حکمت در غيبت حضرت قائم
(يوم الخلاص ص 846):
قال رسول الله (ص): لجابربن عبدالله الانصاري: ان هذا امر من امر الله و سر من سر الله علته مطوية عن عبادالله فاياک و الشک فان الشک في امرالله کفر.
رسول اکرم (ص) به جابر بن عبدالله انصاري فرمود: همانا اين امري از امور خدا و سري از اسرار او مي باشد علت آن در علم خدا نهان است پس از شک و ترديد بر حذر باش که شک در امر خدا کفر است.
(اصول الکافي ج 1 ص 397):
قال الصادق (ع): انه لا يموت منا ميت حتي يخلف من بعده من يعمل بمثل عمله و يسير بسيرته و يدعوا الي ما دعا اليه.
حضرت امام صادق (ع) فرمود: هيچکس از ما نمي ميرد تا آنکه پس از خود جانشين مي گذارد که مانند او عمل کند و روش چون روش او پيشي گيرد و آنچنانکه او دعوت کرده دعوت کند.
(بحار ج 52 ص 90):
عن ابيعبدالله (ع) قال: قال رسول الله (ص) لا بد للغلام من غيبة فقيل له: ولم يا رسول الله (ص)؟ قال: يخاف القتل.
امام صادق (ع) فرمود: رسول خدا (ص) فرمود: آن پسر «مهدي (ع)» ناگزير از غيبت
[ صفحه 246]
است عرض شد: يا رسول الله (ص) چرا غيبت؟ فرمود: بترس از قتل.
(بحار ج 51 ص 154):
قال رسول الله (ص): انما مثل قائمنا اهل البيت کمثل الساعة.«لا يجليها لوقتها الا هو ثقلت في السموات و الارض لا يأتيکم الا بغتة.
رسول اکرم (ص) فرمود: همانا مثل قائم ما اهل بيت (ع) مثل قيامت مي باشد: «جلوه نمي دهد براي وقتش مگر او «خدا» سنگين است در آسمانها و زمين نمي آيد مگر ناگهان».
(اعلام الوري ص 400):
قال اميرالمؤمنين (ع): ان القائم منا اذا قام لم يکن لا حد في عنقه بيعة فلذلک تخفي ولادته و يغيب شخصه.
اميرالمؤمنين (ع) فرمود: همانا قائم ما (ع) چون قيام کند هيچکس بر عهده او بيعتي ندارد از اين رو ولادتش پنهان وشخص او غائب مي شود.
(اعلام الوري ص 401، المحجة البيضاء ج 4 ص 338، بحار ج 51 ص 132):
قال الحسن (ع): اما علمتم ان الخضر لما خرق السفينة و قتل الغلام و اقام الجدار کان ذلک سخطا لموسي بن عمران (ع) اذا خفي عليه وجه الحکمة فيه و کان ذلک عندالله حکمة و صوابا اما علمتم انه ما منا احد الا و يقع في عنقه بيعة لطاغية زمانه الا القائم.
حضرت امام حسن مجتبي (ع) فرمود: مگر نمي دانيد که خضر (ع) وقتي که کشتي را سوراخ کرد و غلام را کشت و ديوار ساخت موجب خشم موسي بن عمران عليه السلام گرديد زيرا حکمت اين کار بر او مخفي بود در حالي که در پيشگاه خدا حکمت و درست بود مگر نمي دانيد که از ما «ائمه (ع)» کسي نيست که در گردنش از طاغوت زمان بيعتي نباشد بجز حضرت قائم (ع).
(يوم الخلاص ص 116):
قال الحسن (ع) (في حديث)ان الله عزوجل يخفي ولادته، و يغيب شخصه، لئلا بکون لاحد في عنقه بيعة اذا خرج.
امام حسن (ع) در ضمن حديثي فرمود: همانا خداي عزوجل ولادت مهدي (ع) را
[ صفحه 247]
مخفي و شخصي او را غايب مي سازد تا بهنگام خروج بيعت کسي بر گردنش نباشد.
(منتخب الاثر ص 287 بحار ج 51 ص 135، يوم الخلاص ص 116):
قال زين العابدين (ع): القائم منا يخفي علي الناس ولادته حتي يقولوا: لم يولد بعد، ليخرج حين يخرج وليس لاحد في عنقه بيعة.
حضرت امام زين العابدين (ع) فرمود: ولايت قائم ما (ع) بر مردم پنهان مي شود تا مردم گويند: او هنوز متولد نشده تا وقتي که خروج مي کند از کسي بيعت بر گردنش نباشد.
(يوم الخلاص ص 120، بحار ج 52 ص 91):
قال الصادق (ع): متي علمنا انه عزوجل حليم، صدقنا بان افعاله کلها حکمة، و ان کان وجهها غير منکشف لنا.
حضرت امام صادق (ع) فرمود: هر زمان که دانستيم خداي عزوجل حکيم است تصديق داريم که همه ي کارهايش حکمت مي باشد اگر چه راه وجهة آن بر ما مکشوف نباشد.
(وسائل الشيعه ج 11 ص 27، يوم الخلاص ص 123):
قال الکاظم (ع): له (اي للمهدي (ع)) غيبة يطول امدها خوفا علي نفسه من القتل، يرتد فيها قوم و يثبت اخرون.
حضرت امام کاظم (ع) فرمود: براي مهدي (ع) غيبتي است که مدت آن طولاني مي باشد بترس کشته شدن که قومي مرتد و گروهي ثابت مي مانند.
(بحار ج 51 ص 152، يوم الخلاص ص 124):
قال الرضا (ع): کاني بالشيعة، عند فقدهم الثالث من ولدي اي العسکري (ع) يطلبون المرعي فلا يجدونه لان امامهم يغيب عنهم لئلا يکون في عنقه لا حد بيعة اذا قام بالسيف.
حضرت امام رضا (ع) فرمود: گوئي شيعيان را مي بينم که فرزند سومين فرزندم امام حسن عسکري (ع) را مفقود کرده اند چراگاه را مي جويند و او را نمي يابند زيرا امامشان (ع) از آنان غائب مي شود تا از کسي بر عهده اش بيعتي نباشد وقتي که با شمشير قيام کند.
[ صفحه 248]
(منتخب الاثر ص 269، يوم الخلاص ص 124):
قال الرضا (ع):للقائم (ع) غيبة امدها طويل. کاني بالشيعة يجولون جولان الغنم يطلبون المرعي فلا يجدونه الا و من ثبت منهم علي دينه لم يفس قلبه لطول غيبة امامه فهو معي في درجتي يوم القيامة.
امام رضا (ع) فرمود: براي حضرت قائم (ع) غيبت طولاني باشد گوئي شيعيان را مي بينم که مانند گوسفند براي جستن چراگاه در تکاپو باشند و آنرا نمي يابند و کسيکه بر دين خود ثابت ماند براي طولاني بودن غيبت امامش (ع) سنگدل نخواهد ماند و در روز قيامت با من در درجه من باشد.
(يوم الخلاص ص 127):
و من کتابه (ع) لحسين بن روح (رض): يبين فيه بعض اسباب الغيبة: من بحث فقد طلب و من طلب فقد دل و من دل فقد اشاط (اي هدر الدم).
و از نامه حضرت قائم ارواحنا فداه که به حسين به روح نوشته برخي از اسباب غيبت خود را تبيين فرموده است هرکس جستجو کند محققا (از طرف طاغوت) دنبال و تعقيب شود و کسيکه دنبال و طلب شود محققا دلالت کند و کسي که دلالت کند محققا در هلاک خود کوشيده.
(يوم الخلاص ص 140):
قال زين العابدين (ع): لا يطلع علي موضعه احد من ولي و لا غيره، الا الذي يلي امره.
حضرت امام زين العابدين (ع) فرمود: هيچکس از جايگاه او آگاه نباشد خواه دوست و خواه غير آن بجز مگر کسي که متصدي امرش بود «خادم حضرت که کارهايش را انجام مي داد».
(بحار ج 52 ص 92، يوم الخلاص ص 126):
و من کتابه (ع) الي سفيره محمد بن عثمان يأمر شيعه بعدم الخوض في مالا يعنيهم... و اما علة ما وقع من الغيبة، فان الله عزوجل يقول:«يا ايها الذين امنوا لا تسئلوا عن اشياء ان تبدلکم تسؤکم...». انه لم يکن احد من آبائي الا وقعت في عنقه بيعة لطاغيه زمانه. و اني اخرج حين اخرج و لا بيعة لاحد الطواغيب في
[ صفحه 249]
عنقي. و اما وجه الانتفاع بي في غيبتي، فکالانتفاع بالشمس اذا غيبها عن الابصار السحاب. و اني لامان لاهل الارض کما ان النجوم امان لاهل السماء. فاغلقوا باب السؤال عمالا يعنيکم، و لا تتکلفوا ما قد کفيتم، و اکثروا من الدعاء بتعجيل الفرج فان في ذلک فرجکم، و السلام علي من اتبع الهدي.
در نامه اي که حضرت مهدي قائم ارواح العالمين فداه به سفيرش محمد بن عثمان نوشت شيعيانش را به بحث و تعمق رد کاري که سودي بحالشان ندارد فرمان داد نپردازند... و اما علت غيبتي که واقع شده خداي عزوجل فرمايد: «اي مؤمنان از چيزهائي که اگر بر شما آشکار شود بدتان آيد سئوال نکنيد» احدي از پدران بزرگوارم (ع) نيست جز آنکه در گردنش بيعتي از طاغوت زمانش بوده و من وقتي که خروج مي کنم بيعت هيچ طاغوتي بر گردنم نخواهد بود و اما راه بهره يابي بوجود من در روزگار غيبتم مانند سود زمين امانم همچنانکه ستارگان امان براي ساکنان آسمانند پس در سؤال از امري را که مربوط به شما نيست ببنديد و خود را در امري که بقدر کافي به شما دستور داده شده بزحمت ورنج دچار نسازيد و براي تعجيل فرج بسيار دعاء کنيد که دراين کار فرج و گشايش شما است وسلام بر کسي که پيروي هدايت کنند.
(بحار ج 52 ص 155، الکافي ج 1 ص 340، يوم الخلاص ص 141):
قال الصادق (ع): للقائم غيبتان: احداهما قصيرة و الاخري طويلة فالأولي لايعلمن بمکانه فيها الا خاصة شيعته، و الاخري لا يعلم بمکانه فيها الا خاصة مواليه في دينه.
حضرت امام صادق (ع) فرمود: قائم (ع) دو غيبت دارد يکي کوتاه و ديگري طولاني است در غيبت کوتاه جز شيعيان خاص کسي از جاي حضرت آگاه نباشد و در غيبت طولاني فقط دوستان خاص او که در دين ثابتند علم به مکانش دارند.
(بحار ج 52 ص 151، اثبات الهداة ج 3 ص 444، الکافي ج 1 ص 338):
قال الصادق:(ع): يفقد الناس امامهم، يشهد الموسم فيراهم و لا يرونه.
امام صادق (ع) فرمود: مردم امام (ع) خود را نمي يابند ولي او در موسم حج حاضر مي شود مردم را مي بيند ولي مردم او را نمي بينند.
[ صفحه 250]
(يوم الخلاص ص 168):
قال رسول الله (ص) لاحد اصحابه: کيف انت اذا استيأست امتي من المهدي فيأتيها مثل قرن الشمس ليستبشر به اهل السماء و الأرض.
حضرت رسول اکرم (ص) به يکي از اصحاب خود فرمود: چگونه خواهي بود وقتي امتم از مهدي (ع) مأيوس شوند پس مهدي (ع) بنزد امت مي آيد مانند شعاع آفتاب تا ساکنان آسمان و زمين بوجود او خوشحال شوند.
(يوم الخلاص ص 168، بحار ج 52 ص 380):
قال رسول الله (ص):«في حديث» ثم يغيب عنهم امامهم ماشاءالله. و يکون له غيبتان احداهما اطول من الاخري. الحذر الحذر اذا فقد الخامس من ولد السابع من ولدي. (اي اذا غاب، فافتقدوه فلم يروه).
حضرت رسول اکرم (ص) در ضمن حديثي فرمود: سپس امام (ع) آنان آنچه خدا بخواهد غائب مي گردد. و او را دو غيبت باشد که يکي طولاني تر از ديگري است. حذر کنيد زماني که پنجمين فرزند امام هفتم (ع) از فرزندانم مفقود گردد (يعني چون غائب گردد و او را از دست دادند و او را نبينند).
(يوم الخلاص ص 168، بحار ج 51 ص 73):
و قد سأله جابر بن عبدالله الانصاري يا رسول الله (ص)، و للقائم من ولدک غيبة؟ فقال: اي و ربي:«و ليمحص الله الذين امنوا و يمحق الکافرين». (آل عمران آيه 141).
جابرن عبدالله انصاري رضي الله عنه از رسول خدا (ص) پرسيد: قائم (ع) از فرزندان شما غيبت دارد؟ فرمود: آري قسم به پروردگارم «و براي آنکه خدا مؤمنان را خالص سازد و نابود فرمايد کافرانرا».
(يوم الخلاص ص 223):
قال رسول الله (ص): طوبي للصابرين في غيبته. طوبي للمتقين علي محبته اولئک الذين و صفههم الله في کتابه و قال: «هدي للمتقين الذين يؤمنون بالغيب» «البقره آيه 2 و 3».
رسول اکرم (ص) فرمود: خوشا حال صبرکنندگان در زمان غيبتش خوشا حال کساني
[ صفحه 251]
که بر محبتش پابرجا باشند آنانند کساني که خدا وصفشان در کتاب خود فرموده: «هادي است براي پرهيزگاران آنان که ايمان بغيب دارند».
(کمال الدين و اتمام النعمه ص 377، کشف النعمه:508:2، لاعيون اخبار الرضا:52:1):
عن سلمان الفارسي (رض) قال: دخلت علي النبي (ص) فاذا الحسين (ع) علي فخذيه و هو يقول عينيه ويلثم فاه وهو يقول:انت سيد بن سيد، انت امام بن امام، انت حجة بن حجة ابوحجج تسعة من صلبک، تاسعهم قائمهم.
بنقل از سلمان فارسي (رض) گفت: بخدمت رسول اکرم (ص)رسيدم در حالي که حضرت امام حسين (ع) بر زانوي حضرت نشسته بود و رسول خدا (ص) چشمانش را مي بوسيد و لبانش را بوسه مي زد و مي فرمود: تو سيد پسر سيدي تو امام پسر امامي تو حجت پسر حجت و پدر نه حجت مي باشي که همه از صلب تو باشند که نهمين آنان قائم (ع) باشد.
(سفينة البحار ج 2 ص 701):
روي في خبر: انه صلوات الله و سلامه عليه سمي المهدي لانه يهدي لامر خفي و في رواية لانه يهدي اله امر خفي حتي انه يبعث الي رجل لا يعلم الناس له ذنب فيقتله.
در خبري روايت شده که قائم (ع) از آن جهت مهدي (ع) ناميده شد که هدايت براي امر مخفي فرمايد و در روايتي است که حضرت براي کار پنهاني کند تا آنجا که م فرستد بسوي مردي که مردم براي او نمي دانند و فرمان قتل او را مي دهد.
(اصول الکافي ج 1 ص 337):
عن عبدالله بن بکير، عن زرارة قال: سمعت اباعبدالله (ع) يقول: ان للغلام غيبة قبل ان يقوم، قلت: ولم؟ قال: يخاف و او مأ بيده الي بطنه ثم قال: يا زرارة و هو المنتظر و هو الذي يشک في ولادته منهم من يقول: مات ابوه بلا خلف و منهم من يقول: حمل و منهم من يقول: انه ولد قبل موت ابيه بسنتين وهو المنتظر غير ان الله عزوجل يحب ان يمتحن الشيعة فعند ذلک يرتاب المبطلون يا زرارة (قال: قلت جعلت فداک ان ادرکت ذلک الزمان اي شيي ء اعمل؟ قال: يا زرارة) اذا ادرکت هذا الزمان فادع بهذا الدعاء «اللهم عرفني نفسک فانک ان لم تعرفني نفسک لم اعرف
[ صفحه 252]
نبيک اللهم عرفني رسولک فانک ان لم تعرفني رسولک لم اعرف حجتک اللهم عرفني حجتک فانک ان لم تعرفني حجتک ضللت عن ديني» ثم قال: يا زرارة لا بد من قتل غلام بالمدينة قلت: جعلت فداک اليس يقتله جيش السفياني؟ قال: لا ولکن يقتله جيش آل نبي فلان يجئي حتي يدخل المدينة فيأخذ الغلام فيقتله فاذا قتله بغيا وعدوانا و ظلما لا يمهلون فعند ذلک توقع الفرج ان شاءالله.
بنقل از عبدالله بن بکير از زرارة (رض) گفت: از حضرت امام صادق (ع) شنيدم مي فرمود: همانا براي پسرم (ع) پيش از آنکه قيام کند غيبت است. عرض کردم: چرا؟ فرمود: مي ترسد و اشاره به شکم خود فرمود: سپس فرمود: اي زرارة و او است همان کسي که انتظار او را دارند و شک در ولادت او کنند برخي گويند: پدرش مرد در حالي که اولاد نداشت و برخي گويند: هنوز در حمل است. و برخي گويند: او دو سال پيش از مرگ پدرش متولد شده. و اوست که همه به انتظار او باشند جز آنکه خدا دوست دارد که شيعه امتحان فرمايد در اين هنگام باطل پرستان بشک در افتند اي زرارة. زرارة گفت: عرض کردم: فدايت شوم اگر من آن زمان را دريابم چه کار کنم؟ فرمود: اي زرارة چون آن زمان را دريابي اين دعاء را بخوان: «بارالها خودت را به من بشناسان اگر خودت را به من نشناساني پيغمبرت (ع) را نخواهم شناخت بارالها پيغمبرت (ص) را بمن بشناسان که اگر پيغمبرت را به من نشناساني حجتت را نخواهم شناخت بارالها حجتت (ع) را به من بشناسان که اگر حجتت (ع) را به من نشناساني از دين خود گمراه مي شوم» سپس فرمود: اي زرارة ناچار پسري در مدينه منوره کشته مي شود عرض کردم: فدايت شوم آيا لشکريان سفياني او را مي کشند؟ فرمود: نه ولي سپاهيان بني فلان او را مي کشند مي آيد تا داخل مدينه منوره مي گردد و پسر را مي گيرد و مي کشد و چون او را از روي ظلم و ستم مي کشد به آنها مهلت داده نمي شود در اين هنگام است که بخواست خدا توقع و انتظار فرج بايد داشت.
(کمال الدين و اتمام النعمة ص 421):
عن الاصبغ بن نباته قال: ذکر اميرالمؤمنين (ع) قال: اما ليغيبن حتي يقول الجاهل ما لله في آل محمد (ص) جاجة.
بنقل از اصبغ بن نباته گفت: حضرت اميرالمؤمنين (ع) ذکر قائم (ع) که فرمود: هان که
[ صفحه 253]
غائب مي شود البته تا نادانان گويد: خدا را در آل محمد (ص) حاجتي نباشد.
(اثبات الهداة ج 3 ص 608):
من معجم الطبراني و مناقب المهدي لابي نعيم الحافظ عن النبي (ص) في حديث: ان عيسي بن مريم (ع) يصلي خلف المهدي (ع).
از معجم طبراني و مناقب مهدي (ع) تاليف ابونعيم اصفهاني حافظ است از حضرت رسول اکرم (ص) در ضمن حديثي فرمود: عيسي بن مريم (ع) در نماز به مهدي (ع) اقتداء مي کند.
(کمال الدين و اتمام النعمة ص 434):
عن عبدالرحمن بن سليط قال: قال الحسين بن علي بن ابيطالب (ع) منا اثني عشر مهديا اولهم اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب (ع) واخرهم التاسع من ولدي و هو الامام القائم بالحق يحيي الله به الارض بعد موتها و يظهر به الدين ويحق الحق علي الدين کله و لو کره المشرکون له غيبة يرتد فيها قوم (اقوام خ ل) و يثبت علي الدين فيها اخرون فيؤذون يقال لهم متي هذا الوعد ان کنتم صادقين؟ اما ان الصابر في غيبتة علي الأذي و التکذيب بمنزلة المجاهد بالسيف بين يدي رسول الله (ص).
بنقل از عبدالرحمن سليط گفت: حضرت سيدالشهداء امام حسين بن علي بن ابي طالب (ع) فرمود: از ما دوازده تن مهدي است که اولشان اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب (ع) و آخرشان نهمين فرزند من که او امام قائم (ع) بحق است خدا بوسيله او زمين را پس از مردن زنده مي کند و دين را با دست او ظاهر مي سازد و حقيقت دين اسلام را بر سائر اديان برتري دهد و اگر چه مشرکان نپسندند او را غيبتي باشد که گروهي مرتد شوند و گروه دگر ثابت مانند گروه ثابت اذيت ببينند وبه آنان گفته شود: اين وعده کي تحقق يابد اگر راست مي گوئيد؟ هان که صابر بر اذيت و تکذيب در غيبت او بمنزله کسي باشد دو با شمشير خود در پيشگاه حضرت رسول اکرم (ص) جهاد کرده.
(کشف النعمة ج 2 ص 522، اثبات الهداة ج 3 ص 467، بحار ج 52 ص 125، کمال الدين وتمام النعمة ص 439، يوم الخلاص ص 233):
عن عمرو بن ثابت قال: قال علي بن الحسين سيدالعابدين (ع): من ثبت علي
[ صفحه 254]
موالاتنا (ولايتنا خ ل) في غيبة قائمنا اعطاه الله عزوجل اجر الف شهيد من شهداء بدر و احد.
بنقل از عمروبن ثابت گفت: حضرت امام سجاد علي بن الحسين سيدالعابدين (ع) فرمود: هر کس بر دوستي ما در غيبت قائم ما (ع) ثابت ماند خدا به او پاداش هزار شهيد از شهداي بدر و احد کرامت فرمايد.
(اثباةالهداة ج 3 ص 441):
عن عبدالله بن جعفر الحميري عن الشيخ ابي عمرو رحمه الله في حديث انه قال: انت رأيت الخلف؟ فقال اي والله.
بنقل از عبدالله بن جعفر حميري از شيخ ابوعمر و رحمه الله در ضمن حديثي که به او گفت تو خلف «حضرت مهدي (ع)» را ديده اي؟ گفت آري بخدا قسم ديده ام.
(هيبة الشيخ الطوسي ص 162):
عن المفضل بن عمر قال سمعت اباعبدالله (ع): ان لصاحب هذا الامر غيبتين احداهما تطول حتي يقول بعضهم مات و يقول بعضهم: قتل، و يقول بعضهم: ذهب حتي لا يبقي علي امره من اصحابه الا نفر يسير لا يطلع علي موضعه احد من ولده و لا غيره الا المولي الذي يلي امره.
بنقل از مفضل بن عمر گفت از حضرت امام صادق (ع) شنيدم فرمود: همانا صاحب الامر (ع) دو غيبت دارد که يکي طولاني تر از دگري است تا آنجا که برخي گويند: مرده است و برخي گويند: کشته شد و برخي گويند: رفت تا حدي که بر امر او از اجمالش باقي نمانند مگر اندکي و هيچکس از جاي او آگاه نباشد نه از فرزندانش و نه از ديگران بجز کسي که متصدي کارهايش باشد.
(اعيان الشيعه ج 2 ص 51):
عن يزيد بن ماجة القزويني في حديث طويل في نزول عيسي (ع) و انه قيل له يا رسول الله (ص): فاين العرب يومئذ قال هم يومئذ قليل و جلهم ببيت المقدس و امامهم قد تقدم يصلي بهم الصبح اذ نزل بهم عيسي بن مريم صلي الله عليه فرجع ذلک الامام ينکص يمشي القهقري ليتقدم عيسي يصلي بالناس فيضع عيسي يده بين کتفيه ثم يقول له تقدم.
[ صفحه 255]
بنقل از يزيد ابن ماجة قزويني در ضمن حديثي که درباره ي نزول عيسي (ع) گويد: به رسول اکرم (ص) عرض مي شود: يا رسول الله (ص) پس عرب در آن روزگار چه مي شوند؟ فرمود: عرب در آن روزگار اندک باشند و اکثر در بيت المقدس جاي کنند وامامشان به پيش ايستد و نماز صبح بجماعت گذارد که عيسي بن مريم (ع) فرود آيد و آن امام برگردد و به پس گرايد تا عيسي (ع) به پيش آيد و با مردم نماز بگذارد پس عيسي (ع) دست به شانه ي او نهد و گويد تو مقدم باش.
(اعيان الشيعه ج 2 ص 52):
عن حذيفة رفعه يلتفت المهدي (ع): و قد نزل عيسي بن مريم (ع) کانما يقطر من شعره الماء فيقول المهدي له تقدم صل بالناس فيقول انما اقيمت الصلاة لک فيصلي خلف رجل من ولدي.
بنقل از خذيفة که مرفوعا گفته: مهدي (ع) توجه کند که عيسي بن مريم (ع) فرود آمده گوئي از موهايش آب مي چکد و مهدي (ع) به او گويد: به پيش آي و با مردم نماز بگذار عيسي (ع) گويد: نماز براي تو اقامه شده پس نماز را در پشت سر مردي از فرزندان (ع) من گذارد.
(بحار ج 52 ص 96):
عن علي بن الحسن بن فضال، عن ابيه، عن ابي الحسن علي بن موسي الرضا (ع) «قال»: کاني بالشيعة عند فقدانهم الثالث من ولدي يطلبون المرعي فلا يجدونه، قلت له: ولم ذلک يابن رسول الله قال: لان امامهم يغيب عنهم، فقلت: ولم؟ قال: لئلا يکون لاحد في عنقه بيعة اذا قام بالسيف.
به نقل از علي بن حسن بن فضال از پدرش از حضرت امام علي بن موسي الرضا (ع) فرمود: گوئي شيعيان را بهنگام نيافتن سومين فرزندم مي بينم که چراگاه خود را مي جويند و آنرا نمي يابند. عرض کردم: يابن رسول الله (ص) چرا؟ فرمود: زيرا امامشان (ع) از آنان غائب مي شود عرض کردم:چرا؟ فرمود: تا کسي برگردنش بيعتي نداشته باشد وقتي قيام با شمشير کند.
[ صفحه 256]