدي، خاصه در زمينه ي تفسير قرآن، بهره ها جست تا به سال 1309 قمري پدرش، رخت به سراي ديگر کشيد و او که ديگر مانعي در برابر تحصيلات ديني نمي ديد از شغل و منصب دنيوي کناره گرفت و عازم عتبات عاليات و آستانه بوس بارگاه حضرت امير مومنان گشت تا از باب علم نبوي پرتو فيضي گيرد به گفته خودش:



از علم و عمل مرا نبد هيچ به کف

جز نطق، به حيوان نبدم هيچ شرف



اندر حرم علي، مجاور گشتم

اين هر دو کرم کرد به من شاه نجف



قريب 6 سال در حوزه ي مقدسه ي علميه ي نجف اشرف از حضور اساتيد گرانقدر و بلند مرتبت آن سرزمين استفاده نمود سپس به ضرورت رسيدگي و همراهي والده اش به ايران بازگشت و چند سالي در تهران و همدان به تصنيف و ارشاد و تعليم پرداخت آنگاه، به نجف اشرف مراجعت نمود و دو سال ديگر به تلاشهاي علمي و کوششهاي معنوي سرگرم بود اما عدم مناسبت مزاج او با هواي گرم عراق و



[ صفحه 10]



بيماري شديد، وادارش ساخت که با حسرت تمام به ايران کوچ و تا پايان عمر در همدان سکونت نمايد و به تدريس و تربيت مردم پردازد.

مشهورترين اساتيدي که صدر الاسلام از محضر پر فيض آنان حقائق ديني و فضائل اخلاقي آموخته و از ايشان اجازاتي در نقل و روايت تمامي مرويات و مصنفات آن بزرگوران و مشايخ عاليقدرشان به دست آورده عبارتند از:

الف: مولاي معظم و استاد اعظم خاتم المحدثين و الرجاليين مرحوم حاج ميرزا حسين طبرسي نوري (قدس الله سره) که نويسنده تصريح مي کند: عوالم غريبي از آن وجود مقدس مشاهده نمودم که تحريري نيست.»

اين بزرگوار آثار فراواني از خود به يادگار گذارده (بيش از بيست و پنج کتاب) که سه کتاب زير در موضوع امام زمان ارواحناه فداه است:

1- کشف الاستار عن وجه الغائب عن الابصار (عربي)

2- جنة الماوي في من فاز بلقاء الحجة (عليه السلام) (عربي)

3- «نجم الثاقب» (فارسي)

گمان بنده اين است که پيوند قلبي مرحوم صدر الاسلام با ساحت قدس ولي زمان (عج) به دست اين استاد مکرم انجام پذيرفته است.

ب: حکيم رباني و فقيه همداني آقا سيد محمد مجتهد موسوي نجفي هندي که خود از شاگردان نامور شيخ الطائفه قائد الفقهاء الاصوليين شيخ مرتضي انصاري به شمار مي آيد و صاحب مولفاتي چون: «شوارع الاعلام» و «اللئالي الناظمه» و «حقائق الاصول» و «السبيکة الذهبية» و «نظم اللئال» و «منهج القويم» و «الصراط المستقيم» و «الکشاکيل» است.

ج: عالم جليل و فاضل نبيل آية الله في الارضين مرحوم حاج ميرزا حسين رازي طهراني.



[ صفحه 11]



از مرحوم صدر الاسلام همداني آثار متعددني باقي مانده که اغلب ناياب است مانند:

1- ناسخ التفاسير در تفسير قرآن قريب بيست و چهار جلد

2- دعوة الحسني في ادعية الحسنا

3- جواهر الايمان في آداب تلاوة القرآن

4- توضيح القرآن در تفسير

5- مثنوي صدريه در عقائد شيخي و صوفي و اصولي

6- مثنوي آب حيات در سلوک ظاهر و باطن

7- «خرابات» در چهار مجلد اشعار آموزنده بالغ بر صد هزار بيت.

8- اخوان الرياء في معرفة الاحباء و الاعداء

9- شرح دعاي سمات

10- رساله يد بيضاء

11- کشف الحجاب في الرد علي الباب المرتاب

12- عين تمنا در کشف مکاشفات يوحنا و رد باب

13- سيف الدين علي رقاب المبتدعين در رد ميرزا ابوالفضل گلپايگاني بهائي

14- ايقاظ النائمين

15- تحفة الحجة في آداب الجمعة

16- کاسه ي درويشان

17- دم عيسوي در جواب مسائل نصراني همداني

18- کتاب حاضر يعني تکاليف الانام في غيبة الامام

اين کتاب، همانگونه که از نامش پيداست يکپارچه پيرامون تکاليف و مسئوليتهاي فردي شيعيان در رابطه با حضرت صاحب الزمان نگاشته شده و به حدود شصت تکليف با توضيحات لازمه اشاره مي کند.



[ صفحه 12]



کتابهاي مشابه، تا آنجا که به دست آمده، همه بعد از اين کتاب نگاشته شده اند همچون:

1- صحيفة الهادية و التحفة المهدية از ابراهيم بن محسن الکاشاني در 1318 قمري

2- وظيفة الانام في زمن غيبة الامام از ميرزا محمد تقي موسوي اصفهاني در 1322 قمري

3- مکيال المکارم في فوائد الدعاء للقائم از ميرزا محمد تقي موسوي اصفهاني در 1348 قمري

4- وظائف الشيعة في زمن الغيبة از احمدزاده حسيني

5- وظيفه مردم در زمان غيبت امام زمان از قوام الدين وشنوي

از آنجا که کتاب «تکاليف الانام، نکات سودمند و مطالب ارزشمند بسياري داشت و نسخه هاي آن به دست نمي آمد با محقق خيرانديش آقاي فخرالدين نصيري اميني که به همت ايشان چاپ و نشر نخست اين کتاب انجام يافته تماس گرفتيم، ايشان، ضمن تاييد و تشويق، آمادگي خود را براي در اختيار نهادن فيلم و زينگ کتاب نيز اعلام داشتند، لکن، متن اصلي کتاب با خط مولف، در عين اعتبار بيشترش، چون به خط ريز شکسته تحرير شده و براي اغلب خوانندگان امروزي قابل مطالعه و استفاده نبود با دقت کامل، ابتدا استنساخ و سپس به وسيله تايپ آي - بي - ام حروفچيني و آنگاه با وسواس زياد تصحيح و اعراب گذاري شد تا نظر مرحوم مولف در بي غلط بودن متن در حد وسع و امکان رعايت گردد.

در ضمن براي آشنائي خواننده با نسخه ي اصلي خط مولف، سه برگ از کتاب عينا فيلم گرفته و در متن قرار داده شد.

يادآوري اين نکته لازم است که مولف محترم در اين کتاب، به مسئوليتهاي اجتماعي منتظران حضرت مهدي نپرداخته و در



[ صفحه 13]



يک مورد هم که اشارتي اجمالي نموده آنچنان سطحي و يک بعدي و مختصر شده که در نظر اول، خواننده را به شگفت مي آورد به حدي که شايد مسئله را به کلي غلط و بي اساس انگارد. در حالي که، موضوع مورد اشاره، با نگرش عميق و دقيق به تمامي ابعادش، قابل هضم و فهم خواهد شد.

ما، ضمن اينکه، در قبال آراء و افکار نويسندگان،هيچگونه مسئوليتي نپذيرفته ايم براي رفع اين کمبود، همزمان با کتاب تکاليف،ترجمه ي بخش «التکليف الاسلامي خلال عمر غيبة الکبري» از کتاب کبير «تاريخ الغيبة الکبري» نوشته ي استاد مجاهد حجة الاسلام «سيد محمد صدر» را تحت عنوان «رسالت اسلامي در عصر غيبت» تقديم خوانندگان پژوهشگر مي نمائيم چنانچه پيشتر هم، در کتاب «انتظار، بذر انقلاب» به تجزيه و تحليل ابعادي از مسئله پرداخته ايم.

اميد است، انتشار کتاب حاضر، بتواند ميان دلهاي بخواب رفته ي امت غافل و قلب هميشه بيدار و تهنده ي حجت غائب (عج) پيوندي بيش از گذشته ايجاد نمايد و گامي يا آني، لحظه ي شکوه آفرين و حماسه ساز ظهور را به پيش اندازد.

والسلام علي سيدنا و مولينا و امامنا وهادينا بالحق حجة بن الحسن المهدي و علي محبيه و معتقديه و ناصريه و منتظريه.

دفتر تحقيقات و انتشارات بدر



[ صفحه 15]




پاورقي

[1] کمال الدين، جلد 2، صفحه ي 448.

[2] بحارالانوار، جلد 53، صفحه ي 177.

[3] سيرتنا و سنتنا علامه ي اميني، صفحه ي 9 و 10.

[4] قرآن، سوره ي اعراف، آيه ي 187.