بازگشت

مهدي از ديدگاه امام زين العابدين


«من ثبت علي مولاتنا في غيبة قائمنا، اعطاه الله اجر الف شهيد مثل شهداء بدر».

«هر کس در زمان غيبت قائم ما در محبت و ولايت ما ثابت قدم بماند خداوند به او پاداش هزار شهيد از شهداي بدر عنايت فرمايد».

(امام زين العابدين عليه السلام) [1] .

عصر امام زين العابدين عليه السلام شايد بدترين روزگار در تاريخ اسلام باشد، خفقان و اختناق نفسها را در سينه ها حبس کرده بود، کسي جرئت نمي کرد به امام سجاد عليه السلام نزديک شود، فقط يک بار شرايط مساعد شد که امام سجاد عليه السلام براي مردم موعظه کند و آن سخنراني معروف آن حضرت در مسجد اموي بود، که امام عليه السلام با دستهاي بسته و زير غل جامعه [2] در حضور يزيد و ديگر ديپلماتهاي پايتخت اموي آن را ايراد فرمود، که در آن خطبه، پرده ها را کنار زد و تلاشهاي چهل ساله ي بني اميه را



[ صفحه 136]



خنثي نمود و حقانيت اهل بيت را در نفوذ ناپذيرترين پايگاه دشمن براي جهانيان به نمايش گذاشت.

بعد از آن سخنراني، ديگر چنين فرصتي براي آن حضرت پيش نيامد ولي معارف عاليه ي اسلام را در ضمن دعاها و نيايشها بيان فرمود که قسمتي از آنها در کتاب پرارج «صحيفه ي سجاديه» گرد آمده است. [3] .

روي اين بيان، طبيعي است که احاديث بسيار محدودي از آن حضرت به دست ما خواهد رسيد، و احاديث مربوط به حضرت بقية الله روحي فداه نيز در ميان آنها اندک خواهد بود که به برخي از آنها در اين جا اشاره مي کنيم:

80- «ابو خالد کابلي مي گويد: به خدمت امام زين العابدين عليه السلام وارد شدم و عرض کردم: اي فرزند پيامبر! به من خبر ده از کساني که خداوند اطاعت آنها را بر من واجب کرده و محبت آنها را بر من فرض نموده، و بر همگان واجب است که بعد از رسول اکرم صلي الله عليه و آله از آنها پيروي کنند؟ فرمود:

- «اي کنگر! «اولي الأمر» که خداي تبارک و تعالي آنها را بر مردم، امام واجب الاطاعه قرار داده، امير مومنان علي بن ابي طالب عليه السلام، سپس امام حسن، آنگاه امام حسين است و بعد از او امر به ما منتهي شده است».

ابو خالد مي گويد: امام عليه السلام ديگر ساکت شد و من پرسيدم:



[ صفحه 137]



اي سرور من، از امير مومنان به ما روايت شده که خداوند هرگز زمين را خالي از حجت نمي گذارد، بعد از شما امام و حجت کيست؟ فرمود:

-«بعد از من پسرم محمد، که نامش در تورات «باقر» است زيرا علم را مي شکافد چه شکافتني، بعد از او پسرش جعفر، که نامش در آسمانها «صادق» است».

ابو خالد مي گويد: عرض کردم: چگونه است که او را «صادق» مي گويند، در حاليکه همه ي شما صادق (راستگو) هستيد؟!. فرمود:

-«پدرم از پدرش، از رسول اکرم صلي الله عليه و آله نقل کرد که هرگاه پسرم: جعفر بن محمد بن علي بن حسين بن علي بن ابي طالب متولد شود او را «صادق» بناميد، زيرا پنجمين پسرش نيز نامش جعفر خواهد بود و به دروغ ادعاي امامت خواهد کرد و نام او در پيش خداي تبارک و تعالي «جعفر کذاب» است که ادعاي دروغ مي کند، با پدرش مخالفت مي کند و بر برادرش حسد مي ورزد. و به هنگام غيبت او تلاش فراوان مي کند که او را لو دهد».

آنگاه امام سجاد عليه السلام به شدت گريست و فرمود:

-«کأني بجعفر الکذاب و قد حمل طاغية زمانه علي تفتيش امر ولي الله، والمغيب في حفظ الله و التوکيل بحرم ابيه، جهلا منه بولادته، و حرصا منه علي قتله ان ظفر به و طمعا في ميراثه حتي يأخذه بغير حقه».

-«گويي جعفر کذاب را با چشم خود مي بينم که طاغوت زمانش را وادار مي کند که اقامتگاه ولي الله اعظم را تفتيش کند و به حرم پدرش سپاه بريزد، در حاليکه آن امام غائب از نظر در حفظ و حراست خداست».

«اين همه تلاش جعفر براي اين است که او از داستان تولد اطلاعي ندارد و بسيار حريص است که اگر او را بيابد به قتل برساند و چشم طمع به



[ صفحه 138]



ميراث او دوخته است که به ناحق آنرا بخورد». [4] .

81- «يکي از آقا زادگان امام زين العابدين عليه السلام مي گويد: هر وقت پدرم مي خواست در مورد برادرم «محمد» سخني بگويد از او «باقر» تعبير مي کرد، يک روز پرسيدم: پدرجان! چگونه است که برادرم را «باقر» تعبير مي فرماييد؟ پدرم تبسمي کرد و به سجده رفت و سجده اش را طول داد، شنيدم در سجده عرض مي کند:«بار خدايا! ترا سپاس مي گويم چه نعمتهايي بر ما اهل بيت ارزاني فرموده اي». اين را چندين بار تکرار کرد و سر از سجده برداشت و فرمود.

-«يا بني ان الامامة في ولده الي ان يقوم قائمنا عليه السلام فيملأها قسطا و عدلا».

-«پسرجان! امامت در نسل اوست تا روزي که قائم ما که درود خدا بر او باد ظاهر شود و زمين را پر از عدل و داد فرمايد».

سپس فرمود: او پدر امامان، معدن حلم و بردباري و شکافنده ي علوم است. به خدا سوگند او از همه به پيامبر شبيه تر است. پرسيدم: امام بعد از او چند نفر است؟ فرمود: هفت نفر است که يکي از آنها مهدي آخر الزمان است که دين را در آخر زمان بپا مي دارد». [5] .

82- «يا ابا خالد! لتأتين فتن کقطع الليل المظلم، لا ينجو الا من اخذ الله ميثاقه اولئک مصابيح الهدي و ينبابيع العلم، ينجيهم الله من کل فتنة مظلمة کأني بصاحبکم قد علا فوق نجفکم بظهر کوفان في ثلاثمأة و بضعة عشر رجلا، جبرئيل عن يمينه و ميکائيل عن شماله و اسرافيل امامه، معه راية رسول الله صلي الله عليه و آله قد نشرها لا يهوي بها الي قوم الا اهلکهم الله عزوجل».



[ صفحه 139]



-«امام زين العابدين عليه السلام خطاب به ابو خالد کابلي فرمود:

-«اي ابا خالد! براي شما فتنه هايي چون قطعات شب يلدا پيش خواهد آمد، از اين فتنه ها نجات نمي يابد جز کسي که خداوند از او پيمان گرفته باشد، که آنها مشعلهاي هدايت و سرچشمه هاي دانش و فضيلت هستند. خداوند به وسيله ي آنها از هر فتنه ي ظلماني نجات مي دهد. گوئي صاحب شما را مي بينم که در پشت کوفه با 313 نفر در سرزمين نجف حرکت مي کند، جبرئيل در طرف راست او، ميکائيل در طرف چپ او، و اسرافيل در پيشاپيش او حرکت مي کنند. پرچم رسول اکرم صلي الله عليه و آله با او هست، چون اين پرچم به اهتزاز در آيد به سوي هر قومي حرکت کنند خداي تبارک و تعالي آن قوم را هلاک مي کند». [6] .

83- «من ثبت علي موالاتنا في غيبة قائمنا، اعطاه الله اجر الف شهيد مثل شهداء بدر».

-«کسي که در زمان غيبت قائم ما (عجل الله فرجه) بر موالات ما ثابت بماند خداوند به او پاداش هزار شهيد از شهداي بدر عطا مي فرمايد». [7] .

در روايات فراواني از سختيهاي دوران غيبت گفتگو شده و در برخي از آنها آمده است: «در زمان غيبت قائم ما، کسي که بر ايمان خود ثابت و استوار بماند همانند کسي است که بخواهد خارهاي درخت خاردار را با دست خود پاک کند». هنگامي که استوار ماندن در آن عصر اين قدر سخت و دشوار باشد طبعا پاداش بسيار والايي خواهد داشت که حديث فوق عظمت فوق العاده ي آن را بيان مي کند.

84- «في القائم سنة من نوح و هو طول العمر».



[ صفحه 140]



-«در قائم ما نشاني از حضرت نوح است و آن طول عمر است». [8] .

عمر طولاني حضرت نوح عليه السلام از مسلمات تاريخ است پيروان همه ي اديان آسماني بر آن ايمان راسخ دارند، از اين رهگذر در دهها حديث از رسول اکرم صلي الله عليه و آله و پيشوايان معصوم عليهم السلام پيش از تولد آن مهر تابان تأکيد شده که آن حضرت از نظر طول عمر يادآور عمر طولاني حضرت نوح است.

در قرآن کريم مدت دعوت حضرت نوح بعد از بعثت و پيش از طوفان 950 سال آمده است [9] که با افزودن بقيه ي عمر آن حضرت از پيش از بعثت تا بعد از طوفان بسيار طولاني خواهد بود که بر اساس برخي از روايات به 2500 سال مي رسد. [10] .

هنگامي که عمر حضرت نوح از طرف همه ي اديان پذيرفته شده، ديگر براي ترديد در عمر شريف حضرت ولي عصر عجل الله فرجه مورد نمي ماند، هنوز عمر آن حضرت به نصف عمر نوح نرسيده، که هم اکنون يک هزار و يک صد و پنجاه سال از عمر شريف آن حضرت مي گذرد.

85- «في القائم منا سنن من ستة من الأنبياء، سنة من نوح، و سنته من ابراهيم، و سنته، من موسي، و سنته من ايوب، و سنته من محمد صلوات الله عليهم. فاما من نوح فطول العمر، و اما من ابراهيم فخفأ الولادة و اعتزال الناس، و اما من موسي فالخوف و الغيبته، و اما من عيسي فاختلاف الناس فيه، و اما من ايوب فالفرج بعد البلوي، و اما من محمد صلي الله عليه و آله و سلم فالخروج بالسيف».



[ صفحه 141]



-«در قائم ما شش نشانه از شش پيامبر هست، نشاني از حضرت نوح، نشاني از حضرت ابراهيم، نشاني از موسي، نشاني از حضرت عيسي، نشاني از حضرت ايوب، و نشاني از حضرت محمد که درود خداوند بر آنها باد.

-نشانه ي او از حضرت نوح، عمر طولاني اوست.

- نشانه ي او از حضرت ابراهيم، تولد پنهاني و کناره گيري او از ميان مردم است.

-نشانه ي او از حضرت موسي، ترس و وحشت و غيبت اوست.

- نشانه ي او از حضرت عيسي، اختلاف مردم در حق اوست.

- نشانه ي او از حضرت ايوب، فرج بعد از شدت است.

- و اما نشانه ي او از حضرت محمد صلي الله عليه و آله قيام به شمشير اوست». [11] .

86- «زهري مي گويد: در خدمت امام زين العابدين عليه السلام بودم که فرزند برومندش محمد باقر وارد شد، امام عليه السلام مطالبي به او فرمود و در ضمن آن او را به «حسن خلق» توصيه مي فرمود. با خود گفتم که نکند امام از رحلت خود خبر بدهد، و لذا پرسيدم: بعد از شما به چه کسي مراجعه کنيم؟ فرمود: به اين پسرم. و با دست خود به سوي امام باقر اشاره کردند و فرمودند: اين پسرم وصي، وارث، مخزن علم من و معدن دانش و شکافنده ي علوم است و....

گفتم: چگونه است که به فرزند بزرگترتان وصيت نفرموده ايد؟!

فرمود: امامت با کوچکي و بزرگي سن نيست، بلکه رسول اکرم صلي الله عليه و آله اين چنين با ما پيمان بسته است و در لوح و صحيفه اين چنين يافته ايم.



[ صفحه 142]



پرسيدم: رسول اکرم صلي الله عليه و آله به چند نفر جانشين براي خود تعيين کرده و به شما عهد فرموده است؟ فرمود:

-«در صحيفه و لوح تعداد دوازده امام با نام و نام پدر نوشته شده که هفت تن آنها از نسل اين پسرم محمد (امام باقر) خواهد بود که مهدي يکي از آنهاست». [12] .

87- «القائم منا تخفي علي الناس ولادته، حتي يقولوا: لم يولد بعد، ليخرج حين يخرج و ليس لأحد في عنقه بيعة».

-«ولادت قائم ما بر مردم پوشيده مي ماند و مردم مي گويند که هنوز متولد نشده است. اين براي آن است که به هنگام ظهور بيعت کسي در گردن او نباشد». [13] .

88- «و ان للقائم منا غيبتين، احداهما اطول من الاخري،«اما الاولي فسته ايام، او ستة اشهر، او سته، سنين. و اما الاخري فيطول امدها حتي يرجع عن هذا الأمر اکثر من يقول به، فلا يثبت عليه الا من قوي يقينه و صحت معرفته و لم يجد في نفسه حرجا مما قضينا و سلم لنا اهل البيت».

-«براي قائم ما دو غيبت است که يکي از آنها طولاني تر از ديگري است. غيبت اولي شش روز، شش ماه و شش سال است، ولي غيبت ديگري به قدري طولاني خواهد بود که بيشتر قائلين به آن از اعتقاد خود برمي گردند، در امامت او ثابت قدم نمي ماند جز کسي که ايمانش قوي و معرفتش کامل باشد و در برابر داوريهاي ما ترديدي به خود راه ندهد و در برابر ما کاملا تسليم باشد». [14] .

علامه ي مجلسي در شرح اين حديث مي فرمايد: شايد اين حديث



[ صفحه 143]



اشاره به تحولات وضع آن حضرت در غيبت صغري باشد که در شش روز اول منحصرا اهل بيت آن حضرت از ولادت آن مهر تابان آگاه بودند و در شش ماه اول خواص شيعيان و نزديکان از آن مطلع شدند، و در شش سال اول غالب شيعيان از آن آگاه شدند و بعد از شش سال (بعد از رحلت امام حسن عسکري عليه السلام) خبر ولادت آن کعبه ي موعود در اقطار جهان اسلام منتشر شد. [15] .

89- «اما ان ذا القرنين قد خير بين السحابين، فاختار الذلول و ذخر لصاحبکم الصعب، فقيل له و ما الصعب؟ فقال: ما کان من سحاب فيه رعد و صاعقه و برق فصاحبکم يرکبه، اما انه سيرکب السحاب و يرقي في الاسباب، اسباب السماوات السبع و الارضين السيع، خمس عوامر و اثنتان خربتان»..

-«ذوالقرنين در ميان دو نوع ابر مخير شد او ابر رام را برگزيد و براي صاحب شما ابر ناآرام را نگهداشت. پرسيدند: ابر ناآرام چيست؟ فرمود: آن ابري که رعد و برق و سر و صدا داشته باشد، صاحب شما بر آن سوار مي شود. آري او سوار بر ابر مي شود و در آسمانها بالا مي رود و بر فراز زمينهاي هفتگانه که 5 تا از آنها آباد و دو تا خراب است، بالا مي رود». [16] .

شايد اين حديث اشاره به مسافرتهاي فضائي و حداقل سفرهاي هوايي با وسائل امروزي يا وسايل مجهزتر آينده باشد. و شايد از اين حديث استفاده شود که دو قاره ي زمين پيش از ظهور ويران خواهد شد.



[ صفحه 147]




پاورقي

[1] اعلام الوري، ص 402.

[2] زنجيري که دستها را به گردن مي بندد.

[3] علاوه بر صحيفه ي معروف امام سجاد عليه السلام، چهار صحيفه ي ديگر به ترتيب زير در دست داريم که هر کدام قسمتي از دعاهاي آن حضرت را در بر دارند:

1- صحيفه ي ثانيه، گرد آوري شيخ حر عاملي، صاحب وسائل الشيعه.

2- صحيفه ي ثالثه، گردآوري ميرزا عبدالله افندي، صاحب رياض العلماء.

3- صحيفه ي رابعه، گردآوري ميرزاي نوري، صاحب مستدرک.

4-صحيفه ي خامسه، گردآوري سيد محسن امين، صاحب اعيان الشيعه.

[4] کمال الدين، ص 320.

[5] کفاية الأثر، ص 237.

[6] بحارالانوار، ج 51 ص 135.

[7] اعلام الوري، ص 402.

[8] کمال الدين صدوق، ص 322.

[9] عنکبوت: 14.

[10] رجوع شود به کتاب «طول عمر امام زمان از ديدگاه علوم و اديان».

[11] المحجة البيضاء، ج 4 ص 338.

[12] کفاية الأثر، ص 243.

[13] اعلام الوري، ص 402.

[14] کمال الدين، ص 325.

[15] بحار الانوار، ج 51 ص 135.

[16] يوم الخلاص، ص 298.