بازگشت

سخنان نوراني حضرت مهدي


(بحار ج 53 ص 191، يوم الخلاص ص 65):

قال الحجة المنتظر (ع): في کتابه لسفيره الاول... و ليعلموا ان الحق معنا و فينا، لا يقول ذلک سوانا الا کذاب مفتر، و لا يدعيه غيرنا الا ضال غوي. فليقتصروا منا علي هذه الجملة دون تفسير، و يقنعوا من ذلک بالتعريض دون التصريح ان شاءالله.

حضرت حجت منتظر در نامه اي که به سفير اول خود نوشتند فرمود:... و بايد بدانند که حق با ما و در ما مي باشد اين سخن را جز ما نگويد مگر دروغگوي مفتري و آنرا ادعا نمي کند مگر گمراه بايد از ما اين جمله را بدون تغيير بپذيرند و تعريضا و بدون تصريح از ما قانع شوند ان شاء الله تعالي.

(منتخب الاثر ص 360، بحار ج 51 ص 351، يوم الخلاص ص 111):

قال محمد بن عثمان العمري و هو سفيره الثاني «رض»: رأيته، و کان آخر عهدي به عند بيت الله الحرام و هو يقول: اللهم انجزلي ما وعدتني. و کان متعلقا باستار الکعبة في المستجار يقول: اللهم انتقم لي من اعدائي.

محمد بن عثمان که سفير دويم حضرت است گفت: حضرت را ديدم و اين آخرين ديدار من از حضرت بود که در کنار بيت الله الحرام مي فرمود: بارالها تحقق ببخش آنچه را به من وعده فرمودي. و حضرت در حالي که دست به پرده کعبه معظمة در



[ صفحه 471]



کنار مستجار زده بود مي فرمود: بارالها براي من از دشمنانم انتقام بگير.

(يوم الخلاص ص 206):

و في کلام شريف له مع علي بن ابراهيم الأزدي حين تشرف بخدمته: ان الأرض لا تخلو من حجة و لا يبقي الناس في فترة اکثر من تيه بني اسرائيل و قد ظهر ايام خروجي فهذه امانة في رقبتک، فحدث بها اخوانک من اهل الحق.

و در سخنان شريف حضرت که با علي بن ابراهيم از وي که به خدمتش مشرف شده بود آمده که فرمود: همانا زمين خالي از حجت نمي ماند و مردم در فترت و سرگرداني بيشتر از سرگرداني بني اسرائيل نمي مانند ايام خروج من ظاهر و آشکار است و دين امانتي است در گردن تو آنرا به برادرانت از اهل حق خبر ده.

(بحار ج 52 ص 92):

الکليني عن اسحاق بن يعقوب انه ورد عليه من الناحية المقدسة علي يد محمد بن عثمان. و اما علة ما وقع من الغيبة فان الله عزوجل يقول: «يا ايها الذين امنوا لاتسألوا عن أشياء ان تبدلکم تسؤکم» انه لم يکن احد من آبائي الا وقعت في عنقه بيعة لطاغية زمانه، و اني اخرج حين اخرج و لا بيعة لأحد من الطواغيت في عنقي، و اما وجه الانتقاع بي في غيبتي فکا لانتقاع بالشمس اذا غيبها عن الابصار السحاب، و اني لأمان لأهل الأرض کما ان النجوم امان لاهل السماء، فأغلقوا ابواب السؤال عما لا يعنيکم، و لا تتکافوا علي ما قد کفيتم، و اکثروا الدعاء بتعجيل الفرج، فأن ذلک فرجکم، و السلام عليک يا اسحاق بن يعقوب و علي من اتبع الهدي.

شيخ کلين (رض) از اسحق بن يعوقب که نامه ي با دست محمد بن عثمان از ناحيه مقدسه باين مضمون به او رسيد: و اما علت غيبت خداي عزوجل فرمايد: «اي مؤمنان از چيزهائي که اگر بر شما آشکار شود بدتان خواهد آمد مپرسيد» چون هر يک از پدران بزرگوار من (ع) بيعتي از طاغوت زمان خود بر عهده داشت و من هنگامي که خروج مي کنيم در حالي است که بيعتي از طاغوت ها بر عهده ندارم. و اما راه سودمند شدن از من در ايام غيبت مانند سود بردن از پرتو آفتاب است هنگامي که ابر آفتاب را از نظرها پنهان کند و من امان ساکنان زمين هستم چنانکه ستارگان امان



[ صفحه 472]



براي ساکنان آسمان مي باشند پس در سئوال را از آنچه مربوط بشما نيست ببنديد و چون بمقدار کافي آگاهي داريد و پرسش زائد از آن براي خود زحمت ايجاد نکنند و براي تعجيل فرج بسيار دعاء کنيد که اين فرج شما است و سلام بر تو اي اسحق بن يعقوب و بر هر کس که پيرو هدايت باشد.

(الميزان ج 8 ص 300):

و في البرهان... عن القائم (ع) قال: قلت فأخبرني يا مولاي عن العلة التي تمنع القوم من اختيار امام لانفسهم قال: مصلح او مفسد؟ قلت: مصلح. قال: فهل يجوز ان يقع خيرتهم علي المفسد بعد ان لا يعلم احدهم ما يخطر ببال غيره من صلاح او فساد؟ قلت: بلي قال: هي العلة التي اوردها لک برهانا.

در کتاب برهان... راوي گفت: به حضرت قائم مهدي ارواحنا فداه عرض کردم: اي مولاي من علت اينکه مردم را انتخاب امام براي خود ممنوعند مرا آگاه فرمائيد؟ فرمود: انتخاب امام مصلح يا امام مفسد؟ عرض کردم: امام مصلح. فرمود: آيا جائز است که برگزيده ي مردم براي شخص مفسد واقع گردد پس از آنکه کس نداند صلاح يا فساد در قلب غير او گذاشته باشد؟ عرض کردم: آري فرمود: اين همان علتي است که برهان و دليل آنرا براي تو ايراد مي کنم.



[ صفحه 473]