بازگشت

مهدي از ديدگاه امام جواد


«افضل اعمال شيعتنا انتظار الفرج».

«برترين اعمال شيعيان ما انتظار فرج است».

(امام جواد عليه السلام) [1] .

مأمون الرشيد، دخالت دادن اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام را در امور کشوري در عهد امام رضا عليه السلام آزمود و نتيجه ي خوبي نگرفت، از اين رهگذر پس از به شهادت رسانيدن امام رضا در مورد امام جواد عليهما السلام سياست ديگري اتخاذ کرد و آن اينکه او را مستقيما در امور کشوري دخالت ندهد ولي در آخرين حد ممکن اظهار علاقه کند، از اين رو دخترش ام الفضل را به همسري امام جواد عليه السلام در آورد و خود به دوستي آن حضرت تظاهر مي کرد ولي از داخل و خارج محدوديتهايي ايجاد مي کرد. و در عين حال در چند جلسه ي رسمي که بين امام جواد عليه السلام و علماي اديان واقع شد، عظمت آن حضرت در تمام اقطار و اکناف جهان



[ صفحه 218]



اسلام پيچيد و در معظلات و مشکلات از چهار گوشه ي جهان به سوي آن حضرت مي شتافتند، و همواره استوارترين پاسخها را دريافت مي کردند. از امام جواد عليه السلام در مقايسه با پدر بزرگوارش احاديث کمتري به دست ما رسيده است، در مورد حضرت بقية الله ارواحنا فداه نيز احاديث معدودي از آن بزرگوار رسيده، که به چند نمونه ي آن اشاره مي کنيم:

176- «جناب عبدالعظيم حسني - مدفون در شهر ري - مي فرمايد: به خدمت امام جواد عليه السلام شرفياب شدم و تصميم داشتم که از آن حضرت در مورد مهدي قائم عجل الله فرجه سوال کنم. چون مرا ديد، پيش از آنکه من سوال خود را مطرح کنم، فرمود:

- «يا ابا القاسم! ان المهدي منا هو المهدي الذي يبعث محمدا صلي الله عليه و آله و سلم بالنبوة و خصناه بالامامة، انه لو لم يبق من الدنيا الا يوم واحد لطول الله ذلک اليوم حتي يخرج فيه فيملأ الأرض قسطا و عدلا، کما ملئت جورا و ظلما، و ان الله تبارک و تعالي ليصلح له امره في ليلة، کما اصلح امر کليمه موسي (عليه السلام) اذ ذهب ليقتبس لأهله نارا، فرجع و هو رسول نبي. ثم قال: افضل اعمال شيعتنا انتظار الفرج».

- «اي ابوالقاسم! (کنيه ي حضرت عبدالعظيم) مهدي ما (ارواحنا فداه)، آن امام هدايتگر است که بايد در دوران غيبت انتظار او را کشيد و در زمان ظهور از او اطاعت نمود. او سومين فرزند منست. سوگند به پروردگاري که محمد صلي الله عليه و آله و سلم را به رسالت برانگيخت و تاج امامت را بر سر ما نهاد، اگر از عمر دنيا جز يک روز باقي نباشد خداوند آن روز را طولاني نمايد، تا در آن خارج شود و زمين را پر از عدل و داد کند، آن چنان که پر از جور و ستم شده باشد. خداوند تبارک و تعالي امر فرج را در يک شب اصلاح مي کند، چنانکه امر رسالت کليم خود حضرت موسي عليه السلام را در يک شب هموار نمود، هنگامي که او رفت تا براي



[ صفحه 219]



خانواده اش آتشي بياورد، با نور نبوت و مشعل رسالت برگشت. سپس فرمود:

- برترين عمل شيعيان ما انتظار فرج است». [2] .

177- «القائم الذي يطهر الله به الأرض من اهل الکفر و الجحود و يملأها عدلا و قسطا، هو الذي تخفي علي الناس ولادته و يغيب عنهم شخصه».

- «آن قائم (سلام الله عليه) که خداوند زمين را به دست او از لوث کافران و منکران پاکيزه خواهد کرد، و روي زمين را به دست او پر از عدل و داد خواهد نمود، کسي است که تولدش بر مردمان پوشيده باشد و خودش از ديده هاي آنها غائب شود». [3] .

178- «امية بن علي قيسي مي گويد: به خدمت امام جواد عليه السلام عرض کردم: جانشين بعد از شما کيست؟ فرمود:

- «ابني علي، ابني علي، ثم اطرق مليا ثم رفع رأسه، ثم قال: انها ستکون حيرة».

- «پسرم علي، پسرم علي (امام هادي عليه السلام) سپس سر مبارکش را پايين انداخت و مدتي در انديشه فرو رفت. آنگاه سر مبارکش را بلند کرد و فرمود: آنگاه حيرت و سرگرداني خواهد بود».

گفتم: هنگامي که حيرت و سرگرداني پيش آيد به کجا برويم؟! فرمود: جايي نيست، جائي نيست، جائي نيست. باز تکرار کردم: کجا برويم؟! فرمود: به سوي مدينه. گفتم: کدام مدينه؟ فرمود: همين مدينه مگر جز اين مدينه، مدينه ي ديگري نيز وجود دارد؟!». [4] .

در اين روايت، چون ديگر روايتها به سوي مدينه ارجاع شده است،



[ صفحه 220]



که يکي از شهرهاي مورد توجه حضرت بقية الله ارواحنا فداه است، و تشرفهاي بسياري در اين شهر براي دوستان آن سرور در اين شهر مقدس حاصل شده است. ممکن است يکي از انگيزه هاي آن، وجود مرقد مطهر رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم و حضرت صديقه کبري سلام الله عليها و چهار امام معصوم عليهم السلام در آن شهر مقدس باشد. و شايد براي حضرت بقية الله اروحناه فداه خانه اي در اين شهر باشد که برخي از نيکبختان به ديدار آن نائل آمده اند.

179- «ان الامام بعدي علي (عليه سلام الله) امره امري، و قوله قولي، و طاعته طاعتي، و الامام بعده ابنه الحسن العسکري (عليه السلام) امره امر ابيه، و قول ابيه، و طاعته طاعة ابيه».

- «امام بعد از من پسرم علي (عليه السلام) است، که فرمان او فرمان من، گفتار او گفتار من، و اطاع او اطاعت من است. و امام بعد از او پسرش حسن عسکري (عليه السلام) است که فرمان او فرمان پدرش، گفتار او گفتار پدرش، و اطاعت او اطاعت پدرش مي باشد».

آنگاه امام جواد عليه السلام ساکت شد، راوي حديث «صقر» پرسيد: امام بعد از حسن عسکري کيست؟ امام جواد عليه السلام به شدت گريست، سپس فرمود:

- «الامام من بعد الحسن ابنه القائم بالحق المنتظر».

- «امام بعد از حسن پسرش قائم منتظر (عليهما السلام) است که به حق قيام مي کند». صقر پرسيد: چرا به او «قائم» مي گويند؟ فرمود:

- «لانه يقوم بعد موت ذکره و ارتداد اکثر القائلين بامامته».

- «زيرا او پس از آنکه نام مقدسش دستخوش فراموشي شد و بيشتر معتقدان به امامتش، از عقيده ي خود برگشتند، قيام مي کند».

صقر پرسيد: چرا به او «منتظر» مي گويند؟ فرمود:

- «لان له غيبة يکثر ايامها و يطول امدها، فينتظر خروجه المخلصون



[ صفحه 221]



و ينکره المرتابون و يستهزء بذکره الجاحدون. و يکذب فيه الوقاتون، و يهلک فيه المستعجلون. و ينجو فيه المسلمون».

- «زيرا براي او غيبتي است که روزگاري دراز طول مي کشد، در آن دوران غيبت، مخلصان انتظار مي کشند، اهل ريب و ترديد به شک مي افتند و منکران ياد او را مسخره مي کنند، وقت تعيين کنندگان، دروغگو از آب در مي آيند، شتاب کنندگان هلاک مي شوند و تسليم اراده خدا شونده ها نجات مي يابند». [5] .

180- «جناب عبدالعظيم حسني مي فرمايد: به خدمت امام جواد عليه السلام عرض کردم: اميدوارم شما آن «قائم اهل بيت» باشيد که زمين را پر از عدل و داد خواهد نمود، چنانکه پر از جور و ستم شده است. فرمود: اي ابوالقاسم:

- «ما منا الا و هو قائم بامر الله عزوجل، و هاد الي دين الله، و لکن القائم الذي يظهر الله عزوجل به الأرض من اهل الکفر و الجحود و يملأها عدلا و قسطا هو الذي تخفي علي الناس ولادته، و يغيب عنهم شخصه، و يحرم عليهم تسميته، و هو سمي رسول الله و کنيه، و هو الذي تطوي له الأرض، و يذل، له کل صعب و يجتمع اليه من اصحابه عدة اهل بدر: ثلاثمأة و ثلاثة عشر رجلا من اقاصي الأرض».

- «هيچ کدام از ما نيست جز اينکه قائم به امر خدا، و هادي به سوي دين خدا مي باشد. و لکن آن قائم که خداي تبارک و تعالي روي زمين را به وسيله ي او از اهل کفر و الحاد پاکيزه مي سازد، و آن را پر از عدل و داد مي نمايد، آن چنان که پر از جور و ستم شده باشد، او امامي است که تولدش بر مردم پوشيده باشد و خودش از ديدگان آنها غائب باشد و بردن نام مبارکش بر آنها روا نباشد. و او همنام پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم و



[ صفحه 222]



هم کنيه ي اوست. که زمين زير پاهايش طي مي شود و هر مشکلي براي او آسان مي گردد و به تعداد اصحاب بدر: 313 نفر از ياران، از دورترين نقاط دنيا، در اطراف او گرد آيند. و اين است معناي گفتار خداوند، که مي فرمايد:

- «اينما تکونوا، يأت بکم الله جميعا، ان الله علي کل شي قدير».

- «هر کجا باشيد، خداوند همه ي شما را گرد مي آورد، که به راستي خداوند بر هر چيزي قادر است».

- «فاذا اجتمعت له هذه العدة من اهل الاخصلاص، اظهر الله امره، فاذا کمل له العقد و هو عشرة آلاف رجل، خرج باذن الله عزوجل، فلا يزال يقتل اعداء الله حتي يرضي الله عزوجل».

- «هنگامي که اين تعداد از ياران با اخلاص گرد آمدند، خداوند امر او را ظاهر سازد. تا هنگامي که ده هزار نفر از ياران جمع شدند، به اذن خداوند ظاهر مي شود و دشمنان خدا را مي کشد تا خداوند راضي شود».

جناب عبدالعظيم مي فرمايد: عرض کردم: سيد و سرور من! چگونه مي داند که خداوند راضي شده است؟ فرمود:

- «يلقي في قلبه الرحمة، فاذا دخل المدينة اخرج اللات و العزي فاحرقهما».

- «خداوند رأفت و مرحمت در دل او مي افکند. چون خارج شد به مدينه مي رود و لات و عزي را از قبر در مي آورد و طعمه ي حريق مي سازد». [6] .

در اين جا مقصود از «لات و عزي» دو بت بزرگ قريش است که حق را از مسير خود خارج کردند، شاه ولايت را خانه نشين کردند، حق فاطمه سلام الله عليها را غصب و فدک را مصادره کردند و يک مثلث عترت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم را از طريق کشتن «محسن» از بين بردند. که لعنت خدا و پيامبران و همه ي فرشتگان و آدميان و پريان بر آنها باد.



[ صفحه 223]



181- «اذا مات ابني علي بدا سراج بعده، ثم خفي، فويل للمرتاب و طوبي للعرب الفار بدينه ثم يکون بعد ذلک احداث، تشيب فيها النواصي و تنشق الصم الصلاب».

- «چون پسرم علي (امام هادي عليه السلام) در گذشت، چراغي آشکار مي شود (امام حسن عسکري عليه السلام) آنگاه خاموش مي شود، واي بر کسي که دچار شک و ترديد شود. خوشا به حال کسي که دين خود را بردارد و فرار کند. آنگاه حوادثي روي مي دهد که جوانان پير مي شوند و موها سفيد مي گردد. فتنه ها به قدري سخت و کمرشکن خواهد بود که سنگهاي سخت و صخره هاي فولادين از وحشت آن شکسته مي شوند». [7] .

- «الصوت في شهر رمضان، في ليلة الجمعة، فاسمعوا و اطيعوا، وفي آخر النهار صوت الملعون ابليس، ينادي ان فلانا قتل مظلوما،يشکک الناس و يفتنهم، فکم في ذلک اليوم من شاک متحير، فاذا سمعتم ذلک الصوت في رمضان (يعني: الاول) فلا تشکوا انه صوت جبرئيل، و علامة ذلک انه ينادي باسم المهدي و اسم ابيه».

-«نخستين نداي آسماني در ماه رمضان و در شب جمعه است، آنرا گوش دهيد و اطاعت کنيد. و در آخر روز شيطان ملعون بانگ برمي آورد که فلاني (سومي لعنة الله عليه) مظلوم کشته شد، تا مردم را به شک و ترديد وادارد و فتنه بر پا کند. آن روز چقدر از مردم دچار شک و حيرت شده، سرگردان مي شوند؟!، هنگامي که نداي اولي را در ماه رمضان شنيدند، هرگز شک به خود راه ندهيد که آن صداي جبرئيل است. و نشانه ي آن اين است که از «مهدي» به نام خود و پدرش (عليه السلام) نام مي برد. [8] .

183- «انها ستکون حيرة، لوعين لهذا الامر وقت لقست القلوب



[ صفحه 224]



و لرجع عامة الناس عن الاسلام. و لکن قالوا: ما اسرعه! و ما اقربه! تألفا لقلوب الناس، و تقريبا للفرج».

- «به راستي سرگرداني خواهد بود. اگر براي اين امر وقتي تعيين مي شد دلها را قساوت مي گرفت و همگي از اسلام برمي گشتند، ولي چون تعيين نشده، مي گويند: چه زود است؟ وه چه نزديک است؟ و بدينگونه دلها انس مي گيرد و آرامش مي يابد و فرج نزديک مي شود». [9] .

آري اگر در اوايل غيبت کبري به مردم گفته مي شد که مصلح غيبي هزار سال بعد خواهد آمد، دل عاشقان مي گرفت و دردمندان از غصه و اندوه جان مي سپردند، و منتظران از طول هجران به نوميدي مي گرائيدند، ولي با تعيين نشدن زمان ظهور، يک حالت انتظار که بزرگترين عامل تحرک و ديناميسم است، درست يک هزار و يک صد و پنجاه سال بر همه ي شيعيان سايه افکنده، و در اين مدت طولاني هر لحظه براي رسيدن وقت موعود ثانيه شماري نموده اند، که به تعبير امام سجاد عليه السلام:«انتظار فرج خود از بزرگترين فرجهاست». [10] و امام جواد عليه السلام در همين رابطه مي فرمايد:

184- «افضل اعمال شيعتنا انتظار الفرج، من عرف هذا الأمر فقد فرج عنه بانتظاره».

- «برترين اعمال شيعيان ما انتظار فرج است. کسي که اين امر را بشناسد، به وسيله ي انتظار فرج، براي او گشايش حاصل مي شود». [11] .

185- «ابوهاشم جعفري مي گويد: در محضر امام جواد عليه السلام بوديم، صحبت از سفياني شد و اين جمله بازگو شد که: «امر



[ صفحه 225]



سفياني از حتميات است»، به خدمت امام جواد عليه السلام گفتم: «آيا ممکن است در مورد يک امر حتمي نيز براي خداي تبارک و تعالي بدا حاصل شود؟ فرمود: آري. گفتم: مي ترسيم در مورد قائم (عليه السلام) نيز براي خداوند بدا حاصل شود! فرمود:

- «القائم من الميعاد و الله لا يخلف الميعاد».

- «ظهور قائم (عجل الله فرجه) ميعاد است (يعني: خداوند توسط پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم به آن وعده داده است) و خداوند هرگز در وعده هاي خود خلف نمي کند». [12] .

مطابق اين حديث شريف ظهور حضرت بقية الله ارواحنا لتراب مقدمه الفدا، از وعده هاي قطعي حق تعالي است که توسط همه ي پيامبران عظيم الشأن عليهم السلام نويد ظهور او داده شده است. چنانکه قسمتي از اين بشارتها در بخش اول همين کتاب گذشت. هنگامي که ظهور آن حضرت از «ميعاد» باشد، ديگر در آن «بدا» ممکن نيست، که در اين صورت «خلف وعده» به شمار مي آيد، چنانکه قرآن کريم فرموده است:

- «فلا تحسبن الله مخلف وعده رسله».

- «هرگز گمان مبر که خداوند وعده اي را که به وسيله ي پيامبرانش ابلاغ نموده، خلف کند». [13] .



[ صفحه 229]




پاورقي

[1] اثباة الهداة، ج 3 ص 478.

[2] کمال الدين، ص 377.

[3] اثباة الهداة، ج 3 ص 478.

[4] بحارالانوار، ج 51 ص 156.

[5] اعلام الوري، ص 409.

[6] کمال الدين، ص 377.

[7] اثباةالهداة، ج 3 ص 536.

[8] بشارة الاسلام، ص 160.

[9] يوم الخلاص، ص 215.

[10] کمال الدين، ص 319.

[11] يوم الخلاص، ص 248.

[12] اثباة الهداة، ج 3 ص 544.

[13] سوره ي ابراهيم، آيه ي 47.