بازگشت

مهدي از ديدگاه امام باقر


«تکون له حيره و غيبة يضل فيها اقوام و يهتدي فيها اقوام، فيا طوبي لک ان ادرکته و يا طوبي من ادرکه».

«براي او دوران غيبتي است که گروهي در آن گمراه مي شوند و گروهي هدايت کنند.خوشا به حال تو اگر او را درک کني، خوشا به حال کسي که آن روز فرخنده را درک کند».

(امام باقر عليه السلام) [1] .

در عهد امام باقر عليه السلام رژيم خون آشام بني اميه در سراشيبي سقوط قرار گرفت و کنترل دقيق کشور از دست رژيم خارج شد و شيعيان توانستند از ناتواني رژيم استفاده کرده در اطراف امام باقر عليه السلام گرد آيند و از خرمن علومش خوشه چيني کنند.

امام باقر عليه السلام از فضاي به اصطلاح باز کشور استفاده نموده به نشر علوم آل محمد پرداخت و شالوده ي دانشگاه عظيم اسلامي را



[ صفحه 148]



پايه گذاري کرد که بعدا توسط فرزند بزرگوارش امام جعفر صادق عليه السلام به اوج کمال رسيد و حوزه هاي امروزي قم و نجف اشرف ريزه خوار آن دانشگاه بزرگ است.

از اين رو احاديث فراواني در تمام رشته هاي معارف اسلامي از امام باقر عليه السلام به يادگار مانده است که احاديث منجي بزرگ بشريت نيز يک از آنهاست که نمونه هايي چند در اين بخش براي تيمن و تبرک مي آوريم:

90- «ام هاني مي گويد از خدمت امام باقر عليه السلام در مورد آيه ي شريفه ي:

-«فلا اقسم بالخنس»: «سوگند به ناپديد شونده ها» [2] پرسيدم، فرمود:

-«امام يخنس سنته ستين و مأتين، ثم يظهر کالشهاب يتوقد في الليلة الظلماء، فان ادرکت زمانه قرت عينک».

- «او امامي است که در سال 260 از ديده ها مخفي مي شود و سپس چون ستاره اي فروزان ظاهر شود که در شب تاريک مي درخشد. اگر زمان او را درک کني ديدگانت روشن مي شود». [3] .

منظور از سال 260 سال رحلت امام حسن عسکري عليه السلام است [4] که در عهد پدر بزرگوارش اصحاب مي توانستند به ديدار آن مهر تابان موفق شوند ولي بعد از رحلت آن حضرت اين سعادت نصيب همگان نمي شد.



[ صفحه 149]



91- «کميت اسدي مي گويد: به خدمت امام باقر عليه السلام شرفياب شدم و عرض کردم اشعاري در حق شما خاندان سروده ام اجازه مي فرماييد در خدمت شما بخوانم، اجازه فرمودند و من ابياتي چند خواندم، امام عليه السلام گريه کردند و آقا زاده ي بزرگوارشان امام جعفر صادق عليه السلام نيز گريستند و صداي گريه از پشت پرده نيز بلند شد... امام عليه السلام دست مرا گرفت و گفت: خدايا کميت را بيامرز، گناهان گذشته و آينده اش را ببخش هنگامي که به اين بيت رسيدم:

-چه وقت حق شما آشکار خواهد شد؟!

-چه وقت مهدي شما قيام خواهد کرد؟!

امام باقر عليه السلام فرمود: انشاءالله به زودي، به زودي. سپس فرمود: اي ابا المستهل! [5] قائم ما نهمين فرزند امام حسين است. زيرا امام بعد از پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم دوازده تن مي باشند. دوازدهمين آنها قائم آنهاست.

پرسيدم: اين دوازده تن کيانند؟ فرمود: علي بن ابي طالب، بعد او حسن و حسين، بعد از حسين، علي بن الحسين و من. آنگاه دست مبارکشان را بر شانه ي امام صادق نهادند و فرمودند: بعد از من، او. گفتم: بعد از او کيست؟ فرمود: پسرش موسي، سپس پسرش علي، آنگاه پسرش محمد، سپس پسرش علي، آنگاه پسرش حسن، که او پدر همان قائم است که جهان را پر از عدالت مي کند و قلب شيعيان ما را روشن مي کند. پرسيدم: کي خروج مي کند؟ فرمود: اين پرسش را از رسول اکرم صلي الله عليه و آله نمودند، فرمود:

-«انما مثله کمثل الساعة لا تأتيکم الا بغتة.

-«مثل او چون مثل رستاخيز است، جز به طور ناگهاني نيايد». [6] .



[ صفحه 150]



92- «صاحب اين امر چهار نشانه از چهار پيامبر دارد: نشاني از حضرت موسي، نشاني از عيسي، نشاني از يوسف و نشاني از حضرت محمد صلي الله عليه و آله:

- نشانه اش از حضرت موسي، وحشت و نگراني است.

- نشانه اش از حضرت يوسف، زنداني شدن اوست.

- نشانه اش از حضرت عيسي، اختلاف مردم در حق اوست که مي گويند: مرده است و برخي گويند نمرده است.

نشانه اش از رسول اکرم صلي الله عليه و آله قيام به شمشير اوست». [7] .

بار خدايا يوسف زنداني ما تا به کي در زندان غيبت خواهد بود و ديدگان نگران مشتاقان چشم به راه او خواهد بود؟! ترا به حق حضرت زهرا در فرج عزيز زهرا تعجيل بفرما.

93- «من مات و ليس له امام فميتته ميتة جاهلية و من مات و هو عارف لامامه، لم يضره تقدم هذا الأمر او تأخر، و من مات و هو عارف لامامه کان کمن هو مع القائم في فسطاطه».

-«هر کس بميرد و امامش را بشناسد مرگ او مرگ جاهلي است، و هر کس بميرد در حالي که امامش را مي شناسد براي او آسيبي نمي رسد که امر ظهور زود باشد و يا دير شود. کسي که با شناخت امام از دنيا برود همانند کسي است که دچار فرماندهي قائم عليه السلام باشد». [8] .

94-«ايام الله عزوجل ثلاثة: يوم يقوم القائم، و يوم الکرة، و يوم القيامة».



[ صفحه 151]



-«ايام الله سه روز است:

1- روز قيام قائم عليه السلام.

2- روز رجعت.

3- روز قيامت». [9] .

اين روايت به همين تعبير از امام صادق عليه السلام نيز رسيده است. [10] .

95- «اذا استولي السفياني علي الکور الخمس، فعدوا له تسعة اشهر».

-«هنگامي که سفياني بر پنج شهر تسلط يافت، نه ماه بشماريد».

معناي اين حديث به قرينه ي احاديث فراواني که ظهور حضرت بقية الله روحي فداه را با خروج سفياني در يک سال مي داند، اين است که نه ماه بعد از خروج سفياني، آن مهر تابان ظهور خواهد کرد. [11] .

در حديث ديگري از امام صادق عليه السلام اسامي شهرهاي پنجگانه چنين آمده است:

1- دمشق

2- حمص

3- فلسطين

4- اردن

5- قنسرين. [12] .



[ صفحه 152]



امام صادق عليه السلام در اين حديث مدت حکومت سفياني را هشت ماه تمام فرموده است و تعبير امام باقر عليه السلام اين بود که از حکومت سفياني نه ماه بشماريد، شايد وجه جمع بين اين دو حديث اين باشد که سفياني هشت ماه تمام حکومت مي کند و در آغاز ماه نهم حضرت بقيةالله روحي فداه قيام مي کند.

96- «کانت عصا موسي لآدم عليهما السلام، فصارت الي شعيب، ثم صارت الي موسي بن عمران، و انها لعندنا، و ان عهدي بها آنفا و هي خضرأ کهيئتها حين انتزعت من شجرتها و انها لتنطق اذا استنطقت و انها تصنع ما تومر، و انها حيث القيت تلقف ما يأفکون بلسانها».

-«عصاي حضرت موسي قبلا از آن حضرت آدم بود سپس به حضرت شعيب و بعدا به حضرت موسي منتقل شد و هم اکنون در نزد ماست، در همين نزديکي که آنرا مي ديدم هنوز سبز بود همانند روزي که از درخت بريده شده. هنگامي که از آن، حرف خواسته شد حرف مي زند. اين عصا براي قائم ما (که درود خدا بر او باد) تهيه شده است. قائم ما به وسيله ي آن، کاري انجام مي دهد که حضرت موسي انجام مي داد. به اين عصا هر چه امر شود انجام مي دهد و آنچه دشمنان فراهم کنند با زبانش آنرا مي بلعد». [13] .

97- «عبدالله بن عطا مي گويد: به خدمت امام باقر عليه السلام شرفياب شدم و عرض کردم: شيعيان شما در عراق بسيار فراوانند و در ميان اهل بيت پيامبر کسي همانند شما نيست. فرمود: اي عبدالله! سخنان اراذل و اوباش را در مغز خود وارد کرده اي، به خدا سوگند صاحب شما من نيستم. پرسيدم:



[ صفحه 153]



پس صاحب ما چه کسي است؟ فرمود:

-«انظر من يخفي علي الناس ولادته فهو صاحبکم».

-«نگاه کن، کسي که ولادتش بر مردم پوشيده بماند او صاحب شماست». [14] .

98- «ابو حمزه ي ثمالي مي گويد: در خدمت امام باقر عليه السلام بودم، چون مردم رفتند و مجلس خلوت شد فرمود:

-«يا ابا حمزه! من المحتوم الذي حتمه الله قيام قائمننا، فمن شک فيما اقول، لفي الله و هو به کافر».

-«اي ابا حمزه! از امور حتمي اي که خداوند حتمي ساخته است قيام قائم ماست، هر کس در اين گفتار ترديد کند خدا را در حال کفر ملاقات مي کند».

سپس فرمود: پدر و مادرم به فداي کسي که همنام و هم کنيه ي من است [15] او هفتمين فرزند من است که زمين مرا پر از عدالت کند هنگامي که پر از جور و ستم شده باشد.

اي ابا حمزه! کسي که او را درک کند و در برابر او تسليم شود آن چنان که در برابر پيامبر و امير مومنان تسليم است، بهشت بر او واجب مي شود و هر کس تسليم نشود بهشت بر او حرام مي شود و جايگاهش دوزخ است و جايگاه ستمگران چه زشت است». [16] .

جالب توجه و شايان دقت است که علماي اهل سنت نيز معتقدند که هر کس حضرت مهدي را انکار کند کافر است و اين فتوي بر اساس روايتي است که به سند خود از جابر بن



[ صفحه 154]



عبدالله انصاري نقل کرده اند که مي گويد: رسول اکرم صلي الله عليه و آله فرمود:

-«من کذب بالدجال فقد کفر، و من کذب بالمهدي فقد کفر».

-«هر کس دجال را انکار کند کافر است و هر کس مهدي را انکار کند کافر است». [17] .

از اين رهگذر همه ي علماي اهل سنت وجود مقدس حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف را مي پذيرند، فقط برخي از آنها خيال مي کنند که در آخر الزمان متولد خواهد شد ولي محققين آنها نيز او را فرزند امام حسن عسکري مي دانند و غيبت او را مي پذيرند.

دانشمند معاصر آقاي «علي دواني» در کتاب پرارج «دانشمندان عامه و مهدي موعود» اسامي بيش از صد تن از بزرگان اهل سنت را نقل کرده است که در کتابهاي خود به ولادت حضرت ولي عصر عليه السلام اعتراف کرده اند و او را فرزند بلافصل امام حسن عسکري عليه السلام مي دانند.

99- «کأني باصحاب القائم عليه السلام و قد احاطوا بما بين الخافقين، فليس من شي ء الا و هو مطيع لهم حتي سباع الأرض و سباع الطير، يطلب رضاهم في کل شي ء، حتي تفتخر الأرض و تقول: مربي اليوم رجل من اصحاب القائم عليه السلام».

-«گويي اصحاب قائم عليه السلام را با چشم خود مي بينم که شرق و غرب جهان را تحت سيطره ي خود در آورده اند و در روي زمين چيزي نيست جز اينکه از آنها فرمان مي برد، حتي درندگان زمين و پرندگان



[ صفحه 155]



آسمان. هر چيزي در جهان، رضايت آنها را جستجو مي کند و قطعات زمين بر يکديگر مباهات کرده مي گويند: امروز يکي از ياران قائم عليه السلام بر فراز من قدم نهاد». [18] .

واقعا چه سعادتي بالاتر از آنکه انسان هر روز ديدگانش با جمال عالم آراي مهر تابان و قبله ي خوبان روشن گردد، ما چقدر محروم هستيم که از اين فيض بزرگ محروميم، که اين محروميت بدون ترديد از خشم خدا بر مردم اين زمان ناشي است، چنانکه امام باقر عليه السلام مي فرمايد:

100- «اذا غضب الله تبارک و تعالي علي خلقه نحانا عن جوارهم».

-«هنگامي که خداوند بر قومي غضب کند ما را از مجاورت آنها دور مي سازد». [19] .

وجود مقدس حضرت بقية الله روحي فداه به همين نکته اشاره مي کنند و در توقيع شريفي که به افتخار شيخ مفيد (رحمة الله عليه) صادر فرموده اند مي نويسند:

-«اگر چه ما در سرزمين دور دستي سکني گزيده ايم که از جايگاه ستمگران بدوريم. زيرا خداوند مصلحت ما و شيعيان مومن ما را در اين ديده که تا حکومت دنيا در دست تبهکاران است در اين نقطه ي دور دست مسکن نماييم». [20] .

101- «حکم بن عتبه مي گويد: به خدمت امام باقر عليه السلام



[ صفحه 156]



گفتم: شنيده ايم که مردي از شما ظهور کرده، عدالت را در ميان اين امت پياده خواهد کرد؟ فرمود:

-«انا نرجو ما يرجو الناس، و انا نرجو لو لم يبق من الدنيا الا يوم واحد سيطول ذلک اليوم حتي يکون ما ترجو هذه الامة. و قبل ذلک فتنة شر فتنة يمسي الرجل مومنا و يصبح کافرا، و يصبح مومنا و يمسي کافرا، فمن ادرک ذلک منکم فليتق الله تعالي و ليکن من احلاس بيته».

-«ما نيز چون ديگران انتظار آن روز را مي کشيم و اميدوار هستيم که اگر از عمر دنيا جز يک روز باقي نباشد خداوند آنرا به قدري طولاني سازد که آرزوي اين امت برآورده شود. ولي پيش از آن روز فتنه اي هست که بسيار فتنه ي جانکاهي است. انسان شب با ايمان مي خوابد و صبح بي ايمان برمي خيزد. صبح با ايمان از خانه بيرون مي رود و شب بي ايمان برمي گردد. هر کس چنين روزي را درک کند، از خدا تقوي کند و چون يکي از گليمهاي خانه اش باشد». [21] .

102- حکم بن ابي نعيم مي گويد: در مدينه به خدمت امام باقر عليه السلام رسيدم و گفتم: من در ميان رکن و مقام نذر کرده ام که هنگامي که شما را در مدينه ملاقات کنم از مدينه بيرون نروم جز اينکه دانسته باشم که آيا قائم آل محمد شما هستيد يا نه؟ امام عليه السلام چيزي نفرمود. در حدود يک ماه گذشت روزي در يکي از کوچه هاي مدينه مرا ديد و فرمود: تو هنوز اينجا هستي؟ گفتم: آري، به شما گفتم که چه نذري دارم و شما چيزي به من نفرموديد.

فرمود: فردا صبح بيا منزل و پرسش خود را بپرس. فردا صبح به خدمتش مشرف شدم، فرمود: پرسش خود را بپرس. گفتم: من در ميان رکن و مقام روزه و صدقه اي نذر کردم که هنگامي که شما را در مدينه ملاقات



[ صفحه 157]



کردم از مدينه بيرون نروم جز اينکه دانسته باشم که آيا شما «قائم آل محمد» هستيد يا نه؟ اگر شما باشيد از شما جدا نشوم تا در حضورتان شمشير بزنم و اگر شما نباشيد به دنبال کار و زندگي خود بروم. فرمود:

- اي حکم همه ي ما قائم به امر خدا هستيم.

گفتم: آيا شما «مهدي» هستيد؟ فرمود:

- همه ي ما به سوي خدا هدايت مي کنيم.

گفتم: آيا شما «صاحب شمشير» هستيد؟ فرمود:

- همه ي ما صاحب شمشير هستيم و وارث شمشير هستيم.

گفتم: آيا شما آن کسي هستيد که دشمنان خدا را مي کشد و دوستان خدا را عزت مي بخشد و دين خدا را آشکار مي سازد؟ فرمود:

- اي حکم چگونه ممکن است من او باشم؟! در صورتي که من به 45 سالگي رسيده ام ولي صاحب اين امر از من به سن کودکي نزديکتر است و بر پشت مرکب از من چابکتر است». [22] .

روايات بسيار فراواني داريم که حضرت بقية الله روحي فداه هنگامي که ظاهر مي شود بين 30 الي 40 ساله به نظر مي رسد، و گرنه در دهها حديث از غيبت طولاني آن حضرت گفتگو شده است و هرگز مقصود اين نيست که سن واقعي آن حضرت کمتر از 45 باشد بلکه برحسب آنچه مردم از سيماي مبارک آن حضرت تصور مي کنند جوان با طراوت و شادابي است که بين 30 الي 40 مي باشد.

103- «امام باقر عليه السلام مي فرمايد: حضرت موسي عليه السلام چون سفر اول را خواند شرح فضائل قائم آل محمد در آن ديد عرض کرد: پروردگارا مرا قائم آل محمد قرار بده.

خطاب شد: او از نسل احمد (صلي الله عليه و اله) خواهد بود.



[ صفحه 158]



چون سفر دوم را خواند نظير همان مطالب را ديد و باز چنين در خواستي کرد و باز همان خطاب فرا رسيد.

چون سفر سوم را خواند باز هم نظير آن مطالب را يافت و شبيه همان درخواست را از پيشگاه حضرت احديت نمود و شبيه همان پاسخ را دريافت کرد». [23] .

104- «اذا قام القائم (عجل الله فرجه) سار الي الکوفة و هدم بها اربع مساجد و لم يبق مسجد علي وجه الأرض له شرف الا هدمه و جعلها جماو وسع الطريق الأعظم، و کسر کل جناح خارج في الطريق، و ابطل الکنف و الميازيب، و لا يترک بدعة الا ازلها ولا سنة الا اقامها، و يفتح قسطنطينية و الصين و جبال الديلم و يمکث علي الأرض سبع سنين من سنينکم هذه، ثم يفعل الله ما يشأ».

-«هنگامي که قائم (عجل الله فرجه) قيام کند رهسپار کوفه مي شود و چهار مسجد را در آنجا ويران مي کند و هر مسجدي که محل مرتفع دارد خراب مي کند و هموار مي سازد. راه اصلي را توسعه مي دهد و سايبانهايي را که وارد خيابانها شده، برمي دارد و سايبان و ناوداني به کوچه ها اجازه نمي دهد. و هر بدعتي را نابود مي کند، و هفت سال به اين منوال مي گذرد. آنگاه خداوند هر چه اراده کند، انجام دهد». [24] .

ممکن است منظور از چهار مسجدي که حضرت بقية الله ارواحنا فداه در کوفه خراب مي کند، مساجد چهارگانه اي باشد که به شکرانه ي شهادت امام حسين عليه السلام ساخته شده است! و منظور از محل مرتفع



[ صفحه 159]



مساجد، قسمتهاي مرتفعي باشد که در کشورهاي سني مرسوم است و به آن شاه نشين مي گويند که حضرت بقية الله ارواحنا فداه آنها را خراب کرده، مساجد را هموار مي سازد تا اين نشانه ي اختلاف طبقاتي نيز از بين برود.

105- «کل رأية ترفع قبل قيام القائم، فصاحبها طاغوت».

-«هر پرچمي که پيش از قيام قائم (عجل الله فرجه) بر افراشته شود، صاحبش طاغوت است». [25] .

106- «القائم منا منصور بالرعب، مويد بالنصر تطوي له الأرض و تظهر له الکنوز، يبلغ سلطانه المشرق و المغرب، و يظهر به الله دينه علي الدين کله و لو کره المشرکون، فلا يبقي في الأرض خراب الا عمر، و ينزل روح الله عيسي بن مريم، فيصلي خلفه».

-«قائم ما به رعب و وحشت در دل مردم تأييد شده، و با نصرت خداوندي تقويت شده، زمين در زير پاهايش طي مي شود. گنجينه هاي زمين براي او آشکار مي شود و سلطنتش به شرق و غرب جهان مي رسد. خداوند دين خود را به دست او بر همه ي اديان پيروز مي سازد، اگرچه مشرکان خوش ندارند. در روي زمين جاي ويراني نمي ماند جز اينکه آباد مي کند. حضرت عيسي روح الله (عليه السلام) نازل مي شود و پشت سر او نماز مي خواند».

محمد بن مسلم پرسيد: قائم شما کي ظاهر مي شود؟ فرمود: هنگامي که:

1- مردها خود را به زنان تشبيه کنند.

2- زنها خود را به مردان تشبيه کنند.

3- مردان به مردان و زنان به زنان بسنده کنند.

4- زنها سوار بر زينها شوند.



[ صفحه 160]



5- شهادت دروغ پذيرفته شود.

6- شهادت راست رد گردد.

7- خون سبک شمرده شود.

8- روابط نامشروع رواج پيدا کند.

9- ربا خواري رائج گردد.

10- اشرار از ترس زبانشان احترام شوند.

11- سفياني از شام خارج شود.

12- يماني قيام کند.

13- سپاه سفياني در سرزمين بيدا خسف شوند.

14- جواني از آل محمد (صلي الله عليه و اله و سلم) به نام «محمد بن حسن نفس زکيه» در ميان رکن و مقام کشته شود.

15- صحيفه ي آسماني شنيده شود که مي گويد: حق با او (قائم عليه السلام) و شيعيان اوست.

در چنين موقعي قائم ما (ارواحنا فداه) خارج مي شود و پشت خود را به ديوار کعبه تکيه مي دهد و سيصد و سيزده نفر در اطراف او جمع مي شوند. اولين چيزي که به زبان مي آورد. اين آيه ي شريفه است:

«بقية الله خير لکم ان کنتم مومنين».

سپس مي فرمايد: من تنها بازمانده از حجتهاي پروردگار و خليفه ي خدا در ميان شما هستم. کسي نمي ماند، جز اينکه به او سلام کرده مي گويد:

«السلام عليک يا بقية الله في ارضه».

هنگامي که ده هزار نفر براي ياري او گرد آمدند، ديگر در روي زمين بتي نمي ماند جز اينکه طعمه ي حريق مي شود. و اين روز پر شکوه پس از يک غيبت طولاني است تا معلوم شود که چه کسي به غيب ايمان مي آورد و



[ صفحه 161]



از خدا اطاعت مي کند». [26] .

107- «يقوم القائم بکتاب جديد و قضاء جديد، علي العرب شديد. ليس شانه الا السيف. لا يستتيب احدا و لا تأخذه في الله لومة لائم».

-«قائم (عليه السلام) با کتابي تازه، امري تازه و داوري تازه ظاهر مي شود. بر عرب بسيار سخت خواهد بود. جز شمشير کاري ندارد. کسي را وادار به توبه نمي کند. و در راه اجراي احکام الهي از نکوهش و سرزنش احدي انديشه نمي کند». [27] .

آري پيش از ظهور آن حضرت تعاليم عاليه ي اسلام به قدري تحريف و تأويل مي شود که به هنگام پياده شدن احکام اصيل اسلامي، چيزي تازه به نظر مي رسد، حتي برداشت مردم از قرآن آن قدر دگرگون مي شود که تفسير صحيح قرآن چيزي تازه به شمار مي آيد. او حق را عرضه مي کند و هر کس نپذيرد به سزاي عناد و لجاجتش مي رساند.

108- «يا ابا حمزة! لا يقوم القائم الا علي خوف و زلزال و فتنة و بلاء يصيب الناس، و طاعون قبل ذلک و سيف قاطع بين العرب، و اختلاف شديد بين الناس و تشتيت و تشتت في دينهم و تغير من حالهم، حتي يتمن المتمني الموت صباحا و مساءا من عظم ما يري من کأب الناس و اکل بعضهم بعضا و خروجه اذا خرج، عند اليأس و القنوط. فياطوبي لمن ادرکه و کان من انصاره و الويل کل الويل لمن خالفه امره و کان من اعدائه».

-«اي ابا حمزه! قائم ما (عجل الله فرجه) قيام نمي کند مگر پس از ترس شديد، اضطرابها، نگرانيها، فتنه ها و بلاهايي که بر مردم وارد شود. و پيش از آن فتنه ها طاعون شايع شود و شمشير در ميان عربها حاکم گردد و



[ صفحه 162]



اختلاف و پراکندگي در دين و دگرگوني در اوضاع پديد آيد. انسان به قدري شاهد گرفتاري مردم مي شود که هر صبح و شام از خدا مرگ خويش را درخواست و آرزو مي کند. پس از يک چنين يأس و نوميدي او ظاهر مي شود. خوشا به حال کسي که او را درک کند و به ياري او برخيزد. واي به حال کسي که با او مخالفت کند و اوامر او را نپذيرد و با او به دشمني برخيزد». [28] .

109- «اذا ظهر القائم (عليه السلام) ظهر براية رسول الله (صلي الله عليه و اله و سلم) و خاتم سليمان و حجر موسي و عصاه».

-«هنگامي که قائم (عليه السلام) ظاهر شود، پرچم رسول اکرم (صلي الله عليه و اله و سلم) انگشتر حضرت سليمان (عليه السلام)، سنگ و عصاي حضرت موسي (عليه السلام) را همراه خود مي آورد». [29] .

110- «فضيل مي گويد: به خدمت امام باقر (عليه السلام) عرض کردم: آيا براي آن روز پرشکوه وقت معيني هست؟ فرمود:

-«کذب الوقاتون، کذب الوقاتون، کذب الوقاتون».

-«هر کس وقت تعيين کند، دروغ گفته است. هر کس وقت تعيين کند، دروغ گفته است. هر کس وقت تعيين کند، دروغ گفته است». [30] .



[ صفحه 165]




پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 51 ص 137.

[2] تکوير: 15.

[3] اصول کافي، ج 1 ص 276.

[4] المحجه، ص 245.

[5] کنيه ي کميت اسدي است.

[6] کفاية الأثر، ص 249.

[7] الامامة و التبصرة، ص 94.

[8] اصول کافي، ج 1 ص 303.

[9] معاني الاخبار، ص 366.

[10] المحجه، ص 108.

[11] عقد الدرر، ص 86.

[12] کمال الدين، ص 651.

[13] الامامة و التبصره، ص 116.

[14] اعلام الوري، ص 402.

[15] در حديث شماره 69 گفتيم که يکي از کنيه هاي حضرت مهدي «ابو جعفر» است.

[16] بحارالانوار، ج 51 ص 139.

[17] عقد الدرر، ص 157.

[18] الامامة و التبصرة، ص 131.

[19] اصول کافي، ج 1 ص 277.

[20] احتجاج طبرسي، ص 497.

[21] عقد الدرر، ص 61.

[22] بحارالانوار، ج 51 ص 140.

[23] عقد الدرر، ص 160.

[24] اعلام الوري،ص 432.

[25] اثباةالهداة، ج 3 ص 532.

[26] اعلام الوري، ص 433.

[27] اثباة الهداة، ج 3 ص 540.

[28] بشارة الاسلام، ص 105.

[29] اثباة الهداة، ج 3 ص 542.

[30] غيبت شيخ طوسي، ص 262.