بازگشت

مهدي از ديدگاه امام حسين


«اما ان الصابر في غيبته علي الأذي و التکذيب، بمنزلة المجاهد بالسيف بين يدي رسول الله صلي الله عليه و آله».

- «کسي که در زمان غيبت به آزار و انکار دشمنان صبر کند همانند کسي است که در محضر رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم جهاد کند».

(امام حسين عليه السلام) [1] .

از روزي که انسان بر فراز کره ي خاکي پاي نهاد مبارزه ي حق و باطل آغاز گرديد و قابيليان در برابر هابيليان صف آرائي نمودند و نبردهاي سختي به وجود آوردند که در اين ميان داستان کربلا از برجستگي هاي خاصي برخوردار است. قهرمان کربلا به دليل ويژگيهاي حوادث کربلا لقب سيدالشهداء يافت و تا ظهور فرزند رشيدش حضرت بقية الله روحي فداه به عنوان بزرگان مظلوم تاريخ ياد مي شود تا آن دست انتقام الهي ظهور کرده



[ صفحه 124]



خون جد بزرگوارش سالار شهيدان ابا عبدالله الحسين عليه السلام را از يزيديان بگيرد.

از اين رو ظهور حضرت ولي عصر روحي فداه با حوادث کربلا رابطه ي خاصي پيدا کرده، که از آن جمله است:

1- در تمام ايام مربوط به حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف زيارت امام حسين عليه السلام وارد شده است، چون شب نيمه ي شعبان و شب قدر.

2- آغاز قيام جهاني حضرت ولي عصر عجل الله فرجه طبق روايات فراواني در روز عاشورا خواهد بود.

3- در بيشتر احاديثي که از وجود مقدس رسول اکرم صلي الله عليه و آله در پيرامون آن مصلح جهاني وارد شده به وسيله ي امام حسين و به عناويني چون: «از تبار پسرم حسين»، «از نسل اين پسرم» و «نهمين فرزند پسرم حسين» معرفي شده است.

4- سفر تاريخي امام حسين عليه السلام که از مکه معظمه به قصد کوفه آغاز شد و به مقصد نرسيد توسط فرزندش رشيدش تکميل مي شود و پايتخت حکومت جهاني آن حضرت، شهر کوفه خواهد بود.

5- وجود مقدس ولي الله الأعظم طبق روايات همواره به ياد جد بزرگوارش امام حسين عليه السلام هر صبح و شام اشک مي ريزد.

وجود مقدس ابا عبدالله الحسين عليه السلام نيز همواره به ياد حضرت بقيةالله روحي فداه بودند و همواره از او ياد مي کردند و به ياد اين فرزند عزيزش که خون او و خون همه ي مظلومان در راستاي تاريخ را از يزيديان خواهد گرفت، سخن مي گفتند. از اين رهگذر علي رغم خفقان شديدي که در عهد امام حسين عليه السلام بر جامعه ي اسلامي حکومت مي کرد احاديث فراواني از امام حسين عليه السلام در پيرامون نهضت



[ صفحه 125]



جهاني آن حضرت به ما رسيده است که به نمونه هايي از آن در اينجا اشاره مي کنيم:

68- «از محضر امام حسين عليه السلام پرسيدند: آيا حضرت مهدي متولد شده است؟ فرمود:

-«لا، و لا ادرکته لخدمته ايام حياتي».

-«نه هنوز متولد نشده است، من اگر زمان او را درک کنم، همه ي عمر به خدمت او کمر مي بندم». [2] .

عين همين عبارت از وجود مقدس امام صادق عليه السلام نيز نقل شده است. [3] .

هنگامي که معصوم عليه السلام در حق آن ولي الله اعظم چنين تعبيري را به زبان آورد، مقام رفيع ياران آن حضرت روشن مي شود. خدا را به عظمت خضرتش قسم مي دهيم که ما را از بهترين ياران آن حضرت در دولت حقه اش قرار دهد، انشاءالله.

69- «از پيشگاه امام حسين عليه السلام سوال کردند: آيا شما صاحب اين امر هستيد؟ فرمود:

- «لا، و لکن صاحب الأمر الطريد الشريد الموتور بابيه، المکني بعمه، يضع السيف علي عاتقه ثمانية اشهر».

-«نه من نيستم، بلکه صاحب اين امر کسي است که از ميان مردم کناره گيري مي کند و به سرزمينهاي دور دست مي رود و خون پدرش بر زمين مي ماند و از عمويش پنهان مي شود، آنگاه شمشير برمي دارد و



[ صفحه 126]



هشت ماه تمام شمشير بر زمين نگذارد». [4] .

امروز يک هزار و يک صد و پنجاه سال تمامست که آن مهر تابان از ميان جامعه ي اسلامي کناره گيري کرده و در سرزمينهاي دور دست سکني گزيده است و عاشقان کويش با ديدگاني اشکبار در انتظار مقدمش ثانيه شماري مي کنند.

خون به ناحق ريخته شده ي پدران بزرگوارش هنوز هم بر زمين مانده و نگران آن دست انتقام الهي است.

بسيار تأثر آور و اعجاب انگيز است که خاندان امامت ناچار بودند ولادت با سعادت آن مهرتابان را از عمويش پوشيده نگهدارند. [5] و لذا به هنگام شهادت امام حسن عسکري برادرش جعفر نمي دانست که برادرش فرزندي دارد تا هنگامي که براي نماز ايستاد آن مهر تابان با گامهايي استوار نزديک آمد و دست رد بر سينه ي نامحرم زد و فرمود: عموجان! من براي نماز پدرم از تو شايسته ترم.

ما در اين حديث تعبير «المکني بعمه» را «پنهان شده از عمو» معني کرديم ولي معناي ساده ي آن چنين است «کنيه ي او به نام عمويش خواهد بود» يعني چون عمويش «جعفر» است پس کنيه ي او «ابو جعفر» خواهد بود.

کنيه ي معروف حضرت ولي عصر «ابوالقاسم» است ولي کنيه ي ديگر آن حضرت «ابو جعفر» است، چنانکه حديث شماره 98 کتاب نيز آنرا تاييد مي کند.

70- «شعيب بن ابي حمزه مي گويد: به خدمت امام حسين عليه السلام شرفياب شدم و پرسيدم:



[ صفحه 127]



- آيا شما صاحب اين امر هستيد؟ فرمود:

- نه، پرسيدم:

-آيا پسر شما صاحب اين امر است؟ فرمود:

- نه. گفتم:

- آيا پسر پسر شما صاحب اين امر است؟ فرمود:

نه. گفتم:

پس چه کسي صاحب اين امر است؟ فرمود:

- «الذي يملأها عدلا، کما ملئت جورا، علي فترة من الأئمة يأتي کما ان رسول الله صلي الله عليه و (آله) و سلم بعث علي فترة من الرسل».

-«صاحب اين امر کسي است که روي زمين را پر از عدالت خواهد کرد آنچنان که پر از ستم شده است، او به هنگام فترت امامان خواهد آمد، چنانکه رسول اکرم صلي الله عليه و آله در زمان فترت پيامبران بر انگيخته شد». [6] .

71- «دوازده مهدي از ما هست که نخستين آنها علي بن ابي طالب و آخرين آنها نهمين فرزند منست که او امام قائم به حق است، خداوند زمين مرده را به وسيله ي او زنده مي کند و دين حق را بر تمام اديان پيروز مي گرداند.

-«له غيبة يرتد فيها اقوام و يثبت علي الدين فيها آخرون، فيوذون و يقال لهم: متي هذا الوعد ان کنتم صادقين. اما ان الصابر في غيبته علي الأذي و التکذيب بمنزلة المجاهد بالسيف بين يدي رسول الله صلي الله عليه و آله».

-«براي او غيبتي است که گروههايي در آن از دين برمي گردند و گروههايي ديگر بر آيين خود استوار مي مانند و در اين راه آزارها مي بينند،



[ صفحه 128]



به آنها گفته مي شود: «اين وعده کي خواهد شد اگر راستگو يانيد»، آنانکه بر اين آزارها و تکذيبها صبر کنند همانند کسي هستند که شمشير به دست گرفته در پيشاپيش رسول اکرم صلي الله عليه و آله جهاد کند». [7] .

72- «لصاحب هذا الأمر غيبتان، احداهما تطول حتي يقول علي موضعه احد من ولي ولا غيره الا المولي الذي يلي أمره».

-«براي صاحب اين امر دوغيبت است که يکي از آنها به درازا مي کشد که گروهي مي گويند: مرده، برخي گويند: کشته شده، بعضي گويند: رفته است. احدي از دوستان از اقامتگاه او آگاه نمي شود جز خدمتگزاري که متصدي امور اوست». [8] .

73- «في التاسع من ولدي سنة من يوسف، و سنة من موسي بن عمران، و هو قائمنا اهل البيت، يصلح الله امره في ليلة واحدة».

-«نهمين فرزند من نشاني از حضرت يوسف و نشاني از حضرت موسي بن عمران دارد، او قائم ما اهل بيت است که خداوند امر ظهورش را در يک شب فراهم مي کند». [9] .

ديدگان نگران حضرت يعقوب سرانجام با ديدار جمال يوسف روشن گرديد و فروغ از دست رفته اش به او بازگشت و انشاءالله بسيار نزديک است که ديدگان اشکبار منتظران با ديدار جمال يوسف گمگشته روشن شود و فروغ از دست رفته ي مشتاقان با درک دولت حقه ي آن حضرت به آنها باز گردد و پيشواي موعود با عصاي موسي باز آيد و دمار از روزگار فرعونيان در آورد و به ضعف کشيده شدگان را عزت بخشد و آنان را از زير يوغ پيروان فرعون رها سازد.



[ صفحه 129]



74- «ان لله مأدبه بقرقيسيا، يطلع مطلع من السماء، فينادي: يا طير السماء! و يا سباع الأرض! هلموا الي الشيع من لحوم الجبارين».

-«خداي تبارک و تعالي يک سفره ي گسترده و مهماني عمومي در «قرقيسا» دارد که منادي آسماني بانگ بر مي آورد: اي پرندگان آسمان! واي درندگان بيابان! بياييد تا با گوشت ستمگران شکمي از عزا درآوريد». [10] .

آري ستمکاراني که چون زالو خون بيچارگان را مي مکند و حقوق بينوايان را لگد مال مي کنند و ملتهاي محروم را در صف مرگ به انتظار مرگ مي نشانند [11] يک چنين روزي دارند که پرندگان و درندگان بر فراز جسدهاي آنها شکمي از عزا در آورند و انتقام بينوايان را از آنها بگيرند.

در حکومت حقه ي حضرت بقية الله روحي فداه حق مظلوم از ظالم گرفته مي شود، گنجهاي نهفته در زمين ظاهر مي شود، آسمان برکاتش را نازل مي کند، تمام نقاط روي زمين زير کشت مي رود ديگر گرسنه اي در روي زمين باقي نمي ماند و احدي زکات و صدقه از کسي نمي پذيرد، چون همگان از فضل پروردگار بي نياز مي شوند، چنانکه امام حسين عليه السلام مي فرمايد:

75- «انفاق و احسان کنيد، سوگند به خدايي که دانه را شکافت و انسان را آفريد، روزي فرا خواهد رسيد که ديگر براي انفاق يک درهم و يا يک دينار محلي پيدا نشود». [12] .



[ صفحه 130]



در روايات آمده است که احدي زکات نمي پذيرد و مردم زکاتها را در طبقي در کنار خيابانها مي گذارند که هر کس مايل باشد از آن بردارد.

76- «قائم هذه الأمة التاسع من ولدي صاحب الأمر، و هو الذي يقسم ميراثه و هو حي».

-«قائم اين امت نهمين فرزند منست که او صاحب اين امر است و ميراثش تقسيم مي شود در حاليکه او زنده است». [13] .

بعد از رحلت امام حسن عسکري عليه السلام برادرش جعفر با دستياري خليفه ي عباسي اموال آن حضرت را تقسيم کرد و براي وارث حقيقي حصه اي تعيين نکرد.

77-«للمهدي خمس علامات: السفياني: و اليماني، و الصيحة من السماء، و الخسف بالبيداء، و قتل النفس الزکية».

- «براي مهدي ما پنج علامت است:

1- خروج سفياني

2- خروج يماني

3- بانگ آسماني

4- خسف سرزمين بيدا

5- قتل نفس زکيه». [14] .

78- «حارث بن مغيره مي گويد: به خدمت امام حسين عليه السلام شرفياب شدم و عرض کردم: حضرت مهدي را با چه نشانه هايي بشناسم؟ فرمود:



[ صفحه 131]



-«بمعرفة الحلال و الحرام و بحاجة الناس اليه، و لا يحتاج الي احد».

-«با شناخت احکام و معارف و نياز همگان به او، و بي نيازي او از همه». [15] .

79- «يحيي بن يعمن مي گويد: در خدمت امام حسين عليه السلام بودم که عربي وارد شد و پرسشهايي کرد و امام عليه السلام پاسخ فرمود: تا به اين پرسش رسيد: اي فرزند پيامبر! به من بگو که تعداد امامان بعد از پيامبر صلي الله عليه و آله چقدر است؟ فرمود: دوازده نفر هستند به تعداد نقباي بني اسرائيل. گفت: آنها را براي من نام ببر.

امام حسين عليه السلام سرش را پايين انداخت و بعد از لحظه اي فرمود:

-«اي برادر عرب امام و جانشين بعد از رسول خدا صلي الله عليه و آله اميرمومنان علي بن ابي طالب است، سپس برادرم حسن، آنگاه من، و نه تن از فرزندان من: پسرم علي، پسرش محمد، پسرش جعفر، پسرش موسي، پسرش علي، پسرش محمد، پسرش علي، پسرش حسن و بعد از او حضرت مهدي که نهمين فرزند منست؟ در آخر الزمان دين را به پا مي دارد».

آنگاه مرد عرب برخاست و اين ابيات را زمزمه مي کرد:



مسح النبي جبينه

فله بريق في الخدود



ابواه من اعلي قريش

وجده خير الجدود



پيامبر رحمت پيشاني اش را نوازش داده، نور پيامبر از گونه هايش مي درخشد.

پدر و مادرش از قله رفيع قريش هستند و جد بزرگوارش شريفترين نياي انساني است. [16] .



[ صفحه 135]




پاورقي

[1] کمال الدين صدوق، ص 317.

[2] عقدالدرر، ص 160.

[3] به حديث شماره 148 از همين کتاب مراجعه فرمائيد.

[4] کمال الدين، ص 318.

[5] جزيره ي خضراء ص 11.

[6] عقد الدرر، ص 159.

[7] بحارالانوار، ج 51 ص 133.

[8] عقد الدرر، ص 134.

[9] المحجة البيضاء، ج 4 ص 338.

[10] عقد الدرر، ص 87.

[11] اکنون که اين سطور را مي نويسم هر لحظه خبر تأثر انگيز تازه اي از گرسنگان «اتيوپي» به گوش مي رسد و وجدان جهاني آزرده نمي شود!.

[12] عقد الدرر، ص 171.

[13] اعلام الوري ص 401.

[14] عقد الدرر، ص 111.

[15] منتخب الاثر، ص 309.

[16] کفاية الأثر، ص 234.