بازگشت

وقت گزاران دروغ گويند


(بحار ج 53 ص 3):

قال الصادق (ع): ان من وقت لمهدينا وقتا فقد شارک الله تعالي في علمه، و ادعي انه ظهر علي سره.

حضرت امام صادق (ع) فرمود: همانا کسي وقت ظهور براي مهدي ما (ع) تعيين کند محققا در علم خدا شرکت جسته و ادعاء کرده مهدي (ع) مهدي (ع) در سر خدا ظهور کرده است.

(يوم الخلاص ص 192):

کتب سيدنا الحجة لهذا السفير: اما ما سألت عنه، ارشدک الله و ثبتک و وقاک من امر المنکرين لي من اهل بيتنا و بني عمنا، فاعلم انه ليس بين الله عزوجل و بين احد قرابة و من انکرني فليس مني و سبيله سبيل ابن نوح. و اما سبيل عمي جعفر و ولده فسبيل اخوة يوسف (ع)... و اما اموالکم فلا نقلبها الا لتطهروا. فمن شاء منکم فليصل، و من شاء فليقطع و ما اتانا الله خير مما اتاکم... اما ظهور الفرج فانه الي الله و کذب الوقاتون.

حضرت مهدي حجت بن الحسين (ع) به سفير خود نوشتند: فدايت ارشاد کناد و ثابت دارد و نگهداريت از فرمايد: سئوال از منکراني که از خاندان وپسرعموهاي من مي باشند کرده بودي بدانکه ميان خداي عزوجل و ميان کسي قرابتي نيست و هر کس



[ صفحه 440]



مرا انکار کند از من نيست و راه او را راه پسر نوح (ع) خواهد بود و اما راه عمويم جعفر و فرزندش راه برادران يوسف (ع) است و اما مالهاي شما را ما نمي پذيريم مگر براي آنکه پاک شويد و هر که خواهد برساند و هر که خواهد ببرد و قطع کند و آنچه خدا به ما داده بهتر از آن چيزي است که به شما داده و اما ظهور فرج آن امرش با خدا است و وقت گذاران دروغ مي گويند.

(بحار ج 53 ص 3، يوم الخلاص ص 204):

قال الصادق (ع): ان من وقت لمهدينا فقد شارک الله في علمه و ادعي انه ظهر علي سره. و ما لله من سر الا وقد وقع الي هذا الخلق المعکوس الضال عن الله الراغب عن اولياءالله و ما لله من خبر الا و هم اخص به لسره و هو عندهم. و انما القي الله اليهم ليکون حجة عليهم.

حضرت امام (ع) فرمود: همانا کسي که وقت از براي ظهور مهدي ما (ع) معين کند با خدا در علمش مشارکت کرده و مدعي است که مهدي (ع) در سر و پنهان ظهور فرموده و خدا سر و رازي ندارد مگر آنکه به اين مخلوق معکوس گمراه شده از خدا و روي گردانان از اولياي خدا واقع گشته و خدا را خبري نيست جز آنکه اولياي خدا مخصوص به سر اويند و آن سر نيز در نزد آنان مي باشد و همانا خدا آن سر را به آنان القاء فرمايد تا حجت برايشان باشد.

(يوم الخلاص ص 206، بحارج 51 ص 30):

قال الجواد (ع): ان الامام بعدي ابني، امره امري و قوله قولي، و طاعته طاعتي. و الأمام بعده ابنه الحسن (ع) امره امر ابيه و قول قول ابيه (ثم سکت) فقيل له: يابن رسول الله (ص)، و من الأمام بعد الحسن (ع)؟ فبکي بکاء شديدا ثم قال: ان من بعد الحسن (ع) انبه القائم (ع) بالحق، المنتظر فقيل: يابن رسول الله (ص)، و لم سمي بالقائم (ع)؟ قال: لانه يقوم بعد موت ذکره، و ارتداد اکثر القائلين بامامته. فقيل: و لم سمي بالمنتظر؟ قال: لأن له غيبة يطول امدها فينتظر خروجه المخلصون و ينکره المرتابون، و يستهزي ء بذکره الجاحدون، و يکذب فيه الوقاتون، و يهلک فيه المستعجلون و ينجو فيه المسلمون.

حضرت امام جواد (ع) فرمود: همانا امام پس از من فرزند من است امر او امر من و



[ صفحه 441]



گفتار او گفتار من و اطاعت او طاعت من مي باشد وامام بعد از او فرزندش حسن (ع) است امر او امر پدرش وگفتار او گفتار پدرش وطاعت او طاعت پدرش مي باشد «سپس امام (ع)» سکوت فرمود: عرض شد: يابن رسول الله (ص) امام بعد از حسن (ع) کيست؟ حضر به شدت گريستند و فرمود، همانا پس از حسن (ع) فرزندش قائم (ع) بر حق تو است که انتظار ظهورش مي برند. عرض کردند: يابن رسول الله (ص) چرا به ايشان قائم (ع) نام داده شد؟ فرمودژ زيرا او پسر فراموش شدن يادش و برگشتن بيشتر از افرادي که قائل به امامتش بودند برمي گردد. عرض شد: چرا منتظرش نامند؟ فرمود: چون غيبت طولاني دارد اخلاصمندان انتظار ظهورش مي برند و مردم شاک و مردد او را انکار مي کنند و منکران چون نامش برده شود مسخره نمايند و وقت گذاران دروغ گويند و کساني که شتاب در ظهورش بخرج دهند هلاک شوند و کساني که تسليم حکم خدايند سالم مانند.

(کشف النعمة ج 2 ص 531):

قال ابوعلي محمد بن همام: وکتبت اسأله عن ظهور الفرج متي يکون؟ فخرج التوقيع: کذب الوقاتون.

ابوعلي محمد بن همام گفت: خدمت حضرت حضرت مهدي (ع) نامه نوشتم از زمان و وقت ظهور فرج پرسيدم؟ توقيع مبارک رسيد که وقت گذاران دروغگويند.

(اصول الکافي ج 1 ص 368، اثبات الهداة ج 3 ص 441):

عن ابي بصير عن ابي عبدالله (ع) قال: سألته عن القائم (ع)؟ فقال: کذب الوقاتون انا اهل بيت لانوقت.

بنقل از ابي بصير از حضرت امام صادق (ع) پرسيد درباره ي قائم (ع) فرمود: وقت گذران دروغگويند ما اهل بيت (ع) وقت تعيين نمي کنيم.

(اثبات الهداة ج 3 ص 544):

عن ابي بصير عن ابي عبدالله (ع) قال: قلت له: جعلت فداک متي خروج القائم؟ فقال: يا ابامحمد انا اهل بيت لانوقت، و قد قال محمد (ص): کذب الوقاتون. الحديث.

بنقل از ابي بصير گفت: به امام صادق (ع) عرض کردم: فدايت شوم حضرت قائم (ع)



[ صفحه 442]



چه وقت خروج مي کند؟ فرمود: اي ابومحمد ما اهل بيت (ع) وقت تعيين نمي کنيم محمد (ص) فرمود: وقت گذاران دروغ گويند.

(اثبات الهداة ج 3 ص 578):

قال الصادق (ع): للمفضل بن عمر: ليس للمهدي (ع) وقت لانه کالساعة انما علمها عند ربي الي ان قال: لا يوقت لمهدينا وقت الا من شارک الله في علمه وادعي انه اظهره علي سره.

امام صادق (ع) به مفضل بن عمر فرمود: براي مهدي (ع) وقت معيني نيست زيرا او مانند قيامت مي باشد همانا علم آن در نزد پروردگار من است تا آنجا که فرمود: براي مهدي ما (ع) تعيين وقت نمي کند مگر کسي که با خدا مشارکت در علمش کند و ادعا نمايد که خدا در پنهاني او را ظاهر ساخته است.

(اثبات الهداة ج 3 ص 586):

عن المفضل بن عمر قال: سألت سيدي الصادق (ع) هل للمأمون المنتظر المهدي (ع) من وقت موقت يعلمه الناس؟ فقال: حاش لله ان يوقت ظهوره بوقت يعلمه شيعتنا الي ان قال: لا اوقت له وقتا و لا يوقتت له وقت ان من وقت لمهدينا وقتا فقد شارک الله في علمه الي ان قال المفضل: يا سيدي ففي اي بقعة يظهر المهدي؟ قال: لا تراه عين في وقت ظهوره الا رأته کل عين، فمن قال لکم غير هذا فکذبوه قال المفضل: يا سيدي و لا يري وقت ولادته؟ قال: بلي والله يري من ساعة ولادته الي وقت وفاة ابيه الي ان قال: ثم يغيب سنة ست و ستين و مأتين، ثم يظهر بمکة. الحديث.

بنقل از مفضل بن عمر گفت: از امام صادق (ع) پرسيدم آيا براي آنکس که همه آرزوي او را دارند و چشم براه اويند مهدي (ع) وقت معيني هست که مردم بدانند؟ فرمود: حاشا که خدا وقت ظهورش را تعيين فرموده باشد و شيعيان ما آنرا بدانند تا آنجا که فرمود: من براي او تعيين وقت نمي کنم و وقتي از براي او معين نشده همانا کسيکه براي مهدي (ع) تعين وقت کند محققا با خدا در علمش مشارکت کرده و تا آنجا که عرض کرد: اي سرور من پس در کجا مهدي (ع) ظهور فرمايد؟ فرمود: در وقت ظهورش چشم مخصوص او را مي بيند و همه چشمها او را نبيند. و هر کس جز اين.



[ صفحه 443]



بشما گويد تکذيبش کنيد. مفضل عرض کرد: اي سرور من در وقت ولادتش نيز ديده نمي شود؟ فرمود: آري بخدا قسم در ساعت ولادتش تا وقت وفات پدر بزرگوارش (ع) ديده مي شود تا آنجا که فرمود: سپس به سال دويست و شصت و شش غائب مي شود و در مکة مشرفه ظهور مي کند. الحديث.

(بحار ج 52 ص 102):

عن الربيع بن محمد المسلي قال: قال لي ابوعبدالله: و الله لتکسرن کسر الزجاج و ان الرجاج يعاد فيعود کما کان، و الله لتکسرن کسر الفخار و ان الفخار لا يعود کما کان، و الله لتمحصن و الله لتغربلن کما يغربل الزوان من القمح.

بنقل از ربيع بن محمد گفت: امام صادق (ع) به من فرمود: بخدا قسم بمانند شيشه شکسته مي شويد و شيشه اصلاح پذير است و بصورت اول برمي گردد، بخدا قسم البته مانند سفال شکسته مي شويد و سفال شکسته اصلاح پذير نيست و بصورت اول برنمي گردد بخدا قسم آزمون مي شويد بخدا قسم غربال مي شويد مانند غربال شدن تلخک گندم با گندم.

(سفينة البحار ج 2 ص 675، بحار ج 52 ص 103):

عن الفضيل قال: سألت اباجعفر (ع) هل لهذا الأمر وقت؟ فقال: کذب الوقاتون، کذب الوقاتون کذب الوقاتون.

بنقل از فضيل گفت: از حضرت امام باقر (ع) پرسيدم آيا براي اين امر وقتي هست؟ فرمود: وقت گذاران دروغگويند. وقت گذاران دروغگويند. وقت گذاران دروغگويند.

(بحار ج 52 ص 103):

عن ابي عبدالله (ع) قال: کذب الموقتون، ما وقتنا فيما مضي، و لا نوقت فيما يستقبل.

امام صادق (ع) فرمود: وقت گذاران دروغگويند ما در امر گذشته تعيين وقت نمي کنيم و در آينده نيز وقت گذاري نمي نمائيم.

(بحار ج 52 ص 104)

عن عبدالرحمن بن کثير قال: کنت عند ابي عبدالله (ع) اذ دخل عليه مهزم الاسدي



[ صفحه 444]



فقال: اخبرني جعلت فداک متي هذا الامر الذي تنتطرونه؟ فقد طال، فقال: يا مهزم کذب الوقاتون، و هلک المستعجلون و نجا المسلمون و الينا يصيرون.

بنقل از عبدالرحمن بن کثير گفت: در محضر امام صادق (ع) بودم که مهزم اسدي وارد شد و عرض کرد: فدايت شوم به من خبر ده اين امري که انتظارش را داريد چه وقتي خواهد بود زيرا بسيار طولاني شده است؟ فرمود: اي مهزم وقت گذاران دروغگويند و آنانکه شتاب در ظهور دارند هلاک شوند و آنانکه تسليم حکم و قضاي الهي هستند سالمند و بسوي ما بازگشت مي کنند.

(بحار ج 52 ص 104):

عن ابيعبدالله قال: من وقت لک من الناس شيئا فلا تهابن ان تکذبه، فلسنا نوقت لاحد وقتا.

امام صادق (ع) فرمود: از مردم کسيکه براي تو وقتي تعيين مي کند البته در تکذيب کردنش مترس ما براي کسي تعيين وقت نمي کنيم.

(بحار ج 52 ص 111):

الکليني عن اسحاق بن يعقوب: انه خرج اليه علي يد محمد بن عثمان العمري: اما ظهور الفرج، فانه الي الله و کذب الوقاتون.

کليني از اسحق بن يعقوب: توقيعي از ناحيه مقدسة به دست محمد بن عثمان عمري به او رسيد که در آن مرقوم بود: اما ظهور فرج بسته به فرمان خدا است و وقت گذاران دروغگويند.

(اصول الکافي ج 1 ص 368، بحار ج 52 ص 118):

عن الفضل بن يسار، عن ابي جعفر (ع) قال: قلت له، ان لهذا الامر وقتا؟ فقال: کذب الوقاتون ان موسي (ع) لما خرج وافدا الي ربه واعدهم ثلاثين يوما فلما زاده الله تعالي علي الثلاثين عشرا قال له قومة: قد اخلفنا موسي فصنعوا ما صنعوا (قال) فاذا حدثناکم بحديث فجاء علي ما حدثناکم (به) به فقولوا: صدق الله، و اذا حدثناکم بحديث فجاء علي خلاف ما حدثناکم به فقولوا: صدق الله تؤجروا مرتين.

بنقل از فضل بن يسار گفت: از حضرت امام باقر (ع) پرسيدم آيا براي اين امر وقتي



[ صفحه 445]



هست؟ فرمود: وقت گذاران دروغگويند همانا موسي (ع) هنگامي که به ميقات پروردگارش رفت و خدا وعده سي روز با او گذاشت چون ده شب نيز بر آن اضافه گرديد قوم گفتند: موسي (ع) با ما مخالفت کرده و آنچه بايد مي کردند کردند امام (ع) فرمود: وقتي که ما خبري به شما مي دهيم و موافق گفته ما به شما برسانند شما بگوئيد خدا راست گفت و اگر حديثي ما گفتيم ولي بر خلاف گفته ما به شما بگويند.

شما بگوئيد: خدا راست گفته تا دوبار پاداش بگيريد.

(بحار ج 52 ص 119):

عن ابي بصير عن ابي عبدالله (ع) قال: قلت له: جعلت فداک متي خروج القائم (ع)؟ فقال: يا با محمد انا اهل بيت لانوقت، و قد قال محمد (ص): کذب الوقاتون، يا با محمد ان قدام هذا الامر خمس علامات اولهن النداء في شهر رمضان، و خروج السفياني، و خروج الخراساني و قتل النفس الزکية، و خسف بالبيداء.

بنقل از ابي بصير گفت: به حضرت امام صادق (ع) عرض کردم: فدايت شوم چه وقتي قائم (ع) خروج فرمايد؟ فرمود: اي ابومحمد ما اهل بيت (ع) وقت تعيين نمي کنيم در حالي که حضرت محمد (ص) فرمود: وقت گذاران دروغگويند. اي ابومحمد پيش از خروج قائم (ع) پنج علامت واقع مي گردد: نخستين آنها فداء آسماني در ماه مبارک رمضان است. سپس خروج سفياني و خروج خراساني وکشته شدن نفس زکية و فرورفتن در بيابان.



[ صفحه 446]