بازگشت

مهدي از ديدگاه پيامبر اکرم


«الذي يأخذ بحق الله و بکل حق هولنا»

«مهدي (عليه السلام) کسي است کمه حق خدا را باز مي ستاند و همه ي حقوق ما را باز مي ستاند».

(رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم) [1] .

مهدي (عليه السلام) آن دست انتقام خداوندي، همه ي حقوق ضايع شده را باز مي ستاند، حقوق خداوندي را باز مي ستاند، تعاليم فراموش شده را احياء مي کند، قوانين لگد مال شده را زنده مي سازد. همه ي حقوق تضييع شده ي اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام را باز مي ستاند و هر کجا خون به ناحق ريخته اي از آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم باشد، انتقامش را به فرمان خدا مي گيرد. انتقام خون امام حسين عليه السلام و ديگر شهيدان پاکي که پروانه وار در گرداگرد شمع وجود امام حسين عليه السلام، مظلومانه به شهادت رسيدند از امويان خونخوار مي گيرد و همه ي خونهايي را که به ناحق از هابيليان در راستاي تاريخ ريخته شده، از قابيليان مي گيرد، که او دست



[ صفحه 78]



انتقام خدا در روي زمين است. چنانکه رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم در خطبه ي معروف خود را در روز غدير خم در برابر 120 هزار نفر از اصحاب در سرزمين «غدير خم» مي فرمايد:

«معاشر الناس! امنوا بالله و رسوله و النور الذي انزل معه من قبل ان نطمس وجوها فنردها علي ادبارها».

«معاشر الناس! النور من الله عزوجل في مسلوک ثم في علي ثم في النسل منه الي القائم المهدي الذي يأخذ بحق الله و بکل حق هولنا».

- «اي گروه مردمان! به خدا و رسول خدا و نوري که همراه او نازل شده ايمان بياوريد، پيش از آنکه صورتهايي را واژگون کرده به طرف پشت بازگردانيمشان». [2] .

- «اي گروه مردمان! آن نور خداي تبارک و تعالي در من قرار گرفته، سپس در وجود علي (عليه السلام) قرار گرفته، و پس از او در نسل او تا «قائم مهدي» که حق خدا را بازستاند و همه ي حقوق از دست رفته ي ما را باز ستاند». [3] .

و اينک به فرازهايي از خطبه ي بسيار ارزنده ي فصيح ترين و بليغ ترين انسان روي زمين، حضرت ختمي مرتبت صلي الله عليه و آله و سلم در خجسته روز عيد سعيد غدير، در حجة الوداع و در سرزمين غدير خم (جحفه) توجه فرمائيد:

1- ألا و ان خاتم الأوصياء منا القائم المهدي».

- «آگاه باشيد که خاتم اوصياء مهدي قائم (عليه السلام) از ماست».



[ صفحه 79]



2- «الا انه الظاهر علي الدين کله».

- «آگاه باشيد که او بر همه ي اديان پيروز مي شود».

3- «الا انه المنتقم من الظالمين».

-«آگاه باشيد که او انتقامگر از ستمگران است».

4- «الا انه فاتح الحصون و هادمها».

-«آگاه باشيد که او گشاينده و در هم کوبنده ي مرزهاست».

5- «الا انه قاتل کل قبيلة من اهل الشرک».

-«آگاه باشيد که او کشنده ي هر تيره اي از مشرکان است».

6-«الا انه مدرک کل ثار لاولياء الله عزوجل».

- «آگاه باشيد که او خونخواه خون همه ي بندگان صالح خداست».

7- «الا انه الغراف من البحر العميق».

-«آگاه باشيد که او نهري خروشان از اقيانوسي بيکران است».

8- «الا انه ناصر دين الله عزوجل».

-«آگاه باشيد که او ياور دين خداي تبارک و تعالي است.».

9- «الا انه يسم کل ذي فضل بفضله و کل ذي جهل بجهله».

- «آگاه باشيد که او هر دانشمندي را به دانش و هر ناداني را به ناداني مي شناسد».

10- «الا انه خيرة الله و مختاره».

-«آگاه باشيد که او برگزيده و انتخاب شده ي خداست».

11- «الا انه وارث کل علم و المحيط به».

-«آگاه باشيد که او وارث هر دانش، و در برگيرنده ي آنست».

12- «الا انه هو المخبر عن ربه المنبه بامر ايمانه».

-«آگاه باشيد که او آنچه بگويد از پروردگارش مي گويد و به امر ايمان هشدار مي دهد».



[ صفحه 80]



13-«الا انه الرشيد السديد».

-«آگاه باشيد که او رشيد و کامل و نيرومند و متين است».

14- «الا انه المفوض اليه».

-«آگاه باشيد که فرمانروايي جهان هستي به او واگذار شده است».

15- «الا انه قد بشر به من سلف من يديه».

- «آگاه باشيد که هر کس (از پيامبران و امامان) پيش از او بودند، نويد او را داده اند».

16- «الا انه الباقي حجة و لا حق الا معه و لا نور الا عنده».

-«آگاه باشيد که او تنها حجت بازمانده است و بعد از او حجتي نيست، حقي جز با او، و نوري جز در پيش او نيست».

17- الا انه لا غالب له و لا منصور عليه».

-«آگاه باشيد که احدي بر او چيره نيست و کسي او را شکست ندهد».

18- «الا انه ولي الله في ارضه و حکمه في خلقه و امينه في سره و علانيته».

-«آگاه باشيد که او ولي خدا در روي زمين، و داور او در ميان مردم، و امين او در آشکار و نهان است». [4] .

و بدينگونه رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم در روز غدير خم، که روز اعلام امامت اميرمومنان علي عليه السلام است، پرده از برنامه ي جهاني حضرت بقية الله ارواحنا فداه برداشته از پياده شدن تعاليم عاليه ي اسلام به دست آن حضرت، در هم ريختن مرزهاي جغرافيايي و تشکيل حکومت واحد جهاني، ويرانگري کاخهاي ظلم و استبداد، خوانخواهي



[ صفحه 81]



خونهاي به ناحق ريخته در راستاي تاريخ، و ديگر گامهاي برجسته اي که توسط آن يکتا رهبر و تنها سرور برداشته خواهد شد، سخن گفته است. [5] .

نگارنده معتقد است همين فرازهاي ياد شده از خطبه ي غراي رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم در روز عيد سعيد غدير، و در برابر 120 هزار مستمع، براي شناخت اجمالي برنامه هاي جهاني، و شخصيت والاي قبله ي موعود و کعبه ي مقصود حضرت بقية الله ارواحنا فداه کافي است، ولي براي آرامش بيشتر دلهاي دوستان، و کشش بيشتر قلبهاي عاشقان، و استواري بيشتر گامهاي رهروان راه تو، و انس بيشتر شيفتگان کوي او، روايات ديگري از رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم را در اين رابطه، زينت صفحات کتاب قرار مي دهيم:

19- «لو لا الحجة لساخت الارض باهلها».

-«اگر يک لحظه حجت خدا در روي زمين نباشد، زمين ساکنانش را در کام خود فرو مي برد». [6] .

طبق اين روايت و دهها روايت ديگري که به اين مضمون از معصومين عليهم السلام رسيده است، امام عليه السلام علت غائي آفرينش است و اگر يک لحظه در روي زمين نباشد، همه ي موجودات جهان هستي محکوم به فنا مي باشند، و رمز بقاي جهان و تداوم گردش زمين و زمان در عصر ما وجود اقدس حضرت بقية الله روحي و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء مي باشد. [7] .



[ صفحه 82]



و اينک رواياتي چند از کتب اهل سنت:

20- «لا تذهب الدنيا حتي يملک العرب رجل من اهل بيتي يواطي اسمه اسمي».

-«دنيا سپري نمي شود، تا مردي از اهل بيت من که همنام با من است زمام امور عرب را به دست بگيرد». [8] .

21- «لو لم يبق من الدنيا الا يوم لطول الله ذلک اليوم، حتي يلي رجل من اهل بيتي، يوطي اسمه اسمي».

-«اگر از عمر دنيا جز يک روز نمانده باشد، خداوند آن را به قدري طولاني مي گرداند، که مردي از اهل بيت من و همنام با من به فرمانروايي جهان برسد». [9] .

22- «لا تقوم الساعة حتي يلي رجل من اهل بيتي يواطي اسمه اسمي».

- «رستاخيز به پا نمي شود، تا هنگامي که مردي از اهل بيت من که همنام با من است، فرمانروا شود». [10] .

23- «لاتنقضي الأيام و لا يذهب الدهر، حتي يملک العرب رجل من اهل بيتي، اسمه يواطي اسمي».

-«روزها سپري نمي شود و روزگار به پايان نمي رسد، تا اينکه مردي از اهل بيت من و همنام با من، فرمانرواي عرب شود». [11] .

24- «يخرج رجل من اهل بيتي يواطي اسمه اسمي و خلقه خلقي فيملأها قسطا و عدلا».



[ صفحه 83]



-«مردي از اهل بيت من خارج مي شود که نامش هم نام من و خويش هم خوي منست، زمين را پر از عدل و داد مي نمايد». [12] .

25- «لو لم يبق من الدنيا الا يوم واحد، لطول الله ذلک اليوم حتي يبعث رجلا من ولدي، اسمه اسمي».

-«اگر از عمر دنيا به جز يک روز باقي نباشد، خداوند آن روز را طولاني سازد و مردي ازتبار من و همنام با من برمي انگيزاند».

سلمان پرسيد: از کدامين فرزندت؟ اي رسول خدا! فرمود: «از اين پسرم». و با دست مبارکش به شانه ي امام حسين عليه السلام زد. [13] .

26- «يلتفت المهدي و قد نزل عيسي بن مريم (عليه السلام) کانما يقطر من شعره الماء، فيقول المهدي: تقدم صل بالناس، فيقول: انما اقيمت الصلاة لک، فيصلي خلف رجل من ولدي».

-«حضرت مهدي (عليه السلام) متوجه مي شود و مي بيند که حضرت عيسي (عليه السلام) فرود آمده است، گوئي از موي مبارکش قطرات آب فرو مي ريزد. حضرت مهدي (عليه السلام) مي فرمايد:جلو بيا و با مردم نماز بخوان. حضرت عيسي (عليه السلام) مي فرمايد: نماز براي تو اقامه شده است. آنگاه حضرت عيسي (عليه السلام) پشت سر مردي از فرزندان من نماز مي خواند». [14] .

27- «منا الذي يصلي عيسي بن مريم (عليه السلام) خلفه».

-«آنکه عيسي بن مريم (عليه السلام) پشت سرش نماز مي خواند، از ماست». [15] .

28- «لا تقوم الساعة حتي يملک رجل من اهل بيتي، يفتح



[ صفحه 84]



القسطنطينية و جبل الديلم. و لو لم يبق الا يوم لطول الله ذلک اليوم حتي يفتحهما».

-«قيامت بر پا نمي شود، تا مردي از اهل بيت من به پادشاهي برسد، و قسطنطنيه (استانبول) و کوههاي ديلم را فتح کند. اگر از عمر جهان جز يک روز باقي نباشد، خداوند آن را به قدري طولاني کند که آنها را فتح نمايد». [16] .

29- «لن تهلک امة انا في اولها و عيسي في اخرها و المهدي (عليه السلام) في وسطها».

-«هرگز هلاک نمي شود امتي که من در اول آن، عيسي (عليه السلام) در آخر آن، و مهدي (عليه السلام) در وسط آن باشد». [17] .

30- «المهدي (عليه السلام) طاووس اهل الجنة».

-«مهدي (عليه السلام) طاووس اهل بهشت است». [18] .

31- «يکون من بعدي اثنا عشر اميرا».

-«پس از من دوازده امير خواهد بود».

جابر بن سمره مي گويد: سپس وجود مقدس خاتم انبياء صلي الله عليه و آله و سلم چيزي فرمود که من متوجه نشدم. از پشت سري پرسيدم که حضرت چه فرمود؟! گفت: فرمود:«کلهم من قريش»: «همه ي آنها از قريش است». [19] .

و در پايان اين بخش به رواياتي چند از رسول اکرم اسلام صلي الله عليه و آله و سلم از طريق اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام توجه فرمائيد:



[ صفحه 85]



32- «الأئمة بعدي اثنا عشر، اولهم انت يا علي و اخرهم القائم الذي يفتح الله عزوجل علي يديه مشارق الأرض و مغاربها».

-«امامها و پيشواها پس از من دوازده تن مي باشند که اولي آنها تو هستي اي علي! (عليه السلام) و آخر آنها، آن قائمي است که خداوند به دست او شرق و غرب جهان را فتح خواهد فرمود». [20] .

33-«ان الله اختار من الأيام يوم الجمعة، و من الليالي ليلة القدر و من الشهور شهر رمضان، و اختارني من الرسل و اختار مني عليا، و اختار من علي الحسن و الحسين، و اختار منهما تسعة تاسعهم قائمهم، و هو ظاهرهم و هو باطنهم».

- «خداي تبارک و تعالي از روزها روز جمعه را برگزيد، و از شبها شب قدر، و از ماهها ماه رمضان را برگزيد، و مرا از ميان پيامبران برگزيد، و علي (عليه السلام) را ازمن، و حسن و حسين را از علي (عليه السلام) برگزيد، و از حسن و حسين نه تن (پيشوا) برگزيد که نهمين آنها «قائم» آنهاست (عليه السلام)، که ظاهر و باطن آنان است». [21] .

34-«ان المهدي (عليه السلام) من عترتي، من اهل بيتي، يخرج في آخر الزمان تنزل له السماء قطرها و تخرج له الأرض بذرها، فيملا الأرض عدلا و قسطا کما ملأها القوم ظلما و جورا».

-«مهدي (عليه السلام) از عترت و اهل بيت من است، در آخر الزمان ظاهر مي شود، آسمان باران رحمتش را فرو مي ريزد و زمين گياه خود را بيرون مي فرستد. زمين را پر از عدل و داد کند، چنانکه مردم آن را از جور و ستم پر کرده اند». [22] .

35- «...التاسع منهم قائم اهل بيتي، و مهدي امتي، اشبه الناس بي



[ صفحه 86]



في شمائله و اقواله و افعاله، يظهر بعد غيبة طويلة و خيرة مضلة، فيعلن امرالله، و يظهر دين الله جل و عز، يويد بنصرالله، و ينصر بملائکة الله، فيملأ الأرض قسطا و عدلا، کما ملئت جورا و ظلما».

-«... نهمين آنها قائم اهل بيت من، و مهدي امت من است، که در رفتار، گفتار و کردار شبيه ترين مردم است به من، پس از يک غيبت طولاني و سرگرداني سردرگمي، ظاهر مي شود و امر خدا را آشکار مي کند و دين خدا را ظاهر مي سازد. با نصرت خدا تأييد مي شود و با پشتيباني فرشتگان تقويت مي گردد. زمين را پر از عدالت و برابري مي کند، پس از آنکه با ستم و نابرابري پر شده باشد». [23] .

36- «المهدي من عترتي من ولد فاطمة».

- «مهدي (عليه السلام) از عترت من، از اولاد حضرت فاطمه (سلام الله عليها) است». [24] .

37- «الا و نحن بنو عبدالمطلب سادة اهل الجنة انا وعلي و جعفر و حمزة و الحسن و الحسين و فاطمة و المهدي (عليه السلام)».

- «آگاه باشيد که ما فرزندان عبدالمطلب: من و علي و جعفر و حمزه و حسن و حسين و فاطمه و مهدي، (سلام الله عليهم) سروران اهل بهشتيم». [25] .

38- «و منا مهدي هذه الامة، له غيبته موسي و بهاء عيسي و حلم داوود و صبر ايوب».

-«مهدي اين امت از ماست، که غيبت موسي، عظمت عيسي، بردباري داود، و شکيبائي ايوب را يک جا دارد». [26] .



[ صفحه 87]



39- «يخرج المهدي و علي رأسه غمامة فيها ملک ينادي هذا خليفة الله المهدي، فاتبعوه».

-«مهدي (عليه السلام) ظاهر مي شود، در بالاي سر او ابري خواهد بود که فرشته اي از ميان آن بانگ برمي آورد: اين خليفه ي خدا «مهدي» است، از او پيروي کنيد». [27] .

40- «و اختارمن صلبک يا حسين تسعة أئمة، تاسعهم قائمهم، و کلهم في الفضل عند الله سواء».

-«اي حسين! از نسل تو نه امام برگزيد که نهمين آنها، قائم آنهاست، که مقام آنها در نزد خداوند برابر است». [28] .



[ صفحه 91]




پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 37 ص 211.

[2] اشاره به آيه هاي: 157 اعراف، 8 تغابن و 47 نساء.

[3] بحارالانوار، ج 37 ص 211.

[4] بحارالانوار، ج 37 ص 213.

[5] متن کامل خطبه ي گرانقدر رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم را در کتاب پرارج «مدينة البلاغة» تأليف: آية الله حاج شسخ موسي زنجاني (طاب ثراه) مطالعه فرماييد. (ج 1 ص 248-213).

[6] علامه ي مجلسي 118 حديث به اين مضمون در بحارالانوار، ج 37 ص 56 -1 نقل کرده است.

[7] در مورد نقش امام مان ارواحنا فداه در جهان هستي رجوع شود به «او خواهد آمد» ص 26-15.

[8] سنن ترمذي، ج 4 ص 505، حديث شماره 2230.

[9] سنن ترمذي، ج 4 ص 505، حديث شماره 2231.

[10] مسند احمد حنبل، ج 3 ص 376.

[11] مسند احمد حنبل، ج 3 ص 376.

[12] عقدالدرر، ص 31.

[13] ذخائر العقبي، ص 136.

[14] الصواعق المحرقة ص 98 و عقدالدرر، ص 17.

[15] عقد الدرر، ص 25.

[16] البيان، گنجي شافعي، ص 141.

[17] البيان، گنجي شافعي، ص 127 و عقد الدرر، ص 146.

[18] عقد الدرر،ص 148.

[19] سنن ترمذي، ج 4 ص 501.

[20] کمال الدين، ص 282.

[21] اثبات الوصية، ص 225.

[22] بحارالانوار، ج 51 ص 74.

[23] کمال الدين، ص 257.

[24] غيبت شيخ طوسي، ص 115.

[25] سليم بن قيس، ص 245.

[26] کفاية الاثر، ص 43.

[27] الزام الناصب، ج 1 ص 163.

[28] منتخب الاثر، ص 93.