بازگشت

ائمه بعد از رسول اکرم


(اصول الکافي ج 1 ص 530):

عن ابي حمزة قال: سمعت علي بن الحسين (ع) يقول: ان الله خلق محمدا (ص) و عليا (ع) و احد عشر من ولده من نور عظمته، فأقامهم اشباحا في ضياء نوره يعبدونه قبل خلق الخلق، يسبحون الله و يقدسونه هم الأئمة من ولد رسول الله (ص).

بنقل از ابي حمزة ره گفت: از حضرت امام سجاد علي بن الحسين شنيدم مي فرمود: همانا خدا رسول اکرم (ص) و اميرالمؤمنين و يازده فرزند او را از نور عظمت خود آفريد و آنان در پرتو نور خود بصورت سايه ها بپا داشت که قبل از آفرينش مخلوقات عبادتش کنند و به تسبيح و تقديسش پردازند و آنان امامان باشند از فرزندان رسول خدا (ص).

(کشف النعمة ج 2 ص 448، اصول الکافي ج 1 ص 531، اعيان الشيعه ج 2 ص 56):

عن زرارة قال: سمعت اباجعفر (ع) يقول: الاثنا عشر الامام من آل محمد (ص) کلهم محدث من ولد رسول الله (ص) و من ولد علي (ع) و رسول الله (ص) و علي (ع) هما الولدان.

بنقل از زرارة گفت:از حضرت امام باقر (ع) شنيدم مي فرمود: دوازده امام (ع) از آل محمد (ص) همه الهام شده از فرزندان رسول خدا (ص) و اميرالمؤمنين مي باشند و رسول الله (ص) و اميرالمؤمنين (ع) پدران آن بزرگوارانند.



[ صفحه 447]



(اصول الکافي ج 1 ص 532):

عن ابي سعيد الخدري (في خبر عمر و يهودي و اشار عمر في سئواله الي علي (ع) قال: اخبرني عن ثلاث و ثلاث و واحدة، فقال له علي (ع): يا يهودي و لم لم تقل: اخبرني عن سبع فقال له اليهودي: انک ان اخبرتني بالثلاث سألتک عن البقية و لا کففت فان انت اجبتني في هذه السبع فانت اعلم اهل الأرض و افضلهم و اولي الناس بالناس فقال له: سل عما بدالک يا يهودي قال: اخبرني عن اول حجر وضع علي وجه الارض؟ واول شجرة غرست علي وجه الارض؟ و اول عين نبعت علي وجه الارض؟ فأخيره اميرالمؤمنين (ع) ثم قال اليهودي: اخبرني عن هذه الأمة کم لها من امام هدي؟ و اخبرني عن نبيکم محمد اين منزله في الجنة؟ و اخبرني من معه في الجنة؟ فقال له اميرالمؤمنين (ع) ان لهذه الأمة اثني عشر امام هدي من ذرية نبيها و هم مني و امام منزل نبينا في الجنة ففي افضلها و اشرفها جنة عدن و اما من معه في منزله فيها فهؤلاء الاثنا عشر من ذريته و امهم و جدتهم وام امهم و ذراريهم لا يشرکهم فيها احد.

بنقل از ابي سعيد خدري «در خبر عمر و مرد يهودي و ارجاع عمر پاسخ سئوالات او را به اميرالمؤمنين (ع)» عرض کرد: مرا با خبر گردان از سه و سه و يک. اميرالمؤمنين (ع) فرمود: چرا نگفتي که مرا از هفت با خبر ساز يهودي عرض کرد: اگر جواب از اولي را دادي از باقي نيز مي پرسم و اگر نه خودداري مي کنم و اگر درست پاسخ هفت مورد را فرمودي پس تو داناترين مردم بر روي زمين وبرترين و اولي در امور مردم خواهي بود حضرت فرمود: بپرس عرض کرد: اولين سنگي که بر روي زمين گذارده شود و اولين درختي بر روي زمين کاشته شد و اولين چشمه اي که بر روي زمين جوشيد کدام بود؟ حضرت جواب فرمود: يهودي عرض کرد. به من خبر ده که امت اسلام چندامام هادي و رهنما دارد و پيغمبر (ص) شما منزلش در کجاي بهشت است و چه کساني با او در بهشت باشند؟ حضرت فرمود: اين امت دوازده امام و رهنما که از فرزندان رسول (ص) مي باشند وآنان از من هستند و اما منزل و جايگاه پيغمبر ما (ص) در برترين و شريفترين جايگاه بهشت. بهشت عدن و اما کساني که با حضرت در جايگاهش باشند همان ائمه دوازده گانه از فرزندان او و



[ صفحه 448]



مادرانشان و جده هايشان و مادر مادرانشان و فرزندانشان هستند و کسي ديگر با آنان شرکت در آنجا ندارد.

(اصول الکافي ج 1 ص 535):

عن سماعة بن مهران قال: کنت انا و ابوبصير و محمد بن عمران مولي، ابي جعفر (ع) في منزله بمکة فقال: محمد بن عمران: سمعت اباعبدالله (ع) يقول: نحن اثنا عشر محدثا فقال له: ابوبصير سمعت من ابيعبدالله (ع)؟ فخلفه مرة او مرتين انه سمعه؟ فقال ابوبصير: لکني سمعته من ابي جعفر (ع).

بنقل از سماعة بن مهران گفت: من و ابوبصير و محمد بن عمران مولاي حضرت امام باقر (ع) در منزلش در مکة مشرفه بوديم محمد بن عمران گفت: از حضرت امام صادق (ع) شنيدم مي فرمود: ما دوازده امام (ع) الهام شده هستيم ابوبصير به او گفت: تو از امام صادق (ع) شنيده اي؟ و او را يک يا دو بار سوگند داد که او اينگونه شنيده؟ ابوبصير گفت: ولي من از امام باقر (ع) شنيدم.

(اصول الکافي ج 1 ص 537):

قال ابوعبدالله (ع): من زعم الامام يحتاج الي ما في ايدي الناس فهو کافر انما الناس يحتاجون ان يقبل منهم الامام، قال الله عزوجل: «خذ من اموالهم صدقة تطهرهم و تزکيهم بها».

امام صادق (ع) فرمود: هر کس اعتقاد کند که امام (ع) محتاج به مردم است کافر خواهد بود همانا مردم محتاج امامند که امام (ع) از آنها بپذيرد که خداي عزوجل فرمايد: «از اموال مردم صدقه بگير تا آنها را بدينوسيله پاک کني».

(کشف الغمة ج 2 ص 447):

عن ابي حمزة الثمالي عن ابي جعفر (ع) قا ل: ان الله عز اسمه ارسل محمدا (ص) الي الجن و الانس و جعل من بعده اثني عشر وصيا، منهم من سبق و منهم من بقي و کل وصي جرت به سنة فألاوصياء الذين من بعد محمد (ص) علي سنة اوصياء عيسي (ع) و کانوا اثني عشر، و کان اميرالمؤمنين علي سنة المسيح (ع).

بنقل از ابي حمزة ثمالي از حضرت امام باقر (ع) فرمود: همانا خدا عز اسمه محمد (ص) را بر جن و انس مبعوث فرمود و پس از او دوازده وصي براي او قرار داد



[ صفحه 449]



برخي از آنان گذشتند و برخي باقي مانده اند و هر وصي سنتي دارد اوصياي پس از حضرت رسول اکرم (ص) به روش و سنت اوصياي حضرت عيسي (ع) مي باشند و آنان دوازده تن بودند و حضرت اميرالمؤمنين (ع) بر سنت حضرت مسيح (ع) بود.

(کشف النعمة ج 2 ص 448):

عن ابي جعفر الثاني (ع) عن ابائه عن اميرالمؤمنين (ع) قال: قال رسول الله (ص) آمنوا بليلة القدر فانه ينزل فيها امر السنة و ان لذلک الامر ولاة من بعدي علي بن ابيطالب (ع) و احدي عشر من ولده.

حضرت امام جواد (ع) از پدران بزرگوار خود (ع) از اميرالمؤمنين (ع) از رسول خدا (ص) فرمود: به شب قدر ايمان داشته باشيد که در آن شب امور مربوطه بسال نازل مي گردد و همانا براي امور اولياء و صاحب اختياراني پس از من هستند آنان علي بن ابي طالب (ع) و يازده فرزند گرامي (ع) او مي باشند.

(اصول الکافي ج 1 ص 532، کمال الدين و اتمام النعمة: 422، کشف النعمة:448:2):

قال اميرالمؤمنين (ع) لابن عباس: ان ليلة القدر في کل سنة و انه ينزل في تلک اليلة امر السنة و لذلک الامر ولاة بعد رسول الله (ص) فقال له ابن عباس: من هم؟ قال: انا و احد عشر من صلبي ائمة محدثون.

حضرت اميرالمؤمنين (ع) به ابن عباس فرمود: همانا شب قدر در هر سال است و در آنشب امور مربوطه بسال نازل مي گردد و براي آن امور واليان صاحبان اختياري پس از رسول الله (ص) مي باشد ابن عباس عرض کرد: آنان کيانند؟ فرمود: من و يازده فرزند در صلب من اماماني که بدانان الهام مي شود.

(کشف النعمه ج 2 ص 448):

عن زرارة قال: سمعت اباجعفر (ع) يقول: الائمة اثني عشر اماما منهم الحسن و الحسين (ع) ثم الائمة من ولد الحسين (ع).

بنقل از زرارة رضي الله عنه گفت: از حضرت امام باقر (ع) شنيدم مي فرمود: امامان دوازده تن مي باشند از آنان امام حسن (ع) و امام حسين (ع) سپس باقي امامان (ع) از صلب امام حسين (ع) مي باشند.



[ صفحه 450]



(اصول الکافي ج 1 ص 532، اعيان الشيعه ج 2 ص 55، کمال الدين و تمام النعمة ص 385، کشف النعمة ج 2 ص 448، الغيبة شيخ الطوسي ص 139):

عن ابي جعفر محمد بن علي (ع) عن جابر بن عبدالله الانصاري قال: دخلت علي فاطمة بنت محمد (ص) و بين يديها لوح فيه اسماء الاوصياء و الائمة من ولدها، فعددت اثني عشر اسما آخرهم القائم (ع) من ولد فاطمة، ثلاثة منهم محمد (ص) واربعة «و ثلاثة منهم علي» منهم علي.

حضرت امام باقر محمد بن علي (ع) از جابربن عبدالله انصاري روايت فرمود: که گفت: بخدمت حضرت فاطمه زهرا (ع) رسيدم لوحي در محضرش ديدم که نامهاي اوصياء «و ائمة» از فرزندان حضرت در آن مندرج بود شماره کردم دوازده تن بودند که آخرينشان قائم (ع) همه از فرزندان حضرت فاطمه زهرا (ع) بودند.

(کشف النعمة ج 2 ص 505):

عن بن عباس (ره) قال: سألت رسول الله (ع) حين حضرته الوفاة فقلت: اذا کان منا نعوذ بالله منه فالي من؟ فأشار بيده الي علي (ع) فقال: الي هذا فانه مع الحق والحق معه ثم يکون من بعده احد عشر اماما مفترضة طاعتهم کطاعته.

بنقل از ابن عباس گفت: از حضرت رسول اکرم (ص) بهنگام رحلت پرسيدم: اگر پناه بخدا مي برم از وقوع مصيبت رحلت شما به چه کسي مراجعه کنيم؟ با دست مبارک اشاره به سوي حضرت اميرالمؤمنين (ع) نموده فرموده: به ايشان مراجعه که او با حق است و حق با او مي باشد سپس بعد از او يازده امام (ع) واجب الاطاعة خواهد بود که اطاعت از آنان مانند اطاعت از او است.

(کشف النعمة ج 2 ص 505):

عن المفيد مرفوعا الي عايشة: انها سئلت کم خليفة يکون للرسول الله (ص)؟ فقالت: اخبرني رسول الله (ص) انه يکون اثنا عشر خليفة قال: فقلت لها: من هم؟ فقالت: اسماءهم عندي مکتوبة باملاء رسول الله (ص) فقلت لها: فاعرضيه فأبت.

بنقل از شيخ مفيد رضي الله عنه: از عايشة سئوال شد خليفه پس از رسول خدا (ص) چند نفرند؟ گفت: رسول الله (ص) به من خبر داده که آنان دوازده نفرند راوي گويد به



[ صفحه 451]



عايشه گفتم: آنان چه کساني هستند؟ گفت: نامهاي آنان به املاء رسول اکرم (ص) نوشته و در نزد من موجود است به او گفتم: آنرا به من نشان ده او امتناع ورزيد.

(کشف النعمة ج 2 ص 507):

عن ابي حمزة قال: سمعت الامام علي بن الحسين (ع) يقول: ان الله تعالي خلق محمدا (ص) و اثني عشر من اهل بيته من نور عظمته و اقامهم اشباحا في ضياء نوره يعبدونه و يسجونه و يقد سونه و هم الأئمة من بعد محمد (ص).

بنقل از ابي حمزه گفت: از حضرت امام سجاد علي بن الحسين (ع) شنيدم مي فرمود: همانا خداي تعالي محمد (ص) و دوازده امام از اهل بيت او (ع) را از نور عظمت خود آفريده و آنان را سايه ها در نور خود قرار داده او را عبادت و تسبيح وتقديس مي کنند و آنان امامان پس از رسول اکرم (ص) مي باشند.

(کمال الدين و اتمام النعمة ص 398، کشف النعمة ج 2 ص 507):

عن علي بن ابيطالب (ع) قال: قال رسول الله (ص): اثني عشر من اهل بيتي اعطاهم الله فهمي و علمي و حلمي وخلقهم من طينتي فويل للمتکبرين عليهم بعدي القاطعين فيهم صلتي، مالهم لا انا لهم الله شفاعتي.

حضرت اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب (ع) فرمود: رسول خدا (ص) فرمود: دوازده تن از اهل بيت من خدا فهم و علم و حلم مرا به آنها بخشيده از طينت من آنانرا آفريده پس و اي متکبران که قدرت تکبر خود را عليه آنان بکار مي برند و پيوند مرا با آنان قطع مي کنند، چه مي شود آنها را خدا شفاعت مرا به آنها نرساند.

(کمال الدين و اتمام النعمة ص 397، کشف النعمة ج 2 ص 509):

عن عبدالله بن عباس قال: قال رسول الله (ص) انا سيد النبيين و علي بن ابيطالب (ع) سيد الوصيين و ان اوصيائي بعدي اثنا عشر اولهم علي بن ابيطالب (ع) و آخرهم القائم (ع).

بنقل از عبدالله عباس گفت: رسول الله (ص) فرمود: من سرور پيغمبرانم و علي بن ابي طالب (ع) سرور اوصياء مي باشد و همانا اوصياء پس از من دوازده نفرند اول آنان علي بن ابي طالب (ع) و آخرشان قائم (ع) مي باشد.



[ صفحه 452]



(کشف النعمة ج 2 ص 508):

عن سليم بن قيس الهلالي، قال: سمعت عبدالله بن جعفر الطيار يقول: کنا عند معاوية انا و الحسن و الحسين و عبدالله بن عباس و عمر بن ابي سلمة و اسامة بن زيد، فذکرنا حديثا جري بينه و بين معاوية و انه قال لمعاوية: سمعت رسول الله (ص) يقول: انا اولي بالمؤمنين من انفسهم ثم اخي علي (ع) اولي بالمؤمنين من انفسهم فاذا استشهدود فابني الحسن اولي بالمؤمنين من انفسهم ثم ابني الحسين اولي بالمؤمنين من انفسهم فاذا استشهد فابنه علي بن الحسين اولي بالمؤمنين من انفسهم و ستدرکه يا علي ثم ابني محمد بن علي (ع) اولي بالمؤمنين من انفسهم و ستدرکه يا حسين، ثم تکمله اثنا عشر اماما تسعة من ولد الحسين قال عبدالله: ثم استشهدت الحسن (ع) و الحسين (ع) و عبدالله بن عباس و عمر ابن ابي سلمة و اسامة بن زيد فشهد والي عند معاوية.

بنقل از سليم بن قيس هلالي گفت: از عبدالله بن جعفر طيار (ع) شنيدم مي گفت: من و حضرت امام حسن (ع) و حضرت امام حسين (ع) و عبدالله بن عباس (ع) و عمر ابن ابي سلمة و اسامة بن زيد در نزد معاويه بوديم در حديثي که ميان او و معاويه جريان داشت مذاکره مي کرديم او به معاويه گفت: من از حضرت رسول اکرم (ص) شنيدم مي فرمود: من اولي به مؤمنين از خودشان هستم سپس برادرم اميرالمؤمنين علي (ع) اولي به مؤمنين از خودشان مي باشد و چون به شهادت رسد فرزندم امام حسن (ع) اولي به مؤمنين از خودشان مي باشد سپس فرزندم امام حسين (ع) اولي به مؤمنين از خودشان مي باشد و چون به شهادت رسد فرزندش علي بن الحسين (ع) اولي مؤمنين از خودشان مي باشد و تو يا علي (ع) او را مي بيني سپس فرزندم محمد بن علي (ع) اولي به مؤمنين از خودشان مي باشد و تو يا حسين (ع) او را مي بيني سپس تکميل مي شود عددشان به دوازده امام که نه تن از فرزندان امام حسين (ع) خواهند بود. عبدالله گفت: من امام حسن (ع) و امام حسين (ع) و عبدالله بن عباس و عمر ابن ابي سلمة و اسامة بن زيد را شاهد گرفتم و آنان در نزد معاويه شهادت دادند.

(کمال الدين و اتمام النعمة ص 396، کشف النعمة ج 2 ص 509):

عن عبدالله بن عباس قال: سمعت رسول الله (ص) يقول: انا و علي (ع)



[ صفحه 453]



و الحسن (ع) و الحسين (ع) وتسعة من ولد الحسين (ع) مطهرون معصومون.

بنقل از عبدالله بن عباس (ره) گفت: از رسول خدا (ص) شنيدم مي فرمود: من و علي (ع) و حسن (ع) و حسين (ع) و نه فرزند حسين (ع) پاک و معصوم مي باشيم.

(کشف النعمة ج 2 ص 526):

عن عبدالعظيم بن عبدالله الحسني قال: دخلت علي سدي علي بن محمد (ص) فلما بصربي قال: لي: مرحبا بک يا اباالقاسم انت ولينا حقا فقلت له: يابن رسول الله (ص) اني اريد ان اعرض عليک ديني فان کان مرضيا ثبت عليه الي ان القي الله عزوجل؟ فقال: هات يا اباالقاسم فقلت اني اقول: ان الله تبارک و تعالي واحد ليس کمثله شيي ء خارج عن الحدين حد الابطال و حد التشبيه و انه ليس بجسم و لا صورة و لا عرض و لا جوهر بل هو مجسم الأجسام و مصور الصور و خالق الاعراض و الجواهر و رب کل شيي ء ومالکه و جاعله ومحدثه و ان محمدا (ص) خاتم النبيين و لا نبي بعده الي يوم القيامة و ان شريعته خاتمة الشرايع فلا شريعة بعدها الي يوم القيامة و اقول: ان الامام و الخليفة و ولي الامر بعده اميرالمؤمنين (ع) ثم الحسن (ع)، ثم موسي بن جعفر (ع) ثم علي بن موسي (ع) ثم محمد بن علي (ع) ثم انت يا مولاي فقال (ع): و من بعدي الحسن «ابني» فکيف يکون للناس بالخلف من بعده؟ قال فقلت: و کيف ذلک يا مولاي؟ قال: لأنه لا يري شخصه و لا يحل ذکره باسمه حتي يخرج فيملاها عدلا و قسطا کما ملئت ظلما و جورا قال: فقلت: اقررت و اقول ان وليهم ولي الله و ان عدوهم عدوالله و طاعتهم طاعة الله و معصيتهم معصية الله و اقول المعراج حق و المسائلة في القبر حق و ان الجنة حق و ان النار حق، و ان الصراط حق وان الميزان حق و ان الساعة آتية لا ريب فيها و ان الله يبعث من في القبور و اقول ان الفرايش الواجبة بعد الولاية: الصلوة و الزکوة و الصوم، و الحج، و الجهاد و الامر بالمعروف و النهي عن المنکر فقال علي بن محمد (ص): يا اباالقاسم (ع) هذا و الله دين الله الذي ارتضاه لعباده فاثبت عليه ثبتک الله بالقول الثاتب في الحيوة الدنيا و الاخرة.

بنقل از حضرت عبدالعظيم بن عبدالله حسني (ع) فرمود: بخدمت حضرت امام



[ صفحه 454]



هادي علي بن محمد (ص) رسيدم چون مرا ديد فرمود: خوش آمدي اي ابوالقاسم (ع) تو حقا دوست ما هستي. عرض کردم: يابن رسول الله (ص) من مي خواهم دينم را به عرض شما برسانم که اگر پسنديده باشد تا وقتي که به ملاقات خداي عزوجل مي روم «روز قيامت» بر آن ثابت باشم. فرمود: بياور اي ابوالقاسم. عرض کردم: من مي گويم: خداي تبارک و تعالي يکتا است چيزي همانند او نيست بيرون از دو حد ابطال و تشبيه است و او جسم و صورت و عرض و جوهر نيست بلکه به جسمانيات جسم و به صورتها صورت مي بخشد و آفريدگار اعراض و جواهر و پروردگار و صاحب اختيار و پديد آرنده ي همه چيز است و آنکه محمد (ص) خاتم پيغمبران است و پيغمبري پس از او نيست تا روز قيامت و شريعت و آئين او پايان بخش همه شريعتها است و تا روز قيامت شريعتي پس از آن نخواهد بود و مي گويم امام و جانشين ولي و امر پس از آن حضرت اميرالمؤمنين (ع) سپس امام حسن (ع) سپس امام حسين (ع) سپس امام علي بن الحسين (ع) سپس امام محمد بن علي (ع) سپس امام جعفر بن محمد (ع) سپس امام موسي بن جعفر (ع) سپس امام علي بن موسي (ع) سپس امام محمد بن علي سپس شما مي باشيد.

امام (ع) فرمود: و پس از من امام حسن (ع) «فرزندم» مي باشد پس مردم چگونه خواهند بود به جانشين پس از او. من عرض کردم: مولاي من آن چگونه باشد؟ فرمود: زيرا شخص او ديده نشود و حلال نباشد نام او ذکر گردد تا آنکه خروج کند و زمين را پر از عدل و داد کند چنانکه پر از ظلم و جور شده باشد. گفت: عرض کردم: اقرار کردم و مي گويم: دوست آنان دوست خدا و دشمنانشان دشمن خدا واطاعت آنان طاعت خدا و نافرماني ايشان نافرماني خدا است و مي گويم معراج حق است و پرسش قبر و بهشت و جهنم وصراط و ميزان حق است و وقوع قيامت حق است و شکي در آن نيست وهمانا خدا هر کس که در قبرها جاي دارند برانگيزد و مي گويم فرايض الهي پس از ولايت که واجب مي باشد: نماز و زکوة. و روز و حج و جهاد و امر به معروف ونهي از منکر است. امام هادي فرمود: اي ابوالقاسم (ع) بخدا قسم اين همان دين خدا است که خداي تعالي آنرا براي بندگانش پسنديده بر آن ثابت بمان که خدايت به گفتار ثابت در زندگي دنيا و آخرت پابرجا دارد.



[ صفحه 455]



(اثبات الهداة ج 3 ص 444، اصول الکافي غير مترجم ج 1 ص 338):

عن ابي جعفر (ع) قال: انما نحن کنجوم السماء کلما غاب نجم طلع نجم حتي اذا اشرتم باصابعکم و ملتم باعناقکم، غيب الله نجمکم فاستوت بنو عبدالمطلب فلم يعرف اي من اي فاذا طلع نجمکم فاحمدوا ربکم.

حضرت امام باقر (ع) فرمود: همانا ما ستارگان آسمان مي باشم هر ستاره اي که غائب شود ستاره ديگر مي درخشد حتي وقتي که شما با انگشتهاي خود اشاره کنيد و با گردنهاي خود متمايل شويد. خدا ستاره ي شما را پنهان کند و فرزند عبدالمطلب (ع) مستقر شوند اين يک از آن يک بار نشناخته نشود و چون ستاره ي شما طلوع کند پس ستايش پروردگارتان کنيد.

(کمال الدين و تمام النعمة ص 312):

قال النبي (ص): النجوم امان لأهل السماء و اهل بيتي امان لأمتي.

حضرت رسول اکرم (ص) فرمود: ستارگان وسيله امان براي ساکنان آسمانند و اهل بيت من (ع) وسيله امان براي امتم مي باشند.

(کمال الدين و تمام النعمة ص 312):

عن علي بن ابيطالب (ع) قال: قال رسول الله (ص): النجوم امان لاهل السماء فاذا ذهبت النجوم ذهب اهل السماء و اهل بيتي امان لاهل الارض فاذا ذهب اهل بيتي (ع) ذهب اهل الأرض.

حضرت اميرالمؤمنين (ع) فرمود: رسول خدا (ص) فرمود: ستارگان وسيله امان براي ساکنان آسمان مي باشند و چون ستارگان از ميان بروند ساکنان آسمانها نيز از ميان مي روند و اهل بيت (ع) من و وسيله امان از براي ساکنان زمينند و چون اهل بيتم (ع) از ميان بروند ساکنان زمين نابود شوند.

(کمال الدين و اتمام النعمة ص 312):

عن ابي بصير عن خثيمة الجعفي عن ابي جعفر (ع) قال: سمعته يقول نحن جنب الله و نحن صفوته و نحن خيرته (حوزته خ ل) و نحن مستودع موارث الانبياء و نحن امناء الله عزوجل و نحن حجج الله ونحن ارکان الايمان و نحن دعائم الاسلام و نحن من رحمة الله علي خلقه و نحن من بنا يفتح و بنا يختم و نحن الائمة الهدي



[ صفحه 456]



و نحن مصابيح الدجي و نحن منار الهدي و نحن السابقون السابقون و نحن الاخرون و نحن العلم المرفوع للخلق من تمسک بنا لحق و من تأخر عنا غرق و نحن قادة الغر المحجلين و نحن خيرة الله و نحن الطريق الواضح و الصراط المستقيم الي الله عزوجل و نحن من نعمة الله علي خلقه و نحن المنهاج و نحن معدن النبوة و نحن موضع الرسالة و نحن الذين الينا تختلف الملائکة ونحن السراج لمن استضاء به و نحن السبيل لمن اقتدي بنا و نحن الهداة الي الجنة و نحن عري الاسلام و نحن الجسور و القناطر من مضي عليها لم يسبق و من تخلف عنها هلک و نحن السنام الاعظم و نحن الذين بنا ينزل الله عزوجل الرحمة و بنا يسقون الغيث و نحن الذين بنا يصرف عنکم العذاب فمن عرفنا و ابصرنا و عرف حقنا و اخذ بامرنا فهو منا و الينا.

بنقل از ابي بصير از خثيمة جعفي گفت: از امام باقر (ع) شنيدم مي فرمود: ما جوار خدا خدا و برگزيدگان و اختيار شده خدا مي باشم و موارث پيغمبران (ع) در نزد ما وديعه گذارده شده و ما امنيان خداي عزوجل و حجت هاي خدا و ارکان ايمان و ستونهاي اسلام و رحمت خدا بر خلقش مي باشيم و ما هستيم که به ما آغاز مي شود و به ما پايان مي پذيرد و ما امامان راهنما و چراغهاي تاريکي و مناره هاي هدايت و سبقت گزيدگان و آخرين پيشينان مي باشيم و ما پرچم برافراشته براي مردم هستيم که هر کس به ما تمسک جويد لاحق گردد و هر کس از ما تأخر جويد غرق شود و ما رهبران نماز گذاراني هستيم که پيشاني و دست و پايشان سفيد است و ما برگزيدگان خداو راه روشن و صراط مستقيم به سوي خداي عزوجل مي باشيم و ما نعمت خدا بر خلقش هستمي و ما راه حقيقت و معدن نبوت و ما جايگاه رسالت مي باشيم و ما کساني هستيم که فرشتگان به نزد ما رفت و آمد دارند و ما چراغ راه کساني هستيم که از ما کسب نور کنند و ما راه از براي کساني هستيم که به ما اقتداء کنند و ما هاديان مردم به سوي بهشتيم و ما ريسمان محکم اسلام و پل هايي هستيم که هر کس از آن بگذرد کسي بر وي سبقت نگيرد و هر کس از آن تخلف کند هلاک شد و ما صاحبان جايگاه برتر و بزرگتر مي باشيم و ما کساني هستيم که خداي عزوجل به وسيله ما رحمت خود را نازل فرمايند و به وسيله باران مردم را سيراب سازد و به وسيله ما عذاب از



[ صفحه 457]



شما برگردانده مي شود پس هر کس ما و حق ما را شناخت و فرمان ما را گرفت و به کار بست از ما و به سوي ما برمي گردد.

(کمال الدين و التمام النعمة ص 313):

عن ابي الطفيل عن ابي جعفر (ع) قال: قال رسول الله (ص) لأميرالمؤمنين (ع) اکتب ما املي عليک قال: يا نبي الله اتخاف علي النسيان؟ فقال: لست اخاف عليک النسيان و قد دعوت الله لک ان يحفظک و لا ينسيک و لکن اکتب لشرکائک قال قلت و من شرکائي يا نبي الله (ص)؟ قال: الأئمة من ولدک بهم تسقي امتي الغيث و بهم يستجاب دعاؤهم و بهم يصرف الله عنهم السوء و البلاء و بهم ينزل الرحمة من السماء و هذا اولهم و اومي ء بيده الي الحسن (ع) ثم اومي ء بيده الي الحسين (ع) ثم قال: الأئمة من ولده.

به نقل از ابي الطفيل از حضرت امام باقر (ع) فرمود: حضرت رسول اکرم (ص) به اميرالمؤمنين (ع) فرمود: يا علي (ع) آنچه بر تو املاء مي کنم بنويس، عرض کرد: يا رسول الله (ص) آيا مي ترسي فراموش کنم؟ فرمود: ترسي بر فراموشي تو ندارم من درباره ي تو خدا را خواندم که تو را حفظ کند و فراموشي به تو ندهد ولي بنويس براي شرکاء تو. اميرالمؤمنين (ع) فرمايد: عرض کردم: يا رسول الله (ص) شرکاء من چه کسانند؟ فرمود: امامان که از فرزندانت باشند که به وسيله آنان از باران رحمت و فيض الهي امتم سيراب شوند و به سبب آنان دعاهاي امتم مستجاب و هر گونه بدي و بالا از ايشان دور شود و به وساطت آنان رحمت الهي از آسمان نازل گردد. و اين نخستين آن امامان است و با دست مبارک خود اشاره به امام حسن (ع) کرد. سپس با دست شريف اشاره به امام حسين (ع) نمود و فرمود: امامان (ع) ديگر از فرزندان او باشند.

(کمال الدين و اتمام النعمة ص 330):

عن ابي الحسن الليثي قال: حدثني جعفر بن محمد (ع) عن آبائه (ع) ان النبي (ص) قال ان في کل خلف من امتي عدلا من اهل بيتي ينفي عن هذا الدين تحريف الغالين و انتحال المبطلين و تأويل الجاهلين و ان ائمتکم و فودکم الي الله عزوجل فانظور من تقتدون في دينکم و صلوتکم؟.



[ صفحه 458]



به نقل از ابوالحسن ليثي گفت: حضرت امام صادق از پدران بزرگوارش (ع) فرمود: رسول خدا (ص) فرمود: همانا در هر جاي نشيني از امت من فرد عادلي از اهل بيت (ع) من مي باشد که تحريف تندروان و بدعتهاي مبطلان و تأويل جاهلان را از اين دني نفي مي کند و همانا امامان (ع) شما رهبرانتان به سوي خدا عزوجل باشند بنگريد که در دين و نماز خود به چه کسي اقتداء مي کنيد؟

(اکمال الدين و اتمام النعمة ص 331):

عن حماد بن عثمان عن ابي بصير عن ابي جعفر (ع) في قول الله عزوجل: «يا ايها الذين آمنوا اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولي الامر منکم قال: الأئمة من ولد علي (ع) و فاطمة (ع) الي ان تقوم الساعة.

به نقل از حماد بن عثمان از ابي بصير از امام باقر (ع) در تفسير آيه کريمه «اي مؤمنان اطاعت خدا و رسول خدا (ص) و اولياي امر خود کنيد» فرمود: امامان (ع) از فرزندان اميرالمؤمنين و حضرت فاطمه زهرا (ع) اولياي امر مي باشند تا روز قيامت.

(بحار ج 51 ص 43):

عن ابي بصير قال: قلت لأحدهما: «لأبي جعفر (ع) او لأبي عبدالله (ع): ايکون ان يفضي هذا الأمر الي من لم يبلغ؟ قال: سيکون ذلک، قلت: فما يصنع؟ قال: يورثه علما و کتبا و لا يکله نفسه.

به نقل از ابي بصير گفت: به امام باقر (ع) و امام صادق (ع) عرض کردم: آيا امر ولايت به طفل غير بالغ ارجاع مي شود؟ فرمود: آري مي شود. عرض کردم: او چگونه کار مي کند؟ فرمود: به او علم و کتاب مي بخشد و به خودش واگذار نمي کند.

(الغيبة للشيخ الطوسي ص 136):

عن ابي الحسن ب علي بن محمد العسکري عن آبائه عن الحسين بن علي (ع) قال: قال لي علي (ع): قال رسول الله (ص): من سره ان يلقي الله عزوجل آمنا مطهرا لا يحزنه الفزع الأکبر فليتولک و ليتول بنيک الحسن (ع) و الحسين (ع) و علي بن الحسين (ع) و محمد بن علي (ع) و جعفر بن محمد و موسي بن جعفر (ع) و علي بن موسي و محمدا (ع) و عليا و الحسن (ع) ثم لمهدي و هو خاتمهم.

و ليکونن في آخرالزمان قوم يتولونک يا علي يشنأهم الناس و لو احبهم کان خيرا



[ صفحه 459]



لهم لو کنوا يعلمون يؤثرونک و ولدک علي الاباء و الامهات و الأخوات و علي عشائرهم و القرابات صولات الله عليهم افضل الصلوات اولئک يحشرون تحت لواء الحمد يتجاوز عن سيئاتهم و يرفع درجاتهم جزاء بما کانوا يعملون.

حضتر امم ابوالحسن علي بن محمد هادي عسکري (ع) از پدران بزرگوارش (ع) از حضرت امام حسين بن علي (ع) فرمود: اميرالمؤمنين (ع) به من فرمود: حضرت رسول اکرم (ص) فرمود: کسي که دوست دارد و خوشحال باشد که خداي عزوجل را ايمن و پاک ديدار کند و از بيم قيامت اندوهناک نگردد بايد ترا دوست بدارد و فرزندانت حسن (ع) و حسين (ع) و علي بن الحسين (ع) و محمد بن علي (ع) و جعفر بن محمد (ع) و موسي بن جعفر (ع) و علي بن موسي (ع) و محمد (ع) و علي (ع) و حسن (ع) سپس مهدي (ع) را که آخرينشان مي باشد دوست بدارد. و در آخرالزمان قومي باشند يا علي (ع) دوستت دارند و مردم آنان را دشمن خواهند داشت و اگر دوست بدارند براي آنان خير خواهد بود و تو و فرزندانت را بر پدران و مادران و برادران و خواهران و خويشاوندان و نزديکان خود ترجيح مي دهند برترين درود خدا بر ايشان باد آنان در زير پرچم حمد محشور شوند از بديهايشان درمي گذرند و درجاتشان بالا برده مي شود به پاداش کارهاي نيکي که مي کرده اند.

(الاربعون حديثا للمحق الششتري ص 83):

عن الرضا (ع) عن آبائه (ع) عن علي (ع) قال: بينا انا امشي مع النبي (ص) في بعض طرقات المدينة اذ لقينا شيخ طويل... فسلم علي النبي (ص و رحب به ثم التفت الي و قال: السلام عليک يا رابع الخلفاء و رحمة الله و برکاته... فقلت: يا رسول الله (ص) ما هذا الذي قال هذا الشيخ؟ و تصديقک له؟... قال: ان الله عزوجل قال في کتابه: «اني جاعل في الأرض خليفة» و الخليفة المجعول فيها آدم، و قال: «يا داود انا جعلناک خليفة في الارض» فهو الثاني و قال عزوجل حکاية عن موسي حين قال موسي حين قال لهارون «اخلفني في قومي و اصلح» و هو الثالث... فانت رابع الخلفاء و کما سلم عليک الشيخ اولا تدري من هو؟ قلت: لا قال: هذا اخوک الخضر فاعلم.

حضرت امام رضا (ع) از پدران بزرگوارش (ع) از حضرت اميرالمؤمنين (ع) فرمود:



[ صفحه 460]



زماني من در خدمت حضرت رسول اکرم (ص) در بعضي از راه هاي مدينه منوره مي رفتيم پيرمردي بلند قامت به ما رسيد... و به رسول اکرم (ص) سلام و خوش آمد عرض کرد سپس به من متوجه شد و گفت: سلام و رحمت و برکات خدا بر تو باد اي چهارمين خليفه... من عرض کردم: يا رسول الله (ص) اين چه سخني بود که اين پيرمرد گفت و چه تصديقي بود که شما فرموديد؟ فرمود: همانا خداي عزوجل در قرآن کريم فرمايد: «من در زمين خليفه قرار مي دهم» و آن خليفه اي که در زمين قرار داد آدم (ع) بود و فرمود: «اي داود (ع) ما ترا در زمين خليفه قرار داديم» و داود (ع) خليفه دويم است و به حکايت از موسي (ع) وقتي که به هارون (ع) فرمايد: «خليفه من در ميان قوم من باش و اصلاح امور کن» و هارون (ع) خليفه سوم است پس تو چهارمين خليفه مي باشي آنچنان که اين پيرمرد بر تو سلام داد آيا نمي داني او کيست؟ من عرض کردم: نمي دانم. فرمود: اين برادرت خضر (ع) است. بدان.

(يوم الخلاص ص 44):

قال رسول الله (ص): الأئمة بعدي اثنا عشر، بعدد نقباء بني اسرائيل، و بعدد الأسباط و بعدد حواريي عيسي (ع). من خالفهم فقد خالفني و من ردهم و انکرهم فقد ردني و من احبهم و اقتدي بهم فاز و نجا، و من تخلف عنهم ضل و هوي. فطوبي لمن احبهم، و الويل لمن ابغضهم.

رسول اکرم (ص) فرمود: امامان (ع) پس از من دوازده تن باشند به شماره ي نقيبان بني اسرائيل و به شماره ي سبطها و به شماره ي حواريون حضرت عيسي (ع) هر کس با آنان مخالفت کند با من مخالفت کرده و هر که آنان را رد و انکار کند مرا رد نموده و هر که دوستشان بدارد و اقتداء به آنان نمايد کامياب و نجات يافته است و هر کس از آنان تخلف جويد گمراه و سرگردان شود پس خوشا حال کسي که دوستدارشان باشد و واي بر کسي که با آنان دشمني کند.

(يوم الخلاص ص 48، مسند احمد ج 5 ص 106):

قال رسول الله (ص): يکون لهذه الأئمة اثنا عشر خليفة.

رسول اکرم (ص) فرمود: براي اين امت دوازده خليفه خواهد بود.



[ صفحه 461]



(يوم الخلاص ص 48):

قال رسول الله (ص): لا يزال هذا الدين عزيزا. الي اثني عشر خليفة کلهم من قريش.

رسول اکرم (ص) فرمود: هميشه اين دين عزيز است تا وقتي که دوازده خليفه از قريش در ايشان باشند.

(يوم الخلاص ص 48):

قال رسول الله (ص): لا يزال هذا الأمر في قريش ما بقي منهم اثنان.

رسول اکرم (ص) فرمود: هميشه اين امر «خلافت» در قريش است تا وقتي که دو تن از آنان باقي باشد.

(يوم الخلاص ص 48):

قال رسول الله (ص): بعدي اثنا عشر اماما. تسعة من صلب الحسين (ع) امناء معصومون و منا مهدي هذه الأمة الا ان اهل بيتي و عترتي من لحمي و دمي. ما بال قوم يؤذونني فيهم؟ لا انا لهم الله شفاعتي.

رسول اکرم (ص) فرمود: پس از من دوازده امام (ع) خواهد بود که نه تن از صلب امام حسين (ع) مي باشند همه امين و معصومند و مهدي (ع) اني امت از ماست هان که اهل بيت (ع) و عترتم (ع) از گوشت و خون من مي باشند چرا گروهي درباره ي آنان به من اذيت مي رسانند. که خدا شفاعت مرا به آنها مرساناد.

(اصول الکافي ج 1 ص 200، يوم الخلاص ص 173):

قال الصادق (ع): الامام کالشمس الطالعة المجللة بنورها العالم و هي في الافق بحيث لا تنالها الأيدي و الأبصار.

حضرت امام صادق (ع) فرمود: امام (ع) مانند آفتاب درخشان است که با نور خود جهان را جلال مي بخشد و در افق مي درخشد در حالي که نه دست کسي به او مي رسد و نه ديدگان کسي توان ديدن او را دارد.

(يوم الخلاص ص 231):

قال اميرالمؤمنين (ع): شيعتنا و محبونا عند الناس کفار، و عند الناس خاسرون و عند الله رابحون فازوا بالايمان و خسر المنافقون.



[ صفحه 462]



حضرت اميرالمؤمنين (ع) فرمود: شيعيان و دوستان ما در نزد مردم کفار به شمار مي آيند و زيان کار شمرده مي شوند ولي در پيشگاه خدا سودمند و بهره ياب مي باشند و به وسيله ايمان کاميابند و منافقان زيانکارند.

(وسائل الشيعة ج 1 ص 93، يوم الخلاص ص 233):

عن الصادق (ع): افضل البقاع ما بين الرکن و المقام و لو ان رجلا عمر ما مر نوح في قومه الفف سنة الا خمسين عاما، يصوم النهار و يقوم الليل اي متعبدا في ذلک المکان قم لقي الله بغير ولايتنا لم ينفعه ذلک شيئا.

حضرت امام صادق (ع) فرمود: برترين بقعه ها ميان رکن و مقام است، اگر مردي به اندازه نوح (ع) که نهصد و پنجاه سال در ميان خود زيست کرد عمر کند و روزها روزه دار و شبها به نماز و عبادت در آن مکان بگذارند سپس به ملاقات خدا رود در حالي که ولايت ما را نداشته باشد آن همه عبادات به هيچ وجه سودي به او نمي رساند.

(اصول الکافي ج 2 ص 245):

عن ابي جعفر (ع) قال: ما يبالي من عرفه الله هذا الامر ان يکون علي قلة جبل يأکل من نبات الارض حتي يأتيه الموت.

حضرت امام باقر (ع) فرمود: کسي که خدايش به امر ولايت تعرفه فرموده باکي ندارد که در بالاي کوه باشد و تا پايان عمر از روئيدني هاي زمين بخورد.

(جامع احاديث الشيعه ج 1 ص 125، يوم الخلاص ص 236):

قال الصادق (ع): ديني و دين آبائي الذي تدين الله تعالي به: شهادة ان لا اله الا الله و ان محمدا رسول الله و الاقرار بما جاء به من عند الله، و الولاية لولينا و البراءة من عدونا و التسليم لامر ربنا.

امام صادق (ع) فرمود: دين و دين پدران من که در پيشگاه خداي تعالي بدان تدين داريم: شهادت به وحدانيت خدا و رسالت محمد رسول الله (ص) و اقرار بدانچه آن حضرت از سوي خدا آورده با دوستان ما و بيزاري از دشمنان ما و گردن نهادن به فرمان پروردگار ما است.

(منتخب الاثر ص 27):

قال رسول الله (ص): لا يزال هذا الدين قائما الي اثني عشر من قريش فاذا مضوا



[ صفحه 463]



ساخت الأرض باهلها.

حضرت رسول اکرم (ص) فرمود: هميشه اين دين تا دوازده تن از قريش به رهبري باقي باشند پايدار است و چون همه از ميان بروند زمين ساکنانش را فرو مي برد.

(جامع الاحاديث الشيعه ج 1 ص 17، يوم الخلاص ص 237):

قال الصادق (ع): و لله لو لا ان اله فرض ولايتنا و مودتنا، ما ادخلناکم بيوتنا و لا اوقفناکم علي ابوابنا و الله ما نقول بافواهنا، و لا نقول برأينا، الا ما قال ربنا.

حضرت امام صادق (ع) فرمود: به خدا قسم اگر خدا ولايت و مودت و دوستي ما را واجب نمي فرمود ما شما را به خانه هاي خود راه نمي داديم و شما به در خانه خود نگاه نمي داشتيم به خدا قسم ما سخني نمي گوييم و رأي و نظري نمي دهيم مگر آنچه پروردگار ما فرموده.

(منتخب الاثر ص 17):

قال رسول الله (ص): يکون بعدي اثنا عشر خليفة کلهم من قريش.

رسول اکرم (ص) فرمود: پس از من دوازده خليفه خواهد بود که همه از قريشند.

(منتخب الاثر ص 15):

قال رسول الله (ص): لا يزال هذه الامة مستقيما امرها ظاهرة علي عدوها حتي يمضي منها اثنا عشر خليفة.

رسول اکرم (ص) فرمود: هميشه اين امت کارش مستقيم و بر دشمنش پيروز است تا دوزاده خليفه (ع) از امت بگذرد.

(منتخب الاثر ص 23):

عن جابر ابن سمرة قال: سمعت النبي (ص) يقول: ليکونن من بعدي اثني عشر اميرا کلهم من قريش.

به نقل از جابر ابن سمرة گفت: از رسول خدا (ص) شنيدم مي فرمود: البته پس از من دوازده امير همه از قريش بودند.

(منتخب الاثر ص 26):

عن سلمان الفارسي قال: قال رسول الله (ص): الأئمة بعدي اثننا عشر عدد شهور الحول و منا مهدي هذه الأمة له هيبة موسي و بهاء عيسي (ع) و حکم داود و صبر



[ صفحه 464]



ايوب.

به نقل از سلمان فارسي گفت: حضرت رسول اکرم (ص) فرمود: امامان (ع) پس از من دوازده تن باشند به شماره ماه هاي سال و از ما است مهدي (ع) اين امت که او را هيبت موسي (ع) و نور عيسي (ع) و حکم داود (ع) و صبر ايوب (ع) باشد.

(منتخب الاثر ص 49):

عن ابي ايوب الانصاري قال: سمعت رسول الله (ص) يقول: انا سيد الأنبياء و علي سيد الأوصياء و سبطاي خير الاسباط و منا الائمة المعصومون من صلب الحسين (ع) و منا مهدي هذه الائمة فقام اليه اعرابي فقال: يا رسول الله (ص) کم الائمة بعدک؟ قال: عدد الاسباط و حواري عيسي (ع) و نقباء بني اسرائيل.

به نقل از ابي ايوب انصاري گفت: از رسول خدا (ص) شنيدم مي فرمود: من سرور پيغمبرانم (ص) و علي (ع) سرور اوصياء است و دو سبط من «حسن (ع) و حسين (ع) بهترين سبطايند و امامان معصوم (ع) از ما از صلب امام حسين (ع) مي باشند و مهدي (ع) اين امت از ما است اعرابي بپا خاست و عرض کرد: يا رسول الله (ص) پس از شما چند تن امام (ع) باشند؟ فرمود: به شماره هاي سبطها و به شماره حواريون عيسي (ع) و به شماره ي نقيبان بني اسرائيل مي باشند.

(منتخب الاثر ص 48):

عن ابي هريرة قال: قال رسول الله (ص): ان الصدقة لا تحل لي و لا لأهل بيتي (ع) فقلنا: يا رسول الله (ص) من اهل بيتک؟ قال اهل بيتي و عترتي من لحمي و دمي هم الأئمة بعد عدد نقباء بني اسرائيل.

ابوهريره گويد: رسول اکرم (ص) فرمود: همانا صدقه بر من و اهل بيت من (ع) حلال نيست ما عرض کرديم: يا رسول الله (ص) اهل بيت (ع) شما چه کسانند؟ فرمود: اهل بيت (ع) و عترت من (ع) از گوشت و خون مي باشند آنان امامان (ع) پس از من به شماره ي نقيبان بني اسرائيل باشند.

(کشف النعمة ج 2 ص 448، منتخب الاثر ص 57):

عن زرارة قال: سمعت اباجعفر (ع): يقول الاثنا عشر الائمة من آل محمد کلهم محدث: علي بن ابي طالب (ع) و احد عشر من ولده و رسول الله (ص) و علي هما



[ صفحه 465]



الولدان.

بنقل از زرارة رضي الله عنه گفت: از حضرت امام باقر (ع) شنيدم مي فرمود: دوازده امام از آل محمد (ص) همه الهام شده مي باشند اولشان امام علي بن ابي طالب (ع) و يازده فرزند آنحضرت هستند. رسول خدا (ص) و علي (ع) هر دو پدرانشان مي باشند.

(منتخب الاثر ص 57):

عن علي (ع) في حديث انه قال: يا سليم ان اوصيائي احد عشر رجلا من ولدي ائمة کلهم محدثون قلت: يا اميرالمؤمنين من هم؟ قال ابني هذا الحسن ثم ابني هذا الحسين ثم ابني هذا و اخذ بيد ابن ابنه علي بن الحسين (ع) و هو رضيع ثم ثمانية من ولده. الحديث.

حضرت اميرالمؤمنين در ضمن حديثي فرمود: اي سليم همانا اوصياء من يازده تن فرزندان (ع) من امام و همه الهام شده مي باشند. راوي گفت: من عرض کردم: يا اميرالمؤمنين (ع) ايشان کيانند؟ فرمود: اين پسرم حسن (ع) سپس اين پسرم امام حسين (ع) سپس اين پسرم و دست فرزند زاده اش امام علي بن الحسين (ع) را که طفلي شيرخوار بود گرفت و فرمود: هشت تن از فرزندانش (ع). الحديث.

(کمال الدين و تمام النعمة ص 373، عيون اخبار الرضا ج 1 ص 59، متخب الاثر ص 58، کشف النعمة ص 507):

قال رسول الله (ص): الأئمة بعدي اثنا عشر اولهم علي بن ابيطالب و آخرهم القائم خلفائي و اوصيائي و اوليائي و حجج الله علي امتي بعدي، المقربهم مؤمن و المنکر لهم کافر.

رسول اکرم (ص) فرمود: امامان پس از من دوازده تن اولشان علي بن ابيطالب (ع) و آخرشان قائم (ع) جانشينان و اوصياء و اولياء من وحجت هاي خدا پس از من در امتم مي باشند کسي که اقرار بايشان کند مؤمن و آنکه انکارشان کند کافر باشد.

(الغيبة للشيخ الطوسي ص 89 و 133 چاپ جديد):

عن جابر بن سمرة قال: سمعت رسول الله (ص) يقول: لا يزال هذا الدين ظاهرا لا يضره من ناواه حتي يقوم اثنا عشر خليفة کلهم من قريش.

بنقل از جابر ابن سمرة گفت: از رسول اکرم (ص) شنيدم مي فرمود: هميشه اين دين



[ صفحه 466]



ظاهر و پيروز است کسيکه با آن دشمني کند به آن ضرري نمي رساند تا دوازده جانشين من که همه از قريش باشند قيام کنند.

(الغيبة للشيخ الطوسي ص 90):

قال اميرالمؤمنين (ع): قال لي رسول الله (ص): يا علي الأئمة الراشدون المهديون المغصوبون حقوقهم من ولدک احد عشر اماما و انت.

اميرالمؤمنين (ع) فرمود: حضرت رسول اکرم (ص) به من فرمود: يا علي (ع) امامان راشد و هدايت شده که حقوقشان غصب گشته از فرزندان تو يازده تن و تو امام مي باشيد.

(کشف النعمة ج 2 ص 506، الغيبة للشيخ الطوسي ص 92):

عن جابر بن يزيد عن ابي جعفر (ع) عن جابر بن عبدالله الأنصاري قال: دخلت علي فاطمة (ع) و بين يديها اسماء الاوصياء من ولدها فعددت اثني عشر اسما آخرهم القائم ثلاثة منهم محمد (ع) و ثلاثة منهم علي (ع).

بنقل از جابر بن يزيد از حضرت امام باقر (ع) از جابر بن عبدالله انصاري گفت: بخدمت حضرت فاطمه زهرا (ع) رسيدم و در نزد حضرت اسامي اوصياء فرزندانش را ديدم و آنرا شمردم دوازده اسم بود آخرشان نام قائم (ع) بود سه نام محمد (ع) و سه نام علي (ع) بود. در روايات سه محمد و چهار علي و حسن و حسين و جعفر و موسي (ع) است.

(الغيبة للشيخ الطوسي ص 93):

عن ابي بصير عن ابيعبدالله (ع) قال: قال رسول الله (ص) في حديث له: ان الله اختار من الناس الانبياء الرسل، و اختارني من الرسل، واختار مني عليا و اختار من علي (ع) الحسن (ع) و الحسين (ع) و اختار من الحسين (ع) الأوصياء، تاسعهم قائمهم، و هو ظاهرهم و باطنهم.

بنقل از ابي بصير از حضرت امام صادق (ع) فرمود: رسول خدا (ص) در ضمن حديثي فرمود: همانا خدا از پيغمبران رسولان را اختيار کرد و مرا از رسولان اختيار فرمود و علي (ع) را از من و از علي (ع) حسن (ع) و حسين (ع) را و از حسين (ع) اوصياء (ع) را مختار ساخت که قائم (ع) نهمين ايشان است و او ظاهر و باطن اوصياء مي باشد.



[ صفحه 467]



امکان دارد الناس در حديث اضافه باشد.

(الغيبة للشيخ الطوسي ص 134):

عن الشعبي عن مسروق قال: کنا عند ابن مسعود فقال له رجل: حدثکم نبيکم کم يکون بعده من الخلفاء؟ فقال نعم و ما سألني عنها احد قبلک و انک لاحدث القوم سنا سمعته يقول: يکون بعدي عدد نقباء موسي (ع) قال الله عزوجل: «و بعثنا منهم اثني عشر نقيبا».

شعبي از مسروق گويد: ما در نزد عبدالله بن مسعود بوديم مردي به او گفت: پيغمبر (ص) شما آيا خبر داده که چند تن جانشين پس از او باشد؟ گفت: آري. و کسي پيش از تو اين سئوال را نکرده و تو نوجوانترين فرد قوم مي باشي شنيدم که رسول الله (ص) مي فرمود: «خلفاي من» به شماره ي نقيبان بني اسرائيلند خداي عزوجل فرمايد: «و برانگيختم از آنان دوازده نقيب را».

(الغيبة للشيخ الطوسي ص 96):

روي جابر الجعفي قال: سألت: اباجعفر (ع) عن تأويل قول الله عزوجل: «ان عدة الشهور عندالله اثنا عشر شهرا في کتاب الله يوم خلق السماوات و الأرض منها اربعة حرم ذلک الدين القيم فلا تظلموا فيهن انفسکم» قال: فتنفس سيدي الصعداء ثم قال: يا جابر اما السنة فهي جدي رسول الله (ع) و شهورها اثنا عشر شهرا، فهو اميرالمؤمنين (ع) الي والي ابني جعفر (ع) و ابنه موسي و ابنه علي (ع) و ابنه محمد و ابنه علي و الي ابنه الحسن و الي ابنه محمد الهادي المهدي اثنا عشر اماما حجج الله في خلقه و امناؤه علي وحيه و علمه، و الأربعة الحرم الذين هم الدين القيم، اربعة منهم يخرجون باسم واحد علي اميرالمؤمنين و ابي علي بن الحسين (ع) و علي بن موسي (ع) و علي بن محمد (ع)، فالاقرار بهؤلاء هوالدين القيم و لا تظلموا فيهن انفسکم اي قولوا بهم جميعا تهتدوا.

جابر جعفي گفت: از امام باقر (ع) تأويل آيه کريمه: «همانا شماره هاي ماه ها در نزد خدا دوازده است در کتاب خدا در روزي که آسمانها و زمين را آفريد برخي از آنها: چهار ماه حرام است اين دين محکم است سپس در آنها به خود ستم نکنيد» پرسيدم؟ حضرت آه دردناک برکشيد و فرمود: اي جابر اما سال: جدم حضرت رسول



[ صفحه 468]



اکرم است و ماه هاي آن سال دوازده و آن اميرالمؤمنين (ع) و امام حسن (ع) و امام حسين (ع) و پدرم علي (ع) و من وپسرم جعفر (ع) و فرزند او موسي (ع) و فرزندش علي (ع) و پسرش محمد (ع) و پسرش علي (ع) و پسرش حسن (ع) و فرزندش محمد هادي مهدي (ع) دوازده امام (ع) حجت خدا در خلق و امينان خدا بر وحي و علمش مي باشند و چهار تن احترام ويژه دارند و همگي قوام دين هستند و آن چهار تن نام واحد دارند و بنام علي (ع) موسومند علي اميرالمؤمنين (ع) و پدرم علي بن الحسين (ع) وعلي بن موسي (ع) و علي بن محمد (ع). اقرار به اين بزرگواران دين قيم است و در آنان به خود ستم روا مداريد يعني به همه ي آن بزرگواران معتقد باشيد تا هدايت يابيد.

(يوم الخلاص ص 381):

قال الباقر (ع): السماوات و الأرض عند الامام کيده من راحته يعرف ظاهرها من باطنها و يعلم برها من فاجرها.

حضرت امام باقر (ع) فرمود: آسمانها و زمين در پيشگاه امام (ع) حکم کف دست او را دارد که ظاهر آنرا از باطنش مي شناسد و نيکوکار آنرا از بدکارش مي داند.

(سنن ابي ماجه ج 2 ص 1304):

قال رسول الله (ص): و لن تزال طائفة من امتي علي الحق منصورين لا يضرهم من خالقهم حتي يأتي امرالله عزوجل.

رسول اکرم (ص) فرمود: و هميشه طائفه اي از امت من بر حق و منصورند مخالفين به آنان ضرري نتوانند رسانيد تا فرمان خداي عزوجل برسد.

(يوم الخلاص ص 381):

قال الباقر (ع): ان الدنيا لتمثل للامام مثل فلقة الجوز، فلا يعزب عنه منها شيي ء. و انه ليتناولها من اطرافها کما يتناول احدکم من فوق مائدته ما يشاء.

امام باقر (ع) فرمود: همانا دنيا ممثل و نمودار مي شود براي امام (ع) مانند نمودار شدن دانه گردو و چيزي از آن بر او پوشيده نمي گردد و نظر امام (ع) فراگير همه قسمتهاي آن مي شود چنانکه فراگرفتن نظر کسي که بالاي سفره اي ايستاده همه اطراف سفره را.



[ صفحه 469]



(الکافي ج 1 ص 229، يوم الخلاص ص 383):

قال الباقر (ع): و الله اني لاعلم کتاب الله من اوله اخره کأنه في کفي. فيه خبر السماء و خبر الارض وخبر ما کان و هو کائن، قال رسول الله عزوجل: «و نزلنا عليک الکتاب تبيانا لکل شيي ء» (النحل آيه 89).

امام باقر (ع) فرمود: به خدا قسم من از اول تا آخر قران کريم را مي دانم گوئي که در کف دست من است در آن اخبار آسمان و زمين مي باشد و اخبار گذشته و آينده در آن مسطور است چنانکه خداي عزوجل فرمايد: «قرآن مجيد را بر تو نازل کرديم که مبين هر چيزي است».

(کمال الدين و اتمام النعمة ص 396، کشف النعمة ج 2 ص 507 (:

عن بن عباس قال: قال رسول الله (ص): ان خلفائي و اوصيائي و حجج الله علي الخلق بعدي الأثني عشر: اولهم اخي و اخرهم ولدي، قيل: يا رسول الله من اخوک؟ قال: علي بن ابيطالب (ع) قيل فمن ولدک؟ قال: المهدي (ع) الذي يملاءها قسطا و عدلا کما ملئت جورا و ظلما والذي بعثني بالحق بشيرا لو لم يبق من الدنيا الا يوم واحد لطول الله ذلک اليوم حتي يخرج فيه ولدي المهدي و ينزل روح الله عيسي بن مريم فيصلي خلفه، و تشرق الارض بنور ربها و بلغ سلطانه المشرق و المغرب.

بنقل از ابن عباس گفت: رسول اکرم (ص) فرمود: همانا خلفاء و اوصياء من و حجت هاي خدا بر خلق پس از من دوازده تن اولشان برادرم و آخرشان فرزندم مي باشند عرض شد: يا رسول الله (ص) برادرت کيست؟ فرمود: علي بن ابي طالب (ع) عرض شد فرزندت کيست؟ فرمود: مهدي (ع) آن که زمين را پر از عدل و داد کند چنانکه پر از ظلم و جور شده باشد قسم به آنکس که مرا به حق بشارت دهنده خلق مبعوث فرمود. اگر از دنيا فقط يک روز باقي بماند البته خدا همانروز را طولاني فرمايد تا فرزندم مهدي (ع) خروج کند و روح الله عيسي بن مريم (ع) فرود آيد و در نماز به مهدي (ع) اقتداء نمايد و زمين به نور پروردگارش درخشان گردد و حکومتش به شرق و غرب برسد.



[ صفحه 470]