حضرت حجت قائم
(کشف الغمه ج 2 ص 459):
قال اميرالمؤمنين (ع): بين يدي القائم موت احمر و موت ابيض، و جراد في حينه و جراد في غير حينه کالوان الدم. فاما الموت الاحمر فالسيف، و اما الموت الابيض فالطاعون.
حضرت اميرالمؤمنين (ع) فرمود: در پيش رو قائم (عج) مرگ سرخ و مرگ سفيد و ملخ در موقع و غير فصل يقنن مي باشد به رنگهاي خون منظور از مرگ سرخ شمشير و مرگ سفيد طاعون است.
(يوم الخلاص ص 43):
قال رسول الله (ص): الأئمة من بعدي اثنا عشر، نسعة من صلب الحسين، و الناسع قائمهم و هم اهل بيتي و عترتي من لحمي و دمي.
حضرت رسول اکرم (ص) فرمود: امامان پس از من دوازده نفر نه تن از صلب امام حسين است و نهمين آنان قائم (عج) مي باشد و آنان اهل بيت و عترت من و از گوشت و خون من هستند.
(يوم الخلاص ص 46):
دخل جابر بن عبدالله (ره) علي فاطمة (س)، و بين يديها لوح فيه اسماء الاوصياء من ولدها فعددت اثني عشر اسما، آخرهم القام، فعرف ان الامر حتم من امر الله تعالي.
جابر بن عبدالله انصاري (ره) به خدمت حضرت فاطمه (س) رسيد و در نزد
[ صفحه 167]
حضرت لوحي بود که نامهاي اوصيا از فرزندانش نوشته بود. گفت: آن نامها را شماره کردم دوازده بود که آخرشان قائم (ع)بود و دانستم که آن امر حتمي از خداي تعالي است.
(يوم الخلاص ص 46):
قال جابر دخلت علي فاطمة بنت رسول الله (ص)،: و بين يديها الواح فيها اسماء من ولدها. فعددت احد عشر اسما، آخرهم القائم (عج).
جابر (ره) گفت: به خدمت حضرت فاطمه (س) رسيدم در نزد حضرت الواحي ديدم در آن نامهاي فرزندانش بود شماره کردم يازده اسم بود و آخرشان قائم (عج) بود.
(بحار ج 51 ص 158 و کتاب الغيبة للشيخ الطوسي ص 202):
عن ابي هاشم الجعفري قال: سمعت اباالحسن صاحب العسکر (ع) يقول: الخلف من بعدي ابني الحسن فکيف لکم بالخلف من بعد الخلف؟ فقلت: ولم جعلني الله فداک؟ فقال: لانکم لا ترون شخصه و لا يحل لکم ذکره باسمه، قلت: فکيف نذکره؟ قال: قولوا الحجة من آل محمد (ص).
به نقل از ابي هاشم جعفري گفت: از حضرت امام هادي (ع) شنيدم مي فرمود: جانشين پس از من فرزندم امام حسن (ع) است پس شما چگونه خواهيد درباره ي جانشين پس از جانشين من عرض کردم: خدا مرا فدايت کناد چرا؟ فرمود زيرا شما شخص او را نمي بينيد و ذکر نام او هم بر شما معدل نيست عرض کردم: پس او را چه بگوييم؟ بگوييد حجت از آن محمد (ص).
(بحار ج 51 ص 159):
عن ابراهيم بن محمد ابن فارس قال: کنت انا و ايوب بن نوح في طريق مکة فنزلنا علي وادي زبالة فلسنا نتحدث فجري ذکر ما نحن فيه و بعد الأمر علينا فقال ايوب بن نوح: کتبت في هذه السنته اذکر شيئا من هذا فکتب (الي): اذا رفع علمکم من بين اظهرکم فتوقعوا الفرج من تحت اقدامکم.
به نقل از ابراهيم بن محمد بن فارس گفت: من و ايوب بن نوح در راه مکه معظمه بوديم و به وادي زباله فرود آمديم و به حديث گفتن نشستيم مذاکره مطالب مي کرديم و حال فعلي و امري که بعدا بر ما مي گذرد و مي گفتيم ايوب بن نوح گفت: در امسال
[ صفحه 168]
چيزي نوشتم و اين مطلب را ياد کردم پس حضرت به من نوشت وقتي که علم يا علم از ميان شما برداشته شود «يعني امام (ع)» در ميان شما نباشد انتظار فرج از زير قدمهاي خود داشته باشد «يعني فرج قريب الوقوع باشد».
(بحار ج 51 ص 160):
عن علي بن عبد الغفار قال: لما مات ابوجعفر الثاني (ع) کتبت الشيعة الي ابي الحسن يسألونه عن الامر فکتب اليهم: الأمرلي ما دمت حيا فاذا نزلت بي مقادير الله تبارک و تعالي اتاکم الخلف مني و اني لکم بالخلف من بعد الخلف.
به نقل از علي بن عبدالغفار گفت: هنگامي که حضرت امام جواد (ع) رحلت فرمود شيعيان به خدمت حضرت امام هادي (ع) نامه نوشتند و درباره ي امر ولايت سؤال کردند حضرت در جواب نوشتند: تا وقتي که من زنده ام امر ولادت باقي است و چون مقدر خداي تبارک و تعالي در حق من اجراء شود (وفات کنم) جانشين من ولايت خواهد داشت و چگونه خواهيد بود در جانشين پس از جانشين من.
(بحار ج 51 ص 161):
عن الکليني عن علان الرازي قال: اخبرني بعض اصحابنا انه لما حملت جارية ابي محمد قال: ستحملين ذکرا و اسمه م ح م د و هو القائم من بعدي.
به نقل از شيخ کليني (ره) از علا راضي گفت: بعضي از اصحاب ما به من خبر داد: هنگامي که کنيز حضرت امام حسن عسکري (ع) باردار شد حضرت به وي فرمود: بزودي پسر در حمل خواهي داشت و نام او م ح م د است و او قائم پس از من خواهد بود.
(يوم الخلاص ص 49 و المحجة البيضا ج 4 ص 337):
قال امير المؤمنين (ع): خاطب و لده الحسين (ع) مفسما. التاسع من ولدک يا حسين هو القائم بالحق، و المظهر للدين. و الباسط للعدل. اي والذي بعث محمد (ص) بالنبوة، و اصطفاه علي جميع البحرية.
حضرت اميرالمؤمنين (ع) به فرزند بزرگوارش حضرت امام حسين (ع) فرمود: و قسم ياد کرد: يا حسين (ع) نهمين فرزندت قائم بر حق و ظاهر کننده ي دين و بسط دهنده ي عدل است آري قسم به آنکس که محمد (ص) را به پيغمبري مبعوث کرد و او را بر
[ صفحه 169]
همه ي مردم برگزيد.
(يوم الخلاص ص 53):
قال الحسين (ع): التاسع من ولدي هو القائم بالحق، يحيي الله به الارض بعد موتها و يظهر به الدين، يحق الحق و لو کره المشرکون.
حضرت سيدالشهداء امام حسين (ع) فرمود: نهمين فرزندم قائم بر حق است که خداي تعالي زمين مرده را بواسطه او زنده فرمايد و دين را بوسيله او ظاهر کند و حق را اثبات نمايد و اگر چه مشرکان نپسندند.
(يوم الخلاص ص 54):
قال الباقر (ع): منا اثنا عشر محدثا، السابع من ولدي القائم.
حضرت امام باقر (ع) فرمود: دوازده تن از ما محدث «کساني که فرشتگان با آنان سخن گويند» باشند هفتمين فرزندم قائم است.
(يوم الخلاص ص 54):
قال الباقر (ع): يکون تسعة ائمة بعد الحسين بن علي، تاسعهم قائمهم.
امام باقر (ع) فرمود: پس از امام حسين (ع) نه امام خواهند بود که نهمين آنان قائم (عج) است.
(بحار ج 51 ص 140):
قال الباقر (ع): من المختوم الذي حتمه الله قيام قائمنا فمن شک فيما اقول لقي الله و هو به کافر.
امام باقر (ع) فرمود: از امور حتمي که خداي تعالي آنرا مقرر داشته قيام قائم ما است و هر کس در آنچه گفته ام شک آورد به ملاقات خدا رود در حالي که به خدا کافر باشد.
(يوم الخلاص ص 60 و سفينة البحار ج 2 ص 704):
قال الصادق (ع): اذا توالت ثلاثة اسماء: محمد و علي و الحسن، کان رابعهم القائم.
حضرت امام صادق (ع) فرمود: وقتي که سه اسم مبارک: محمد (ص) و علي (ع) و حسن (ع) پشت سر هم باشند چهارمين آنان قائم (عج) است.
[ صفحه 170]
(يوم الخلاص ص 60):
قال الصادق (ع): هو من ولدي، ولده يزدجرد ابن شهريار. و ذلک من قبل علي بن الحسين (ع) الذي امه شهربانوه بنت الملک کسري يزدجرد، التي لما خيرت بين خاطبيها لم تخترسوي الحسين (ع).
حضرت امام صادق (ع) فرمود: او از فرزندان من است از يزد گرد ابن شهريار زاده و آن از جانب حضرت امام علي بن حسين (ع) است او که مادرش شهربانو دختر خسرو يزدگرد آن بانويي که مخبر در انتخاب خواستگار خود شد و او بجز حضرت امام حسين (ع) را اختيار ننمود.
(يوم الخلاص ص 63):
قال الرضا (ع): الامام بعدي محمد ابني، و بعده علي ابنه، و بعد علي ابنه الحسن و بعد الحسن ابنه القائم، المنتظر في غيبته، المطاع في ظهوره... و امامتي يقوم فاخبار بالوقت. لا يري جسمه و لا يسمي باسمه.
حضرت امام رضا (ع) فرمود: امام پس از من فرزند محمد (ع) و بعد از او فرزندش علي (ع) فرزندش حسن و پس از حسن فرزندش قائم مي باشد که در غيبتش مردم چشم به راهش باشند و به هنگام ظهور اطاعتش کنند ولي چه موقعي قيام فرمايد خبر به وقت دادن است شخص و جسمش ديده نشود و نامش برده نشود.
(يوم الخلاص ص 63):
قال الجواد (ع): ان القائم منا هو المهدي الذي يجب ان ينتظر في غيبته، و يطاع في ظهوره، و هو الثالث من ولدي.
حضرت امام جواد (ع) فرمود: همانا قائم از ما است او همان مهدي (عج) مي باشد که واجب است در غيبت او چشم به راهش باشند و هنگام ظهور اطاعتش کنند و او سومين فرزند من است.
(يوم الخلاص ص 64):
قال الجواد (ع): ما منا الا قائم بامر الله عزوجل، او هاد الي دينه، و لکن القائم هو الذي يخفي علي الناس ولادته، و لا يغيب شخصه.
امام جواد (ع) فرمود: هيچکس از امامت جز اينکه قيام به امر خداي عزوجل کند يا
[ صفحه 171]
هدايت به دينش نمايد ولي قائم (عج) کسي است که ولادتش بر مردم پنهان و شخص وي غائب نمي گردد «يعني حضور در همه جا دارد و اگر چه ديده نشود».
(يوم الخلاص ص 93):
قال رسول الله (ص): (حين) سأله جابر بن عبدالله الانصاري (ره): هل ينتفع الشيعة بالقائم (عج) في غيبته؟ فقال (ص): اي والذي بعثني بالنبوة انهم لينتفعون به، و يستضيؤن بنور ولايته ي غيبته کانتفاع الناس بالشمس و ان جللها السحاب.
حضرت رسول اکرم (ص) هنگامي که جابر بن عبدالله انصاري (ره) پرسيد: آيا شيعيان از قائم (عج) منتفع و بهره مند مي شوند؟ فرمود: آري قسم به آنکس که مرا به پيغمبري برگزيد مردم از او منتفع مي شود و از نور ولايتش روشنايي گيرند همچنانکه از آفتاب در پس ابر بهره ياب مي گردند.
(يوم الخلاص ص 142):
قال الصادق (ع): في القائم سنة من موسي، و سنته من يوسف، و سنة من عيسي و سنة من محمد فاما سنة موسي فخائف يترقب. اما سنته يوسف فان اخوته کانوا يبايعونه. اي يبيعون و يشترون منه، و يخاطبونه و لا يعرفونه اما سنة عيسي فالسياهة. و اما سنة محمد (ص) فالسيف.
امام صادق (ع) فرمود: در قائم (عج) سنتي از موسي (ع) و سنتي از يوسف (ع) و سنتي از عيسي (ع) و سنتي از محمد (ص) موجود است اما سنت موسي (ع) پس ترسان و مترقب بودن و سنت يوسف (ع) برادرانش او را مي فروختند يعني او را وسيله خريد و فروش قرار مي دادند و با او خطاب مي کردند و او را نمي شناختند و سنت عيسي (ع) سياحت و جهانگردي و سنت محمد (ص) قيام به شمشير.
(يوم الخلاص ص 170):
قال الحسين (ع): قائم هذه الامة هو التاسع من ولدي و هو صاحب الغيبة. و هو الذي يقسم ميراثه و هو حي.
حضرت امام حسين (ع) فرمود: قائم اين امت نهمين فرزند من است و او صاحب غيبت است و در حالي که زنده باشد ميراث وي را تقسيم کنند.
[ صفحه 172]
(بحار ج 51 ص 338):
قال الحسين (ع): في التاسع من ولدي سنة من ولدي سنة من يوسف و سنة من موسي بن عمران و هو قائمنا اهل البيت يصلح الله تبارک و تعالي امره في ليلة واحدة.
امام حسين (ع) فرمود: در نهمين فرزندم سنتي از يوسف (ع) و سنتي از موسي بن عمران (ع) باشد و او قائم به اهل بيت (ع) است خداي تبارک و تعالمي کار او را در يک شب اصلاح فرمايد.
(يوم الخلاص 237 و بحار ج 52 ص 356):
قال الصادق (ع): اذا قام القائم (ع) نزلت سيوف القتال علي کل سيف اسم الرجل و اسم ابيه.
حضرت امام صادق (ع) فرمود: چون قائم ما قيام کند شمشيرهاي کارزار فرود آيد که بر روي هر شمشيري نام مرد و نام پدرش نوشته باشد.
(بحار ج 52 ص 287):
قال الصادق (ع): لو خرج القائم لقد انکره الناس، يرجع اليهم شابا موفقا فلا يثبت عليه الا کل مؤمن اخذ لله ميثاقه في الذر الاول.
امام صادق (ع) فرمود: اگر قائم (عج) خروج فرمايد مردم منکرش شوند و او بنزد مردم برمي گردد در سن يک جوان موفق باشد و بر ايمان به او ثابت نماند مگر هر مؤمني که خداي تعالي پيمان او را در عالم ذر گرفته باشد.
(بحار ج 51 ص 77 و اثبات الهداة ج 3 ص 541 و عقدالدرر ص 26):
عن سالم الاشل قال: سمعت اباجعفر محمد بن علي الباقر (ع) يقول: نظر موسي (ع) في السفر الي ما يعطي قائم آل محمد (ص) فقال موسي: رب اجعلني قائم آل محمد فقيل له: ان ذلک من ذريه احمد فنظر في السفر الثاني، فوجد فيه مثل ذلک (فقال مثل ذلک فقيل له مثل ذلک) ثم نظر في السفر الثالث، فرأي مثله (فقال مثله)، فقيل له مثله.
به نقل از سالم اشل گفت: از حضرت امام باقر محمد بن علي (ع) شنيدم مي فرمود: موسي (ع) در سفر اول توراة نظر کرد بدانچه به قائم آل محمد (ص) عطاء مي شود.
[ صفحه 173]
عرض کرد: پروردگارا مرا قائم آل محمد (ع) گردان پاسخ شنيد که قائم (عج) از ذرية احمد (ص) است چون به سفر دوم نظر کرد در آنجا نيز اوصاف قائم (عج) را بديد از خدا تقاضا کرد همانگونه جواب شنيد. چون به سفر سوم نگريست در آن نيز آن اوصاف را مشاهده کرد از پروردگار تقاضا نمود و بهمان ترتيب پاسخ گرفت.
(يوم الخلا ص 239 و بحار ج 52 ص 317):
قال الصادق (ع): من ادراک قائمنا فقتل معه کان له اجر شهيدين و من قتل بين يديه عدوا لنا کان له اجر عشرين شهيدا.
حضرت امام صادق (ع) فرمود: هرکس قائم (عج) ما را دريابد و در خدمت او کارزار کند ثواب دو شهيد دارد و هر که در خدمت او دشمني از ما را بکشد پاداش بيست شهيد مي گيرد.
(يوم الخلا ص 246 و بحار ج 51 ص 151):
قال الکاظم (ع): طوبي لشيعتنا المتمسکين بجنا في غيبة قائمنا الثابتين علي موالاتنا و البراءة من اعدائنا اولئک منا و نحن منهم قد رضوا بنا ائمة و رضينا بهم شيعة و طوبي لهم، هم و الله معنا في درجتنا يوم القيامة.
حضرت امام کاظم (ع) فرمود: خوشا به حال شيعيان ما که در غيبت قائم (عج) ما تمسک به دوستي ما دارند و بر دوستي ما ثابت مي مانند و از دشمنان ما بيزاري مي جويند آنان از ما باشند و ما نيز از آنان باشيم که محققا راضي هستند ما امامان آنان باشيم و ما نيز خشنود گرديم که آنان شيعيان ما باشند خوشا به حال ايشان به خدا قسم آنان در روز قيامت در درجات ما خواهند بود.
(يوم الخلاص ص 264 و بحار ج 52 ص 364):
قال الباقر (ع): اذا قام القائم اذهب الله عن کل مؤمن العامة و رد اليه قوته.
امام باقر (ع) فرمود: چون قائم ما (عج) قيام فرمايد خدا از همه ي مؤمنان هر گونه درد و بيماري را برطرف سازد و نيرو و قوه آنان را به ايشان برمي گرداند.
(يوم الخلاص ص 264):
قال الباقر (ع): من ادرک قائم اهل بيتي من ذي عاهة بري، و من ذي ضعف قوي.
امام باقر (ع) فرمود: هر کس قائم (عج) را ادراک کند و داراي درد و بيماري باشد
[ صفحه 174]
بهبودي يابد و هر ناتواني او را دريابد نيرومند گردد.
(يوم الخلاص ص 273 و بحار ج 52 ص 291):
قال الرضا (ع): و الله ان لو قد قام قائمنا يجمع الله اليه شيعتنا من جميع البلدان.
حضرت امام رضا (ع) فرمود: به خدا قسم چون قائم ما (عج) قيام فرمايد خدا شيعيان ما را از همه بلاد به سوي او جمع کند.
(يوم الخلاص ص 229):
قال الباقر (ع) في قوله تعالي: «و قل جاء الحق و زهق الباطل» اذا قام القائم ذهبت دولة الباطل.
امام باقر (ع) فرمود: در تغيير آيه شريفه: (بگو اي رسول (ص) حق آمد و باطل رفت» فرمود: چون قائم (ع) قيام فرمايد دوست بال زائل گردد.
(يوم الخلاص ص ص 300 المحجة البيضاء ج 3 ص 341):
قال الباقر (ع): القائم منصور بالرعب مؤيد بالنصر، تطوي له الارض و تظهر له الکنوز، و يبلغ سلطانه المشرق و المغرب.
امام باقر (ع) فرمود: قائم (عج) نصرت يافته است به ترس (ترس او در دلهاي دشمنان خدا جاي گيرد) به پيروزي مؤيد است زمين براي او درنورديده شود و گنجا براي او ظاهر گردد و حکومت و فرمانروائيش به شرق و غرب عالم رسد.
(يوم الخلاص ص 300 و بحار ج 52 ص 191):
قال الباقر (ع): ان رسول الله (ص) سار في امته باللين کان يتألف الناس، و القائم (عج) يسير بالقتل، بذلک امر، في الکتاب الذي معه، ان يسير بالقتل و لا يستتيب احدا، ويل لمن ناداه.
امام باقر (ع) فرمود: همانا حضرت رسول اکرم (ص) در امت روش نرم داشت و آنان را تاليف مي فرمود: ولي قائم (عج) روش کشتن دارد و بدين کار مأمور است و در کتابي که با خود دارد آمده است که روش کشتار پيش گيرد و از کسي توبه نپذيرد و اي بر کسي که با او ستيزه کند.
(کشف الغمه ص 507 و منتخب الاثر ص 58):
قال رسول الله (ص) الأئمة بعدي اثنا عشر اولهم انت يا علي و اخرهم القائم.
[ صفحه 175]
الذ ي يفتح الله علي يديه مشارقها و مغربها.
رسول خدا (ص) فرمود: امامان پس از من دوازده باشند نخستين آنان يا علي (ع) تو باشي و آخرين ايشان قائم (عج) باشد که خدا با دست او شرق و مغرب عالم را بگشايد.
(منتخب الاثر ص 58):
عن اميرالمؤمنين (ع) قال قلت لرسول الله (ص): اخبرني بعدد الائمة بعدک فقال يا علي هم اثنا عشر اولهم انت و اخرهم القائم.
حضرت اميرالمؤمنين (ع) فرمود: من به رسول الله (ص) عرض کردم: از شماره ي امامان پس از خدو مرا باخبر گردان فرمود: يا علي (ع) آنان دوازده نفرند اولشان تو باشي و آخرشان قائم مي باشد.
(منتخب الاثر ص 62):
عن ابيعبدالله (ع): انه قال منا اثني عشر مهديا اولهم علي بن ابيطالب و اخرهم القائم (عج).
حضرت امام صادق (ع) فرمود: از ما دوازده مهدي است که اول آنان حضرت اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب (ع) و آخرشان قائم صلوات الله و سلامه عليهم مي باشند.
(منتخب الاثر ص 86):
عن ابي سعيد الخدرري قال: سمعت رسول الله (ص) يقول الأئمة بعدي اثنا عشر تسعة صلب الحسين (ع) و التاسع قائمهم فطوبي لمن احبهم.
به نقل از ابي سعيد خدرري (ره) گفت: از حضرت رسول خدا (ص) شنيدم مي فرمود: امامان پس از من دوازده تن باشند که نه تن از صلب امام حسين (ص) و نهمين ايشان قائم (ع) است خوشا به حال کسي که دوستدارشان باشد.
(منتخب الاثر ص 82):
عن ابي سعيد الخدري قال: سمعت رسول الله (ص) يقول للحسين يا حسين (ع) انت الامام ابن الامام اخو الامام تسعة من ولدک ائمة ابرار تاسعهم قائمهم فقيل يا رسول الله کم الائمة بعدک؟ قال اثني عشر تسعة من صلب الحسين (ع).
[ صفحه 176]
به نقل از ابي سعيد خدرري (ره) گفت: از حضرت رسول خدا (ص) شنيدم که حضرت امام حسين (ع) فرمود: يا حسين تو امامي و فرزند امام و برادر امام مي باشي نه تن از فرزندانت امامان نيکوکار باشند و نهمين آنان قائم (ع) است عرض شد يا رسول الله (ص) امامان پس از تو چند تن خواهند بود؟ فرمود: دوازده تن باشند که نه تن از صلب حسين (ع) هستند.
(منتخب الاثر ص 83):
عن اياس بن سلمة قال سمعت اباسعيد الخدرري يقول: سمعت رسول الله (ص) يقول سمعت رسول الله (ص) يقول الخلفاء بعدي اثني عشر تسعة من صلب الحسين (ع) و التاسع قائمهم و مهديهم فطوبي لمحبيهم و الويل لمضيهم.
به نقل از اياس بن سلمة گفت از ابوسعد خدري (ره) شنيدم گفت: از رسول الله (ص) شنيدم مي فرمود: خلفاء پس از من دوازده تن باشند نه تن از صلب حسين (ع) و نهمين آنان قائم و مهدي (عج) است خوشا به حال دوستداران آنان و چه بد و زشت است حال دشمنانشان.
(منتخب الاثر ص 96):
عن سلمان الفارسي قال: کنا مع رسول الله (ص) و الحسين بن علي (ع) علي فخذه اذ تفرس في وجهه و قال له يا اباعبدالله (ع) انت سيد من السادة و انت امام من امام ابوائمة تسعة تاسعهم امامهم اعلمهم احکمهم افضلهم.
به نقل از سلمان فارس (ره) فرمود: ما در محضر رسول اکرم (ص) مشرف بوديم و امام حسين (ع) بر زانوي حضرت نشسته بود رسول خدا (ص) به چهره ي امام حسين (ع) نظر کرد و فرمود: اي اباعبدالله (ع) تو سيدي از سادات امتي و تو امامي و فرزند امام پدر نه امام مي باشي که نهمين آنان قائم (ع) است که داناتر و حکيم تر و برتر از همه ي خلائق مي باشد.
(بحار ج 52 ص 285 و يوم الخلاص ص 81):
عن ابي الصلت الهروي قال: قلت للرضا (ع) ما علامات القائم (عج) منکم اذا خرج؟ قال: علامته ان يکون شيخ السن شاب المنظر حتي ان الناظر ليحسبه ابن اربعين سنة اودونها، و ان من علاماته ان لا يهرم بمرور الايام و الليالي حتي يأتيه
[ صفحه 177]
اجله.
به نقل از ابوالصلت هروي گفت: به حضرت امام رضا (ع) عرض کردم: نشانه هاي قائم شما به هنگام خروجش چيست؟ فرمود: علامتش اين است که سنش سن سالخوردگان ولي منظره و قيافه اش جوان است تا آنجا که بيننده او را چهل ساله کمتر پندارد و ديگر نشانه ي آن حضرت اين است با گذشت روزگار پير نمي شود تا اجلش فرار رسد.
(منتخب الاثر ص 305):
عن جعفر عن ابيه قال: اذا قام قائمنا اضمحلت القطائع فلا قطائع.
حضرت امام جعفر صادق (ع) از پدر بزرگوارش فرمود: چون قائم ما قيام فرمايد. قطايع مضمحل گردد و ديگر کسي قطايع و نصيب از حاکم نمي گيرد.
(منتخب الاثر ص 307):
عن ابي الحسن الرضا (ع) في حديث قال: و ما لباس القائم الا الغليظ، و ما طعامه الا الجشب.
حضرت امام رضا (ع) در ضمن حديثي فرمود: لباس و جامه ي حضرت قائم (عج) زبر و غليظ و خوراکش سخت و غليظ است.
(بحار ج 52 ص 328 و يوم الخلاص ص 376):
قال الباقر (ع): اذا قام قائمنا يده علي رؤس العباد (اي تسلط عليهم) فجمع به عقولهم، و کملت به احلامهم ثم مد الله في ابصارهم و اسماعهم حتي لا يکون بينهم و بين القائم حجاب (مانع) يريد يکلمهم فيسمعون، و ينظرون اليه و هو في مکانه.
حضرت امام باقر (ع) فرمود: چون قائم (عج) قيام فرمايد دست خود بر سر بندگان گذارد «ايمني بر مردم تسلط گردد» ما اين کار و عقل و خرد مردم جمع و کامل گردد سپس خدا در ديد و شنيد مردم آنچنان امتداد بخشد که ميان مردم و حضرت قائم (عج) مانع و حاجتي نباشد. يعني قائم (عج) چون سخن گويد در هر کجا که باشد مردم سخنش را شنوند و او را ببينند.
(تفسير اضافي چاپ قديم ص 355):
في الاکمال عن الرضا (ع) في حديث يصف فيه القائم (ع) قال: و هو الذي
[ صفحه 178]
ينادي مناد من السماء يسمعه جميع اهل الارض بالدعاء اليه تقول: الا ان حجة الله قد ظهرت عند بيت الله فاتبعوه فان الحق معه و فيه و هو قول الله عزوجل «ان نشأ ننزل عليهم من السماء» (الشعراء آيه 1).
در کتاب اکمال از حضرت امام رضا (ع) در ضمن حديث که اوصاف حضرت قائم (عج) را بيان مي کرد فرمود: او است آنکس که منادي از آسمان فرياد مي کشد و به گوش همه مردم زمين مي رساند و مردم را دعوت به سوي آن حضرت مي کند و مي گويد: هان که حجت خدا در کنار بيت الله ظاهر شد پس از او پيروي کنيد که حق با او و در او است و بدين معني آيه شريفه: «اگر بخواهيم بر ايشان از آسمان نازل مي کنيم».
(ناسخ التواريخ ج 6 ص 183):
قال اميرالمؤمنين (ع): خمسة من علامات القائم (ع): اليماني من اليمين و السفياني و المنادي ينادي بالسماء و خسف بالبيداء و قتل النفس الزکية.
حضرت اميرالمؤمنين (ع) فرمود: پنج چيز علامت ظهور حضرت قائم (عج) است: (خروج) يماني از يمن و (خروج سفياني) و فرياد منادي از آسمان و خسف و فرو رفتن در بيابان و کشته شدن نفس زکيه.
(اعلام الدين للديلمي ص 343):
قال رسول الله (ص): ايها الناس، ان بين يدي الساعة امورا شدادا و اهوالا عظاما و زمانا صعبا يتملک فيه الظلمة و يتصدر فيه الفسقة، و يضام فيه الامرون بالمعروف و يضطهد فيه الناهون عن المنکر، فاعدو الذلک الايمان، و عضوا عليه بالنواجد، و الجؤوا الي العمل الصالح و اکرهوا عليه النفوس، تقضوا الي النعيم الدائم.
حضرت رسول اکرم (ص) فرمود: اي مردم همانا پيش از وقوع ساعت «ظهور» کارهاي سخت و ترسهاي بزرگ و روزگار سخت فرا مي رسد که ظالمان و ستمگران صاحب اختيار شوند و فاسقان صدرنشين گردند و آمران به معروف و ناهيان از منکر در رنج و زحمت و مشقت افتند و براي آن زمان ايمان خود را آماده کنيد و دندان صبر بر جگر گذاريد و به کار شايسته پناه بريد و خويشتن را وادار و ناگزير بر آن سازيد تا
[ صفحه 179]
به نعمت جاويدان رسيد.
(تفسير الميزان ج 1 ص 165):
الطبرسي في الاحتجاج عن عبدالعظيم الحسني (رض) قال: قلت لمحمد بن علي بن موسي (ع) اني لارجو ان تکون القائم (عج) من اهل بيت محمد الذي يملأ الأرض قسطا و عدلا کاملئت ظلما و جورا فقال (ع) ما منا الا قائم بامرالله و لکن القائم الذي يظهر الله به الارض من الکفر و الجحود يملأها قسطا و عدلا هو الذي يخفي علي الناس ولادته و يغيب عنهم شخصه و يحرم عليهم تسميته و هو سمي رسول الله (ص) و کنيه و هو الذي يطوي له الارض و يذل له کل صعب يجتمع له اصحابه عدة اهل بدر ثلث مائة و ثلثة عشر رجلا من اقاصي الأرض.
شيخ طبرسي (ره) در کتاب احتياج از جناب عبدالعظيم حسني (ع) روايت کرده فرمايد: به حضرت امام جواد محمد بن علي بن موسي (ع) عرض کردم: من اميدوارم که شما قائم اهل بيت (ع) باشيد که زمين را پر از عدل و داد کنيد پس از آنکه پر ازظلم و جور شده باشد فرمود: کسي از ما ائمه (ع) نيست جز آنکه قيام به امر خدا مي کند ولي آن قائم (ع) که خدا بو سيله او زمين را از کفر و انکار پاک سازد و زمين را لبريز از عدل و داد فرمايد کسي است که ولادتش بر مردم پنهان و شخص او از نظر مردم غائب و نام بردنش بر مردم حرام باشد و او هم نام و هم کنيه حضرت رسول اکرم (ص) است و او است که زمين براي او در نورديده گردد و هر کار دشواري براي او آسان شود و اصحابش که به شماره ي اهل بدر و سيصد و سيزده تن باشند از نقاط دور دست زمين به خدمت او گردانيد.
(تفسير الميزان ج 1 ص 237):
عن حماد بن عثمان، قال: قال ابو عبدالله (ع) لا يخرج القائم في اقل من الفئة و لا يکون الفئة اقل من عشرة الاف.
به نقل از حماد بن عثمان گفت: حضرت امام صادق (ع): حضرت قائم (ع) خروج نفرمايد در کمتر از دسته اي و دسته و جمعيت او کمتر از ده هزار تن نباشد.
(تفسير الميزان ج 1 ص 163):
عن ابي بصيرة عن ابيعبدالله (ع) في حديث يذکر فيه رجال القائم من البلدان
[ صفحه 180]
قال (ع): و ان اصحاب القائم (ع) بلقي بعضهم بعضا کانهم بنوا ابن اب و ام و ان افترقوا افترقوا عشاء و التقوا غذوة.
به نقل از ابي بصير (ره) از امام صادق (ع) در ضمن حديث که ذکر مرداني از اصحاب حضرت قائم (ع) که از شهرها مي آيند، مي کرد، فرمود: و همانا اصحاب قائم (ع) يکدگر را ديدار کنند گويي فرزندان يک پدر و يک مادر باشند اگر چه از يکدگر جدا و پراکنده اند. شب هنگام از هم جدايند و صبحگاهان همدگر را ديدار کنند.
(تفسير الميزان ج 1 ص 53):
عن ابيعبدالله (ع) في قوله عزوجل:«الذين يؤمنون بالغيب»: قال من امن بقيام القائم (ع) انه حق و في نسخة من اقر بقيام القائم (عج).
حضرت امام صادق (ع) در تفسير آيه کريمه: «کساني که ايمان به غيب دارند»فرمود: کسي که ايمان به قيام قائم (ع) دارد که آن حق است. و در نسخه اي است: کسي که اقرار به نياز قائم (ع) دارد.
(الخصال ج 2 ص 254):
قال اميرالمؤمنين (ع): و لو قد قام قائمنا لا نزلت السماء قطرها و لا خرجت الارض نباتها، و لذهبت الشحناء من قلوب العباد و الصطلحت السباع و البهائم حتي تمشي المرأه بين العراق الي الشام لا تضع قدميها الا علي النبات و علي رأسها زينتها لا يهيجها سبع و لا تخافه.
حضرت اميرالمؤمنين (ع) فرمود: و اگر قائم ما قيام فرمايد آسمان باران خود را نازل کند و زمين روئيدنيهاي خويش را بيرون دهد و دشمني از دلهاي بندگان برود و درندگان و چارپايان با هم آشتي کنند تا آنجا که يک زن ميان عراق و شام تنها برود و گام بر روي روئيدني هاي زمين نهد و آرايه و زينتهاي او بر سرش باشد که هيچ درنده اي او را نترساند.
(اثبات الهداة ج 3 ص 464 و بحار ج 51 ص 109 و کمال الدين و اتمام النعمه ص 42 و اعيان الشيعه ج 2 ص 55 و سفينة البحار ج 2 ص 702):
عن عبدالعظيم الحسني عن ابي جعفر الثاني عن اياته عن اميرالمؤمنين (ع) قال: للقائم منا غيبة امدها طويل کاني بالشيعة يجولون جولان النعم في غيبته
[ صفحه 181]
يطلبون المرعي فلا يجدونه الا فمن ثبت منهم علي دينه لم نفس قلبه لطول امد غيبة امامه فهو معي في درجتي يوم القيامة ثم قال: ان القائم منا اذا قام لم يکن لاحد في عنقه بيعة فلذالک تخفي ولادئه و يغيب شخصه.
به نقل از عبدالعظيم حسني (ع) از حضرت امام جو اد (ع) از پدران بزرگوارش از حضرت اميرالمؤمنين (ع) فرمود: قائم (عج) غيبتي طولاني دارد گويي شيعيان را مي بينم که در غيبت او مانند شتران در پي چراگاه اين سو و آن سو مي دوند و آنرا نمي يابند هان که هر کس از آنان که بر دين خود ثابت ماند براي طولاني شدن غيبت امامش (ع) دل او سختع نگردد و در روز قيامت با من در يک درجه باشد سپس فرمود: همانا قائم ما (ع) چون قيام فرمايد براي هيچکس در گردنش بيعتي نباشد از اين جهت ولادتش مخفي مانده و شخص او غايب گرديده است.
(سفينة البحار ج 2 ص 701):
عن ابيعبدالله (ع): قال اذا قام القائم (عج) دعا اللناس الي الاسلام جديدا و هداهم الي امر قد دثر و ضل عنه الجمهور و انما سمي القائم (ع) مهديا لانه يهدي الي امر مضلول عنه و سمي القائم لقيامه بالحق.
حضرت امام صادق (ع) فرمود چون قيام قائم (عج) فرا رسد مردم را به اسلام جديد دعوت فرمايد و به امر که کهنه مانده و جمهور مردم از آن گمراه شده اند هدايت کند و از اين جهت قائم (عج) را مهدي (عج) نامند که او به امري که گمشده هدايت فرمايد و چون قيام به حق کند قائمش (عج) خوانند.
(بحار ج 51 ص 33):
عن علي بن عاصم الکوفي قال: خرج في توقيعات صاحب الزمان (ع) ملعون ملعون من سماني في محفل من الناس.
علي بن عاصم کوفي مي گويد: در توقيعي از امام زمان وارد شده است که ملعون، ملعون است کسي که در محفل جمعي از مردم اسم (م ح م د) را ببرد.
(سفينة البحار ج 2 ص 704):
عن محمد بن مسلم قال: سمعت ابا جعفر يقول القائم منصور بالرعب مؤيد بالنصر تطوي له الارض و تظهر له الکنوز و بيلغ سلطانه المشرق و المغرب و يظهر
[ صفحه 182]
الله عزوجل به دينه و لو کره المشرکون فلا يبقي في الارض خراب الا عمر و ينزل روح الله عيسي بن مريم فيصلي خلفه فقلت له يابن رسول الله متي يخرج قائمکم قال اذا تشبه الرجال بالنساء و النساء بالرجال و اکتفي الرجال بالرجال و النساء بالنساء و رکب ذوات الفروج السروج و قبلت شهادات الزور و ردت شهادات العدل و استخف الناس بالدماء و ارتکاب الزنا و اکل الربا و اتقي الاشرار مخافة السنتهم.
به نقل از محمد بن مسلم قده گفت: از حضرت امام باقر (ع) شنيدم مي فرمود: قائم (عج) بوسيله ترس در دل دشمنان نصرت شده و به پيروزي تأييد گشته زمين براي او در نور ديده شود و گنجها براي او ظاهر گردد و حکوت او فراگير شرق و غرب عالم گردد و خداي عزوجل بوسيله او دينش را آشکار سازد و در زمين هيچ ويراني باقي نماند جز آنکه آباد گردد و روح الله عيسي بن مريم (ع) نازل شود و در پشت سر او نماز گذارد عرض کردم: يابن رسول الله (ص) چه وقتي قائم شما خروج فرمايد؟ فرمود: هنگامي که مردان به زنان و زنان به مردان شباهت پيدا کنند و مردان به مردان و زنان به زنان اکتفاء کنند و زنان زين سوار شوند و شهادتهاي دروغ پذيرفته و شهادت عادل رد گردد و مردم خونريزي و ارتکاب ربا و خوردن ربا را سبک شمارند و از ترس زبان بدان از بدان بترسند.
(سفينة البحار ج 2 ص 705 و مستدرک السفينة ج 10 ص 499):
عن ابي جعفر الثاني (ع) قال: کاني بالقائم (ع) يوم عاشورا يوم السبت قائما بين الرکن و المقام بين يديه جبرئيل (ع) ينادي البيعة لله فيملا ها عدلا کما ملئت ظلما و جورا.
حضرت امام جواد (ع) فرمود: گويي حضرت قائم (عج) را مي بينم که در روز عاشورا روز شنبه در ميان رکن و مقام ايستاده و جبرئيل (ع) روبرويش قرار دارد و فرياد مي کشد: بيعت براي خدا است «بشتابيد» پس حضرت زمين را پر از عدل و داد فرمايد همچنانکه پر از ظلم و جور شده باشد.
(سفينة البحار ج 2 ص 705):
روي المفضل بن عمر قال: سمعت اباعبدالله (ع) يقول ان قائمنا اذا قام اشرقت
[ صفحه 183]
الأرض بنور ربها و استغني العباد عن ضوء الشمس و ذهبت الظلمة.
مفضل بن عمر روايت کرده که از حضرت امام صادق (ع) شنيدم مي فرمود: همانا قائم (عج) چون قيام فرمايد زمين به نور پروردگارش روشن گردد و بندگان از نور آفتاب بي نياز گردند و تاريکي از ميان برود.
(سفينة البحار ج 2 ص 705 و مستدرک السفينة ج 10 ص 501):
عن ابي بصير قال قلت للصادق (ع): يابن رسول الله سمعت من ابيک انه قال يکون بعد القائم (عج) اثني عشر مهديا فقال: انما قال: اثني عشر مهديا و لم يقل اثني عشر اماما و لکنهم قوم من شيعتنا يدعون الناس الي موالاتنا و معرفة حقنا.
به نقل از ابي بصير (ره) گفت: به امام صادق (ع) عرض کردم: يابن رسول الله (ص) از پدر بزرگوارت (ع) شنيدم فرمود: پس از حضرت قائم (عج) دوازده مهدي خواهد بود فرمود: پدرم فرموده است. دوازده مهدي باشد و نفرمود دوازده امام (ع) باشد و آنان گروهي از شيعيان ما باشند که مردم را به دوستي و شناخت حق ما دعوت کنند.
(يوم الخلاص ص 61 و کشف الغمه ج 2 ص 532 و بحار ج 51 ص 143 و جامع احاديث الشيعه ج 14 ص 561):
عن صفوان بن مهران عن الصادق جعفر بن محمد (ع) انه قال من اقر بجميع الائمة و جحد المهدي کان کمن اقر بجميع الأنبياء و جحد محمد ا (ص) نبوته فقيل له يابن رسول الله ممن المهدي من ولدک قال الخامس من ولد السابع يغيب عنکم شخصه و لا يحل لکم تسميته.
به نقل از صفوان بن مهران از امام صادق (ع) فرمود: کسيکه اقرار و اعتراف به همه ي امامان (ع) کند ولي منکر مهدي (عج) باشد همچنان است که معتقد به همه پيامبران (ع) بوده ولي نبوت محمد (ص) را نپذيرفته باشد به حضرت عرض کردند: يابن رسول الله (ص) مهدي از فرزندانت کيست؟ فرمود: پنجمين فرزند از امام هفتم که شخص او از شما غائب باشد و بردن نام او حلال نباشد.
(جامع احاديث الشيعه ج 14 ص 561):
عن عاصم بن الکوفي يقول خرج في توفيعات صاحب الزمان ملعون ملعون من سماني في محفل من الناس.
[ صفحه 184]
به نقل از عاصم بن کوفي گفت: در توقيعاتي که از حضرت صاحب الزمان (عج) بيرون آمده: ملعون است ملعون است کسيکه در مجالس مردم نام مرا ذکر کند.
(مستدرک ج 1 ص 213):
عن ابي بصير (ره) عن ابيعبدالله (ع) انه قال: ما تستعجلون بخروج القائم (ع) فو الله ما لباسه الا الغليظ الخبر.
به نقل از ابي بصير (ره) از حضرت امام صادق (ع) فرمود: چرا براي خروج حضرت قائم (عج) شتاب داريد به خدا قسم لباس او خشن و غليظ است.
(مستدرک ج 1 ص 213):
عن ابي بصير (ره) عن ابيعبدالله (ع) انه قال: اذا خرج القائم (عج) لم يکن بينه و بين قريش الا السيف و ما يستعجلون بخروج القائم (عج) فوالله ما طعامه الا الشعير الجثب و لا لباسه الا الغليظ. الخبر.
به نقل از ابي بصير (ره) از امام صادق (ع) فرمود: چون حضرت قائم (ع) خروج فرمايد ميان او و ميان قريش بجز شمشير چيزي حاکم نخواهد بود و چرا شتاب در خروج او مي کنند به خدا قسم خوراک او جز نان جو سخت و پوشاکش جز جامه ي درشت نيست.
(اصول الکافي غير مترجم ج 1 ص 534):
عن ابي جعفر (ع) قال: قال رسول الله (ص): من ولدي اثنا عشر نقيبا، نجباء محدثون مفهمون اخرهم القائم بالحق يملاها عدلا کما ملئت جورا.
حضرت امام باقر (ع) فرمود: حضرت رسول اکرم (ص) فرمود: از فرزندان دوازده پيشوا نجيب باشند که اخبار و امور بوسيله فرشتگان به آنان گزارش و تفهيم مي گردد آخرشان قائم (عج) بر حق است که زمين را پر از عدل کند همچنانکه پر از جور و ستم شده باشد.
(اصول الکافي غير مترجم ج 1 ص 536):
عن ابي خديجة عن ابيعبدالله (ع) انه سئل عن القائم فقال: کلنا قائم بامرالله واحد بعد واحد حتي يجيئي صاحب السيف فاذا جاء صاحب السيف جاء بامر غير الذي کان.
به نقل از ابي خديجه از حضرت امام صادق (ع) درباره ي حضرت قائم (عج) پرسش
[ صفحه 185]
فرمود: همه ي ما قيام به امر خدا مي کنيم يکي پس از ديگري تا آنکه صاحب شمشير بيايد و چون آيد امري آورد که غير گذاشته باشد.
(کشف الغمه ج 2 ص 509):
عن الصادق عن ابيه عن جده علي بن الحسين عن ابيه (ع) قال: سئل اميرالمومنين (ع) عن معني قول رسول الله (ص): اني مخلف فيکم الثقلين کتاب الله و عترتي، فقيل له: من العترة؟ فقال: انا و الحسن و الحسين و الأئمة التسعة من ولد الحسين تاسعهم مهديهم و قائمهم لا يفارقون کتاب الله و لا يفارقهم حتي يردوا علي رسول الله (ص) حوضه.
امام صادق (ع) از پدر بزرگوار از جد عاليمقدارش حضرت علي بن الحسين سجاد (ع) از پدر بزرگوارش از حضرت اميرالمومنين (ع) پرسيدند که معناي فرموده ي حضرت رسول اکرم (ص):«من در ميان شما کتاب خدا و عترتم (ع) را باقي مي گذارم چيست؟ و عترت (ع) چه کساني مي باشند؟ فرمود: من و حسن و حسين (ع) و نه امام از فرزندان حسين (ع) که نهمين آنان مهدي قائم (عج) باشد از کتاب خدا جدا نشوند و کتاب خدا نيز از آنان جدا نگردد تا در کنار حوض بر رسول اکرم (ص) وارد شوند.
(کمال الدين و اتمام النعمه ص 370 و کشف الغمه ج 2 ص 510):
عن بن عباس قال: قال رسول الله (ص): ان الله تبارک و تعالي اطلع الي الارض اطلاعة ثم اختارني منها فجعلني نبيا ثم اطلع الثانية فاختار منها عليا و جعله اماما ثم امرني ان اتخذه اخا و وصيا و خليفة و وزيرا، فعلي مني و انا من علي و هو زوج ابنتي و ابو سبطي الحسن و الحسين الا و ان الله تبارک و تعالي جعلني و اياهم حججا علي عباده و جعل من صلب الحسين ائمة يقومون بامري و يحفظون و صيتي، التاسع منهم قائم اهل بيتي، و مهدي امتي اشبه الناس بي في شمائله و اقواله و افعاله، يظهر بعد غيبة طويلة و حيرة مضلة فيعلن امرالله و يظهر دين الله و يؤيد بنصر الله و ينصر بملائکة الله، فيملاء الارض قسطا و عدلا کما ملئت جورا و ظلما.
به نقل از ابن عباس (ره) گفت: حضرت رسول اکرم (ص) فرمود: همان خداي تبارک و تعالي توجه بر زمين فرمود و مرا اختيار کرد و پيغمبرم قرار داد و سپس بار دوم توجه
[ صفحه 186]
کرد علي (ع) را برگزيد و او را امام گردانيد آنگاه به من فرمان داد که او را برادر و وصي و جانشين و وزير خود سازم پس علي (ع) از من است و من از علي (ع) مي باشم و او همسر دخترم و پدر دو سبطم حسن (ع) و حسين (ع) است هان که خداي تبارک وتعالي مرا و آنان را حجت بر بندگان خود قرار داده و از صلب حسين (ع) اماماني مقرر داشته که قيام به امر من کنند و حافظ وصيم باشند و نهمين ايشان قائم اهل بيت من و مهدي امتم است که در شمائل و گفتار و کارهايش شبيه ترين مردم به من مي باشد که پس از غيبت طولاني و حيرت گمراه کننده ظاهر مي شود و امر خدا را آشکارتر و دين خدا را ظاهر مي سازد و بياري خدا تاييد و به فرشتگاه خدا ياري مي شود بس زمين را پر از قسط و عدل فرمايد همچنانکه پر جور و ستم شده باشد.
(کمال الدين و تمام النعمه ص 384 و کشف الغمه ج 2 ص 511):
عن ابي حمزة الثمالي عن الباقر عن ابائه (ع) عن الحسين بن علي قال: دخلت انا و اخي علي جدي رسول الله (ص) فأجلسني علي فخذه و اجلس اخي الحسن علي فخذه الاخري ثم قال لنا: بابي انتما من امامين صالحين اختارکما الله مني و من ابيکما و امکما و اختار من صلبک يا حسين تسعة ائمة تاسعهم قائمهم کلهم في الفضل و المنزلة سواء.
به نقل از ابي حمزة ثمالي (ره) از حضرت امام باقر (ع) از پدران بزرگوارش (ع) از حضرت امام حسين بن علي (ع) فرمود: من و برادرم به خدمت جد بزرگوارم رسول خدا (ص) رسيديم مرا بر زانوي خود و برادرم حسن (ع) را بر زانوي ديگرش نشانيد و به ما فرمود: پدر و مادرم فداي دو امام شايسته باد خدا شما را از من و پدر مادر شما برگزيد و يا حسين (ع) از صلب تو نه امام (ع) اختيار کرده که نهمين ايشان قائمشان است همه در فضيلت و منزلت يکسانند.
(کشف الغمه ج 2 ص 523):
عن محمد بن مسلم قال: دخلت علي ابي جعفر (ع) و انا اريد ان اسأله عن القائم من آل محمد؟ فقال مبتديا: يا محمد بن مسلم ان في القائم من آل محمد شبها من خمسة من الرسل يونس بن متي و يوسف بن يعقوب و موسي و عيسي و محمد (ص) فامام شبهه من يونس فرجوعه من غيبته و هو شاب بعد کبر السن و اما
[ صفحه 187]
شبهه من يوسف فالغيبتة من خاصته و عامته و اختفاءه عن اخوته و اشکال امره علي ابيه يعقوب النبي (ع) مع قرب المسافة بينهما، و اما شبهه من موسي (ع) فهو دوام خوفه و طول غيبته و خفاء مولده علي عدوه و حيرة شيعته من بعده مما لقوا من الاذي و الهوان الي ان يأذن الله في ظهوره و ايده علي عدوه و اما شبهه من عيسي (ع) فاختلاف من اختلف فيه حتي قالت طائفة: ما ولد و طائفة قالت: مات و طايفة قالت: صلب و اما شبهه من جده محمد (ص) فتجريده السيف و قتله اعداء الله و اعداء رسوله و الجبارين و الطواغيت، و انه ينصر بالسيف و الرعب و انه لا ترد له راية و ان من علامات خروجه خروج السفياني من الشام و خروج اليماني و صيحة من السماء في شهر رمضان، و مناد ينادي باسمه و اسم ابيه.
به نقل از محمد بن مسلم (ره) گفت به خدمت حضرت امام باقر (ع) رسيدم و قصدم اين بود که درباره ي قائم آل محمد (ص) پرسش کنم حضرت ابتدا به سخن کرد و فرمود: اي محمد بن مسلم همان در قائم آل محمد (ص) شباهت با پنج پيغمبر (ع) است: يونس بن متي (ع) و يوسف بن يعقوب (ع) و موسي (ع) و عيسي (ع) و محمد (ص) و اما شباهتش با يونس (ع) در برگشتن او از زمان غيبت با سالخوردگي که داشت جوان بود و شباهت به يوسف (ع) غايب بودنش از خواص و نزديکان از عامه مردم و پنهان بودنش از برادران و اشکال کار او از پدرش يعقوب پيغمبر (ع) بود با اينکه فاصله بينشان اندک بود و اما شباهتش به موسي (ع) دوام ترس و طول زمان غيبت و پنهان بودن ولادتش بر دشمن و سرگردان ماندن شيعيانش پس از او که انواع اذيت و خواري ديدند تا خدا اذن ظهورش داد و او را بر دشمن پيروز ساخت و اما شباهت او به عيسي (ع) اختلاف مردم درباره ي او برخي گفتند متولد نشده بعضي گفتند از دنيا رفته و پاره اي گفتند بدار کشيده شد و اما شباهت او به جدش محمد (ص) شمشير کشيدن و با دشمنان خدا و پيغمبر (ص) و ستمکاران و طاغوتها جنگيدن و اينکه بوسيله شمشير و ترس در دل دشمن پيروز شود و پرچمي از او برنمي گردد و از علامتهاي خروج او خروج سفياني از شمال و خروج يماني از يمن و صيحه آسماني در ماه مبارک رمضان و فرياد منادي از آسمان است که بنام او و پدر بزرگوارش تصريح کند.
[ صفحه 188]
(کشف الغمه ج 2 ص 525):
عن الحسين بن خالد قال: قال الرضا (ع): لا دين لمن لا ورع له، و لا ايمان لمن لا تقية له، و ان اکرمکم عندالله اتقاکم فقيل له: يابن رسول الله الي متي قال: الي يوم الوقت المعلوم و هو يوم خروج قائمنا فمن ترک التقية قبل خروج قائمنا فليس منا فقيل له: يابن رسول الله من القائم منکم اهل البيت؟قال: الرابع من ولدي ابن سيدة الاماء يطهر الله به الارض من کل جور و يقدسها من کل ظلم و هو الذي يشک الناس في ولادته و هو صاحب الغيبة قبل خروجه و اذا خرج اشرقت الارض بنوره و وضع ميزان العدل بين الناس فلا يظلم احد احدا و هو الذي تطوي له الارض و لا يکون له ظل و هو الذي ينادي مناد من السماء يسمعه جميع اهل الارض بالدعاء اليه يقول: الا ان حجة الله قد ظهر عند بيت الله فاتبعوه فان الحق معه و فيه و هو قول الله عزوجل: «ان نشأ ننزل من السماء آية فظلت اعناقهم لها خاضعين».
به نقل از حسين بن خالد گفت: حضرت امام رضا (ع) فرمود: کسي که ورع و پارسايي ندارد و پندار نيست و آنکس که تقيه نکند بي ايمان است و همان گرامي ترين شما در پيشگاه خدا پرهيزگارترين شما باشد عرض شد: يابن رسول الله (ص) تا چه وقت بايد تقيه کرد «فرمود: تا زمان و وقتي که معلوم است و آن روزي است که قائم (عج) خروج کند و هر کس قبل از خروج قائم (عج) تقيه را ترک گويد از ما نيست عرض شد: يابن رسول الله (ص) قائم شما اهل بيت (ع) کيست؟ فرمود: چهارمين فرزند من که پسر سيدة کنيزان است خدا زمين را بوسيله او از پليدي هرگونه ستم و ظلمي پاک و تطهير فرمايد و او است آنکس که مردم در ولادتش به شک باشند و او صاحب غيبت قبل از خروجش مي باشد و چون خروج فرمايد زمين به نور وجودش درخشان گردد و ترازوي عدل در ميان مردم گذارده و هيچکس به کسي ستم نکند و او است کسي که زمين براي او درنورديده شود و خود سايه ندارد و از آسمان منادي فرياد برکشد و مردم را دعوت به سوي او کند که آن فرياد به گوش ائمه مردم برسد گويد؛ هان که حجت خدا در بيت خدا ظاهر گشته متابعتش کنيد زيرا حق با او و در او است و با اين معني آيه ي شريفه اشاره فرموده: «اگر خواهانيم نازل کنيم بر آنان از آسمان علامتي و
[ صفحه 189]
گردنهايشان براي آن علامت فروتن شود»
(اصول الکافي غير مترجم ج 1 ص 333):
عن الريان بن الصلت قال: سمعت اباالحسن الرضا (ع) يقول: و سئل عن القائم فقال: لا يري جسمه و لا يسمي اسمه.
به نقل از ريان بن صلب گفت: از حضرت ابوالحسن امام رضا (ع) شنيدم در حالي که درباره ي حضرت قائم (عج) از او سئوال شده بود فرمود: جسم او ديده نشود و نام او ياد نگردد.
(يوم الخلاص ص 121 و بحار ج 52 ص 91 و اصول الکافي غير مترجم ج 1 ص 338):
عن زرارة (ره)قال: سمعت اباعبدالله (ع) يقول: ان للقائم (عج) غيبتة قبل ان يقوم قلت: و لم؟ قال: انه يخاف و اؤ ما بيده الي بطنه يعني القتل.
به نقل از زرارة (ره) گفت: از حضرت ابي عبدالله امام صادق (ع) شنيدم مي فرمود: همانا حضرت قائم (عج) را غيبتي قبل از قيام باشد عرض کردم: چرا غيبت دارد؟ فرمود: او مي ترسد و با دست مبارک اشاره به شکم خود فرمود يعني از قتل مي ترسد.
(کمال الدين و تمام النعمه ص 95):
عن داود بن کثير الرقي (ره) عن ابيعبدالله (ع) في قول الله عزوجل: «هدي للمتقين الذين يؤمنون بالغيب» قال: من اقر بقيام القائم (عج) انه حق.
به نقل از داود بن کثير رق (ره) از حضرت امام صادق (ع) در تفسير آيه کريمه: «رهنماي متقيان است آنانکه ايمان به غيبت دارند» فرمود: کسيکه اقرار به قيام حضرت قائم (عج) کند که او حق است.
(کمال الدين و اتمام النعمه ص 373):
عن الاصبغ بن نباته قال: خرج علينا امير المؤمنين علي بن ابيطالب (ع) ذات يوم و يده في يدابنه الحسن (ع) و هو يقول خرج علينا رسول الله (ص) ذات يوم و يدي في يده هکذا و هو يقول خير الخلق بعدي و سيدهم اخي هذا و هو امام کل مسلم و مولي «امير خ ل» کل مؤمن بعد و فاتي الا و اني اقول ان خير الخلق بعدي و سيدهم ابني هذا و هو امام کل مؤمن و مولي کل مؤمن بعد وفاتي الا و انه سيظلم بعدي کما
[ صفحه 190]
ظلمت بعد رسول الله (ص) و خير الخلق و سيدهم بعد الحسن ابني اخوه الحسين المظلوم بعد اخيه المقتول في ارض کربلا اما انه و اصحابه من سادة الشهداء يوم القيامة و من بعد الحسين تسعة من صلبه خلفاء الله في ارضه و حججه علي عباده و امناءه علي وخيه و ائمة المسلمين و قادة المومنين و سادة المتقين و تاسعهم القائم الذي يملاء الله به الأرض نورا بعد ظلمتها و عدلا بعد جورها و علما بعد جهللها و الذي بعث محمد اخي بالنبوة و اختصني بالأمامة لقد نزل بذلک الوحي من السماء علي لسان روح الأمين جبرئيل. الحديث.
به نقل از اصبغ بن نباته (ره) گفت: حضرت امير المومنين (ع) در حالي که دست فرزند برومندش حضرت امام حسن مجتبي (ع) را بدست گرفته بود روزي به سوي ما آمد و مي فرمود: روزي حضرت رسول اکرم (ص) در حالي که اينگونه دستم را بدست داشت بيرون آمد و مي فرمود: بهترين خلق و سرور همه پس از من اين برادر من مي باشد و او امام همه مسلمانان و صاحب اختيار همه مومنان پس از رحلت من است و من مي گويم: همانا بهترين خلق خدا و سرور همه پس از من اين فرزند من است و او امام و صاحب اختيار ائمه مومنان پس از رحلت من خواهد بود هان که به او پس از من ستم مي شود همچنانکه به من پس از حضرت رسول خدا (ص) ستم شده و پس از امام حسن (ع) بهترين خلق و سرورشان فرزندم و برادر حسن (ع) امام حسين (ع) است که پس از امام حسن (ع) مظلوم و شهيد سرزمين کربلا خواهد شد هان که او و اصحابش در روز قيامت سروران شهداء باشند و پس از امام حسين (ع) نه فرزند از صلب او خلفاي خدا در زمين و حجت هاي خدا بربندگانش و امناي خدا بر وحي او و امامان مسلمين و رهبران مومنين و سروران متقيان باشند که نهمين آنان قائم است آنکس که خدا با دست او زمين را سرشار از نور فرمايد پس از آنکه ظلمت آنرا فرا گرفته باشد و پر از عدل کند پس از ظلم و لبريز از علم کند پس از جهل و قسم به آنکس که محمد (ص) برادرم را به نبوت و مرا مخصوص به امامت فرمود به اين حقيقت وحي آسماني بر زبان روح الامين جبرئيل (ع) نازل گرديد.
(کمال الدين و اتمام النعمه ص 430):
عن معوية بن وهب عن ابي جعفر (ع) قال: قال رسول الله (ص) طوبي لمن ادرک
[ صفحه 191]
قائم اهل بيتي و هو يأتم به في غيبته قبل قيامه و يتولي اوليائه و يعادي اعدائه ذلک من رفقايي و ذوي مودتي و اکرم امتي علي يوم القيامة.
به نقل از معوية بن وهب از حضرت امام باقر (ع) فرمود: حضرت رسول اکرم (ص) فرمود: خوشا به حال کسي که قائم اهل بيتم را ادراک و در ايام غيبت و پيش از قيام به او اقتداء کند و دوستانش را دوست و دشمنانش را دشمن بدارد اينچنين کسي از رفقا، و دوستان و گرامي ترين امتم در روز قيامت در پيشگاه من باشد.
(کمال الدين و تمام النعمه ص 420 و کشف الغمه ج 2 ص 521 و اثباة الهداه ج 3 ص 464):
عن الرضا (ع) عن ابائه عن علي (ع) انه قا للحسين (ع): التاسع من ولدک يا حسين هو القائم بالحق و المظهر للدين و الباسط للعدل، قال الحسين (ع): فقلت له: و ان ذلک لکائن؟ فقال (ع): اي والذي بعث محمدا بالنبوة و اصطفاه علي جميع البرية و لکن بعد غيبة و حيرة لا يثبت فيها علي دينه الا المخلصون المباشرون لروح اليقين الذين اخذ الله ميثاقهم بولايتنا و کتب في قلوبهم الايمان و ايدهم بروح منه.
حضرت امام رضا (ع) از پدران بزرگوارش (ع) از حضرت اميرالمؤمنين (ع) که به حضرت امام حسين (ع) فرمود: نهمين فرزندت يا حسين (ع) قائم بر حق و ظاهر کننده ي دين و گسترش دهنده ي عدل است امام حسين (ع) عرض کرد: اين امر واقع شدني است؟ فرمود: آري قسم به آنکس که محمد (ص) را به نبوت مبعوث کرد و او را بر همه افراد بشر برتري داد ولي پس از غيبت و حيرت طولاني که در آن روزگار تنها مخلصاني که هم آهنگ روح يقينند و خدايتعالي از آنان پيمان ولايت ما را اخذ فرموده و ايمان را در قلوب ايشان نوشته و بوسيله روح خود آنانرا تاييد بخشيده در دين ثابت خواهند ماند.
(بحار ج 51 ص 148):
عن المفضل بن عمر قال: قلت لابي عبدالله (ع) ما علامة القائم؟ قال: اذا استدار الفلک فقيل مات او هلک في اي واد سلک: قلت جعلت فداک ثم يکون ماذا؟ قال: لا يظهرو الا بالسيف.
به نقل از مفضل بن عمر گفت: به حضرت امام صادق (ع) عرض کردم: علامت
[ صفحه 192]
قائم (عج) چيست؟ فرمود: هنگامي که فلک دور زند گفته شود: او مرده يا هلاک شده در کدام وادي راه مي رود. عرض کردم: فدايت شوم سپس چه خواهد شد؟ فرمود: ظاهر نمي شود مگر با شمشير.
(بحار ج 52 ص 130 و کمال الدين و اتمام النعمة ص 403):
عن سدير عن ابيعبدالله (ع) قال قال رسول الله (ص): طوبي لمن ادرک قائم اهل بيتي و هو مقتد به قبل قيامه ياتم به و بائمة الهدي من قبله و يتبرا الي الله عزوجل من عدوهم اولئک رفقائي و اکرم امتي علي.
به نقل از سدير از حضرت امام صادق (ع) فرمود: حضرت رسول اکرم (ص) فرمود: خوشا حال کسي که قائم اهل بيتم را ادراک کند و پيش از قيام اقتدايش نمايد و امامت او و ائمه هداة قبل از او را بپذيرد و بسوي خداي عزوجل از دشمنانش بيزاري جويد. آنان رفقاي من و گرامي ترين افراد امتم باشند.
(اثبات الهداة ج 3 ص 444 و اصول الکافي ج 2 ص 175 و بحار ج 52 ص 156):
عن عبيد بن زرارة، عن ابي عبدالله (ع) قال: للقائم غيبتان، يشهد في احديهما المواسم يري الناس و لا يرونه.
به نقل از عبيد بن زرارة (ره) از امام صادق (ع) فرمود: قائم (عج) دو غيبت دارد در يکي از آن دو غيبت در موسم هاي حج حضور خواهد داشت و مردم را مي بيند ولي مردم او را نمي بينند.
(بحرا ج 51 ص 34 و اثبات الهداة ج 3 ص 457):
احمد بن الفضل قال: حدثنا بکر بن محمد البصري (القصري خ ل) قال: حدثنا الحسين بن علي بن محمد بن علي بن موسي عن ابيه علي بن مو سي عن ابيه موسي بن جعفر بن محمد (ع) قال: لا يکون القائم الا امام بن امام و و صي بن وصي.
احمد بن فضل گفت: بکر بن محمد بصري (قصري خ ل) گفت: حسين بن امام هادي (ع) بن امام جواد (ع) بن امام رضا (ع) از پدر بزرگوارش امام کاظم (ع) خبر داد که فرمود: قائم (عج) منحصرا امام فرزند امام و وصي فرزند وصي باشد.
[ صفحه 193]
(بحار ج 51 ص 5 و اثبات الهداة ج 3 ص 483):
عن ابي غانم الخادم قال: ولد لابي محمد (ص) ولد فسماه محمدا فعرضه علي اصحابه يوم الثالث و قال: هذا صاحبکم من بعدي و خليفتي عليکم و هو القائم الذي تمتد اليه الأعناق بالانتظار و اذا امتلاءت الأرض جورا و ظلما فملاءها قسطا و عدلا.
به نقل از ابي غانم خادم گفت: فرزندي براي حضرت امام حسن عسکري (ع) متولد شد که او را محمد نام گذاشت و در روز سوم تولد او را به اصحابش نشان داد و فرمود: اين فرزند پس از من صاحب اختيار و جانشين من بر شما است و او است همان قائم که گردنها به انتظار او کشيده شود به هنگامي که زمين پر از ظلم و ستم گردد و او آنرا سرشار از قسط و عدل کند.
(اثبات الهداة ج 3 ص 485):
ابوالاديان قال: کنت اخدم الحسن بن علي (ع) فدخلت اليه في علته التي تو في فيها فکتب معي کتبا و قال: تمضي بها الي المدائن فانک ستغيب خمسة عشر يوما، فتدخل الي سر من راي يوم الخامس عشره و تسمع الواعية في داري و تجدني علي المغتسل، قال ابوالاديان: فقلت: يا سيدي فاذا کان کذالک فمن؟ قال: من طالبک بجوابات کتبي فهو القائم من بعدي فقلت: زدني فقال: من صلي علي فهو القائم بعدي فقلت: زدني فقال: مبن اخبر بما في الهميان فهو القائم من بعدي و خرجت بالکتب الي المدائن و اخذت جواباتها، و دخلت سر من رأي يوم الخامس عشر کما ذکر لي فاذا انا بالواعية علي نعشه مکفنا فتقدم جعفر بن علي ليصلي علي اخيه فلما هم بالتکبير خرج صبي بوجهه سمرة، و بشعره قطط باسنانه تفلج فجذب رداء جعفربن علي و قال: يا عم تاخر فانا احق بالصلوة علي ابي فتأخر جعفر و قد اربد و جهه فتقدم الصبي فصلي عليه و دفن الي جنب قبر ابيه ثم قال: يا بصري هات جواب الکتابات التي معک، فدفعتها اليه فقلت في نفسي: هذه ثنتان بقي ما في الهميان (الحديث) و فيه انه اخبر بما في الهميان.
ابوالاديان گفت: من خدمتگذار حضرت امام حسن بن علي عسکري (ع) بودم هنگامي که حضرت دچار مرض موت گرديد به خدمتش رسيدم حضرت نامه هايي
[ صفحه 194]
نوشت و به من داد و فرمود:اين نوشته ها را به مدائن ببر و تو تا پانزده روز در سر من رأي «سامرة» نخواهي بود و در روز پانزدهمين چون وارد شهر مي شوي فرياد و ناله از خانه ام خواهي شنيد و مرا در غسل گاه خواهي يافت.ابوالاديان گفت: عرض کردم: اي سيد و مولاي من اگر اين حادثه پيش آيد. به کدام مرجع رو کنم؟ آنکس که جواب نامه ها را از تو بطلبد او قائم پس از من است عرض کردم بيشتر بفرماييد. فرمود: آنکس که بر من نماز گذارد او قائم پس از من باشد. عرض کردم: بيشتر بيان کن، فرمود: کسيکه بدانچه در ميان موجودات ترا خبر دهد قائم پس از من باشد من نامه ها را به مدائن بردم و پس از پانزده روز به سر من رأي برگشتم همچنانکه امام (ع) فرمود بود فرياد و ناله از خانه ي حضرت برخاست. ديدم که بدم حضرت در غسل گاه است. تا آنجا که گفت: چون بخانه داخل شديم ديدم مبارک امام (ع) کفن کرده حاضر است جعفر بن علي (برادر امام (ع) مشهور به جعفر کذاب) جلو آمد که بر جسد مبارک نماز گذارد چون تصميم گرفت که تکبير گويد بنا گاه کودکي گندم گون که مويش مجعد و دندانهايش گشاده بود رداي جعفر را گرفت و فرمود: اي عمو پس برو که من سزاوارتر از توبه گذاردن نماز بر پدرم مي باشم جعفر به عقب رفت در حالي که چهره اش در هم رفته بود و آن کودک به جلو آمد و نماز بر امام (ع) گذارد و حضرت در کنار قبر مطهر پدر بزرگوارش (ع) به خاک سپرده شد آنگاه آن کودک عزيز من فرمود: اي بصري جواب نامه هايي را که با تست بياور من به خدمتش دادم و به خود گفتم اين دو علامت بود ولي خبر از آنچه در هميان است باقي ماند در پايان اين حديث آمده که حضرت از محتواي هميان نيز خبر داد.
(اثبات الهداة ج 3 ص 609):
عن سليمان الديلمي عن النوشجاني في حديث يزدجرد لما بلغه خبر القادسية انه قتل بها خمسون الف قتيل من الفرس، خرج يزدجرد هاربا في اهل بيته، فوقف بباب الأيوان فقال: السلام عليک ايها الأيوان ها انا ذا منصرف عبنک و راجع اليک انا او رجل من ولدي، لم يدن زمانه و لا ان او انه، قال: سليمان الديلمي فدخلت علي ابي عبدالله (ع) فسألته عن ذلک و قلت له: ما قوله رجل من ولدي؟ فقال ذاک صاحبکم القائم بامرالله عزوجل السادس من ولدي، قد ولده يزدجرد
[ صفحه 195]
فهو ولده.
به نقل از سليمان ديلمي از نوشجاني در خبر يزدگرد (آخرين پادشاه ساساني) هنگامي که به او گزارش رسيد: پنجاه هزار تن از سپاهيان ايران در قادسيه کشته شدند. يزدگرد همراه خانواده خود به قصد فرار بيرون آمد و در کنار در ايوان ايستاد و گفت: سلام بر تو اي ايوان اينک من از تو خارج مي شود و به سوي تو بازگشت مي کنم يا مردي از فرزندان من به سوي تو باز مي گردد که هنوز زمانش نزديک نشده. سليمان ديلمي گويد: من به خدمت حضرت امام صادق (ع) رسيدم و اين مطلب را پرسيدم که منظور يزدگرد: (مردي از فرزندان من) چيست؟ امام (ع) فرمود: منظورش قائم به امر خداي عزوجل ششمين فرزند من مي باشد که يزدگرد او را فرزند خود دانسته.
(اثبات الهداة ج 3 ص 623):
قال احمد بن حجر الشافعي المصري في کتاب الصواعق المحرقة في الرد علي الرافضة و المتز ندقة في ترجمة الحسن العسکري (ع): و لم يخلف غير ولده ابي القاسم محمد الحجة و عمره عند وفاة ابيه خمس سنين لکن اتاه الله فيه الحکمة، و يسمي القائم المنتظر لانه ستر و غاب، فلم يعرف اين ذهب، و مر في الاية الثانية عشر قول الرافضة فيه انه هو المهدي.
احمد ابن حجر شافعي مصري در کتاب الصواعق المحرقه خود که در رد بر رافضيان و زنديقان نوشته در ترجمه حضرت امام حسن عسکري (ع) گويد: فرزندي باقي نگذاشت بجز فرزندش ابوالقاسم محمد (ع) حجت که عمرش به هنگام وفات پدر بزرگوارش پنج سال بود ولي خدا در آن سن اندک حکمت به او کرامت فرمود و او قائم منتظر (ع) ناميده شد زيرا مخفي و غائب شده و کسي ندانست که به کجا رفت و در علامت دوازدهم گفتار رافضيان در مورد او بيان شده که او را مهدي (عج) مي دانند.
(اعيان الشيعه ج 2 ص 55):
(الصدوق في اکمال الدين) بسنده انه لما صالح الحسن بن علي (ع) معاوية دخل عليه الناس فلامه بعضهم علي بيعته فقال (ع): و يحکم ما تدرون ما عملت؟ و الله الذي عملت خير لشيعتي مما طلعت عليه الشمس او غربت الا
[ صفحه 196]
تعلمون انني امامکم مفترض الطاعة عليکم و احد سيدي شباب اهل الجنة بنص من رسول الله (ص)؟ قالوا: بلي قال: اما علمتم ان الخضر لما خرق السفينة و قتل الغلام و اقام الجدار کان ذلک سخطا لموسي بن عمران (ع) اذ خفي عليه وجه الحکمة فيه و کان ذلک عند الله حکمة و صوابا اما علمتم انه ما منا احد الا و يقع في عنقه بيعه لطاغية زمانه الا القائم الذي يصلي روح الله عيسي بن مريم خلفه فان الله عزوجل يخفي ولادته و يغيب شخصه لئلا يکون لاحد في عنقه بيعة اذا خرج ذاک التاسع من ولد اخي الحسين ابن سيدة الاماء يطيل الله عمره في غيبته ثم يظهره بقدرته في صورة شاب ابن دون اربعين سنة ذلک ليعلم ان الله علي کل شيئي قدير.
شيخ صدوق (ره) در کتاب کمال الدين به سند خود فرمود: هنگامي که حضرت امام حسن بن علي مجتبي (ع) با معاويه صلح فرمود مردم به خدمتش رسيدند برخي درباره ي بيعت حضرت با معاويه ملامت نمودند. امام (ع) فرمود: نمي دانيد که من چه کاري انجام دادم به خدا قسم آنچه من کردم براي شيعيانم بهتر است از آنچه آفتاب بر آن طلوع و غروب مي کند مگر نمي دانيد که من امام واجب الاطاعة شما هستم و من يکي از دو سرور جوانان اهل بهشتم به نصي که از حضرت رسول اکرم (ص) رسيده؟ عرض کردند: آري فرمود: مگر نمي دانيد که خضر (ع) چون کشتي را سوراخ کرد و بچه را کشت و ديوار را تعمير کرد موجب خشم موسي بن عمران (ع) گرديد بدليل مخفي بودن حکمت آن عمل بر وي بود؟ در حالي که آن کار در پيشگاه خدا حکمت داشت و درست بود. مگر نمي دانيد که هيچيک از ما اهل بيت (ع) نيست جز آنکه طاغوت هاي زمان بر گردنش حق بيعتي دارند بجز قائم (عج) که روح الله علي بن مريم در پشت سرش نماز مي خواند زيرا خدا ولادتش را مخفي و شخص او را از ديدگان غائب مي سازد تا کسي را بر گردن او حق بيعتي نباشد هنگامي که خروج مي کند و او نهمين فرزند از فرزندان برادرم امام حسين (ع) و فرزند سرور کنيزان باشد خدا در ايام غيبت او عمرش را طولاني فرمايد سپس او را با قدرت خود ظاهر مي سازد و به صورت جوان کمتر از چهل سالگي اين حقيقت براي آن باشد تا دانسته شود که خدا بر هر چيزي توانا و قادر است.
[ صفحه 197]
(اعيان الشيعه ج 2 ص 55):
الصدوق في اکمال الدين بسنده عن جعفر بن محمد عن ابيه عن جده عن الحسين بن علي (ع) انه قال: في التاسع من ولدي سنة من يوسف و سنة من موسي بن عمران و هو قائمنا اهل البيت يصلح الله تبارک و تعالي امره في ليلة واحده
(و بسنده) عن الحسين (ع) قائم هذه الأمة هو التاسع من ولدي و هو صاحب الغيبة و هو الذي يقسم ميراثه و هو حي
(و بسنده) عنه منا اثنا عشر مهديا اولهم اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب (ع) و اخرهم التاسع من ولدي و هو الامام القائم بالحق يحيي الله به الارض بعد موتها و يظهر به دين الحق علي الدين فيها آخرون فيؤذون و يقال لهم متي هذا الوعد و ان کنتم صادقين اما ان الصابر في غيبة علي الاذي و التکذيب بمنزلة المجاهد بالسيف بين يدي رسول الله (ص) (و بسنده) عنه: لو لم يبق من الدنيا الا يوم واحد لطول الله ذلک اليوم حتي يخرج رجل من ولدي يملاءها عدلا و قسطا کما ملئت جورا و ظلما.
شيخ صدوق (ره) در کمال الدين به سند خود از حضرت امام صادق (ع) از پدر بزرگوارش (ع) از جدش از حضرت امام حسين بن علي (ع) فرمود: در نهمين فرزندم سنتي از يوسف (ع) و سنتي از موسي بن عمران (ع) باشد و او قائم از ما اهل بيت (ع) است که خداي تبارک و تعالي کارش را رد يک شب اصلاح فرمايد.
و نيز شيخ صدوق (ره) به سند خود از امام حسين (ع) فرمود: قائم اين امت نهمين فرزندم مي باشد داوود صاحب غيبت است که ميراثش تقسيم مي گردد در حالي که زنده است.
و نيز شيخ صدوق (ره) به سند خود از امام حسين (ع) فرمود: از ما دوازده مهدي (ع) که اول ايشان حضرت اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب (ع) و آخرشان نهمين فرزندم باشد و او امام قائم به حق است خدا با دست او زمين مرده را زنده فرمايد و دين حق را آشکار را سازد و دينداران اذيت بينند و مخالفان به آنان گويند اگر راست گوئيد کجا است آن وعده هان که صابر در غيبت او بر اذيت و تکذيب مخالفان منزلت کسي
[ صفحه 198]
را دارد که با شمشير در پيشگاه رسول اکرم (ص) جهاد کرده باشد.
و شيخ صدوق (ره) از امام حسين (ع) فرمود: اگر از دنيا باقي نماند مگر يک روز البته خدا آنروز را طولاني کند تا مردي از فرزندانم خروج فرمايد و زمين را سرشار از عدل و داد کند همچنانکه پر از ظلم و جور شده باشد.
(اعيان الشيعه ج 2 ص 57):
(اکمال الدين) بسنده عن الهادي (ع) االخلف من بعدي ابني الحسن فکيف لکم بالخلف من بعد الخلف فقلت و لم جعلني الله فداک؟ فقال: لأنکم لا ترون شخصه و لا يحل لکم ذکره باسمه قلت فکيف نذکره قال قولوا الحجة من آل محمد (و بسنده) عنه (ع) صاحب هذا الأمر من يقول الناس لم يولد بعد.
شيخ صدوق (ره) در کتاب کمال الدين به سند خود از حضرت امام هادي (ع) فرمود: جانشين پس از من فرزندم امام حسن (ع) است پس چگونه باشد درباره ي جانشين پس از جانشين من راوي گفت: عرض کردم: فدايت شوم چگونه؟ فرمود: زيرا شما شخص او را نمي بينيد و ذکر نام او بر شما حلال نباشد. عرض کردم: پس چه بگوئيم؟ فرمود: بگوئيد حجت آل محمد (ص) شيخ صدوق (ره) به سند خو د از امام هادي (ع) فرمود: صاحب الأمر (عج) کسي است که مردم گويند هنوز متولد نشده است.
(اعيان الشيعه ج 2 ص 56):
(الصدوق (ره) في اکمال الدين بسنده عن علي بن الحسين (ع): القائم منا تخفي ولادته علي الناس حتي يقولوا لم يولد بعد ليخرج حين يخرج و ليس لاحد في عنقه بيعة «المفيد (ره) في المجالس» بسنده عن علي بن الحسين (ع) لتأتين فتن يقطع الليل المظلم لا ينجوا الا من اخذ الله ميثاقه اولک مصابيح الهدي و ينابيع العلم ينجيهم الله من کل فتنة مظلمة کأني بصاحبکم قد علا فوق نجفکم بظهر کوفان ثلاث مائة و بضعة عشر رجلا جبرئيل عن يمينه و ميکائيل عن شماله و اسرافيل امامه معه راية رسول الله (ص) قد نشرها لا يهوي بها الي قوم الا اهلکهم الله عزوجل.
شيخ صدوق (ره) در کتاب کمال الدين به سند خود از حضرت امام سجاد علي بن الحسين (ع) فرمود: قائم (عج) ولادتش بر مردم پنهان مي ماند تا بگويند هنوز متولد
[ صفحه 199]
نشده تا وقتي که خروج مي کند بيعتي از کسي بر عهده اش نباشد شيخ مفيد (ره) در کتاب مجالس به سند خود از امام زين العابدين (ع) فرمود: فتنه ها البته مثل پاره هاي شب تاريک فرا مي رسد که از آن نجات نيابد مگر کسي که خدا از او پيمان گرفته باشد آنان چراغ هدايت و سرچشمه هاي علمند خدا ايشانران از هر فتنه تاريکي نجات مي بخشد گويي صاحب الامر (ع) را مي بينم که در بالاي نجف شما در پشت کوفه برخاسته با سيصد و چندتن جبرئيل (ع) در جانب راست و ميکائيل (ع) در طرف چپ و اسرافيل (ع) در پيش رويش باشد و پرچم حضرت رسول اکرم (ص) با او است که آنرا مي گشايد و به سوي هيچ قومي آنرا نگيرد جز آنکه خداي عزوجل هلاکشان سازد.
(اعيان الشيعه ج 2 ص 57):
عن الهروي قال سمعت دعبل بن علي الخزاعي يقول انشدت مولاي علي بن موسي الرضا (ع) قصيدتي التي اولها.
مدارس آيات خلت من تلاوة
و منزل وحي مقفر العرصات
فلما انتهيت الي قولي
خروج امام لا محالة قائم
يقول علي اسم الله و البرکات
يميز فينا کل حق و باطل
و يجزي علي النعماء و النقمات
بکي الرضا (ع) بکاء شديدا ثم رفع رأسه الي فقال لي يا خزاعي نطق روح القدس علي لسانک بهذين البيتين فهل تدري من هذا الامام و متي يقوم فقلت لا يا مولاي الا اني سمعت بخروج امام منکم يطهر الارض من الفساد و يملاءها عدلا کما ملئت جورا فقال يا دعبل الامام بعدي محمد ابني و بعد محمد ابنه علي و بعد علي ابنه الحسن و بعد الحسن ابنه الحجة القائم المنتظر في غيبته المطاع في ظهوره لو لم يبق من الدنيا الا يوم واحد لطول الله ذلک اليوم حتي يخرج فيملاها عدلا کما ملئت جورا و اما متي فاخبار عن الوقت و لقد حدثني ابي عن ابيه عن ابائه عن علي (ع) ان النبي قيل له يا رسول الله متي يخرج القائم من ذريتک فقال مثله مثل الساعة لا يجليها لوقتها الا ثقلت في السماوات و الأرض لا تأتيکم الا بغتة و الأخبار عنه في ذلک کثيرة.
[ صفحه 200]
به نقل از هروي گفت: از دعبل بن علي خزاعي شنيدم مي گفت: در محضر امام علي بن موسي الرضا (ع) قصيده اي را که آغازش:
مدارس ايات خلت من تلاوة
و منزل وحي مقفر العرصات
بود سرودم. چون به اين ابيات رسيدم:
خروج امام لا محالة قائم
يقول علي اسم الله و البرکات
مميز فينا کل حق و باطل
و يجزي علي النعماء و النقمات
امام (ع) به سختي گريست سپس سر مبارک بلند کرد و به من فرمود: اي خزاعي روح القدس اين دو بيت را بر زبانت جاري ساخت آيا ميداني اين امام (ع) کيست و در چه وقتي قيام فرمايند؟ عرض کردم اي مولاي من نمي دانم جز آنکه شنيده ام امامي از شما خروج مي کند که زمين را از فساد پاک مي کند و آنرا سرشار از عدل مي سازد همچنانکه پر از ظلم و جور شده باشد امام (ع) فرمود: اي دعبل امام پس از من فرزند محمد است و پس از محمد فرزندش علي باشد و پس از علي فرزندش حسن باشد و پس از حسن فرزندش حجت قائم (عج) است که در غيبتش مردم چشم براهش باشند و به هنگام ظهورش اطاعتش نمايند. اگر از دنيا باقي نماند مگر يک روز البته آن روز را خدا طولاني فرمايد تا او خروج کند و زمين را پر از عدل سازد همچانکه پر از جور و ستم شد و اما در چه وقتي ظهور مي کند خبر دادن از وقت ظهور خواهد بود. و به تحقيق پدر بزرگوارم (ع) از پدران بزرگوار خود از حضرت اميرالمؤمنين (ع) به من خبر داد که از حضرت رسول اکرم (ص) پرسيدند قائم (عج) از ذريه تو در چه وقتي خروج مي کند؟ فرمود: مثل او مثل وقوع قيامت است: «جلوه نمي دهد آنرا براي وقتش مگر خدا سنگين است در آسمانها و زمين ناگهاني بر شما پديد آيد» و خبرهاي بسياري در اين مورد موجود است.
(بحار ج 51 ص 38):
عن داود الرقي قال: قلت لابي عبدالله (ع): جعلت فداک قد طال هذا الأمر علينا حتي ضاقت قلوبنا و متنا کمدا فقال: ان هذا الامر آيس ما يکون و اشد غما، ينادي مناد من السماء باسم القائم و اسم ابيه فقلت: جعلت فداک ما اسمه؟ قال: اسمه اسم نبي و اسم أبيه اسم وصي.
[ صفحه 201]
به نقل از داود رقي (ره) گفت: به حضرت امام باقر (ع) عرض کردم فدايت شوم اين امر بر شما طولاني شد تا آنجا دلهاي ما تنگ گشته و اندوه و غصه ما را مي کشد فرمود: اين امر از هر چيزي نوميد کننده تر و غم و اندوه آفرين تر است. منادي از آسمان بنام قائم (عج) و بنام پدرش (ع) فرياد مي کشد عرض کردم فدايت شوم: اسمش چيست؟ فرمود: همنام پيغمر (ص) باشد و نام پدرش نام وصي پيغمبر.
(بحار ج 51 ص 120):
قال بن ميثم رحمه الله: قد جاء في بعض خطبه (ع) ما يجري مجري الشرح لهذا الوعد قال (ع): اعلموا علما يقينا ان الذي يستقبل قائمنا من امر جاهليتکم و ذلک ان الامة کلها يومئذ جاهلية الا من رحم الله فلا تعجلوا فيعجل الخوف بکم، و اعلموا ان الرفق يمن و الأناه راحة و بقاء، و الأمام اعلم بما ينکر و يعرف لينزعن عنکم قضاة السوء، و ليقبضن عنکم المراضين، و ليعز لن عنکم امراء الجور و ليطهرن الأرض من کل غاش، و ليعلمن بالعدل و ليقومن فيکم بالقسطاس المستقيم، و ليتمنن احياؤکم رجعة الکرة عما قليل فتعيشوا اذن، فان ذلک کائن.
مرحوم شيخ ابن ميثم (ره) فرمود: در پاره اي از خطبه هاي حضرت اميرالمؤمنين به منزلت شرح اين وعده است آمده: فرمود: يقين بدانيد آنکس استقبال قائم ما مي کند از امر جاهليت است بدانجهت که امت همگي در آنروز جاهل و نادان باشند مگر کسيکه خدايش رحم فرمايد پس شتاب نکنيد که ترس بسوي شما شتاب گيرد و بدانيد که نرمي ميمنت دارد و درنگ کردن آسايش و بقاء است و شخص امام (ع) به امور منکر و معروف از همه کس داناتر مي باشد البته آسيب قاضيان از هم راضي را از شما برمي کند و مسلما از شما مي گيرد و فرمانروايان ستمگر را از شما معزول مي سازد و زمين را از وجود همه فريبکاران پاک مي کند و عمل به عدل نمايد و ترازوي دادگري و راستي در ميان برپاي مي دارد و زندگان شما آرزو خواهند کرد که بزودي رجعت کنند و برگردند و زندگي مي کنيد در اين مکان و مسلما اين امر شدني است.
(بحار ج 51 ص 139):
عن عبدالله بن عطا قال: قلت لأبي جعفر (ع): اخبرني عن القائم (ع) فقال: و الله
[ صفحه 202]
ما هو انا و لا الذي تمدون اليه اعناقکم و لا يعرف ولادته، قلت: بما ساربه رسول الله (ص) هدر ما قبله و استقبل.
به نقل از عبدالله بن عطا گفت: به حضرت امام باقر (ع) عرض کردم مرا از امر حضرت قائم (عج) باخبر گردان فرمود: قائم من نيستم و نه آنکس که شما گردنهاي خود را به سوي او کشيده داريد ولادتش شناخته نمي شود عرض کردم: مسيرش چيست؟ همان خط سير حضرت رسول اکرم (ص) است.
(بحار ج 51 ص 151):
عن يونس بن عبدالرحمان قال: دخلت علي موسي بن جعفر (ع) فقلت له: يابن رسول الله (ص) انت القائم بالحق؟ فقال: انا القائم بالحق و لکن القائم الذي يطهر الارض من اعداء الله و يملأها عدلا کما ملئت جورا هو الخامس من ولدي، له غيبة يطول امدها خوفا علي نفسه يرتد فيها اقوام و يثبت فيها آخرون ثم قال (ع) طوبي لشيعتنا المتمسکين بجبنا في غيبة قائمنا الثابتين علي موالاتنا و البراءة من اعدائنا اولئک منا و نحن منهم قد رضوا بنا ائمة و رضينا بهم شيعة و طوبي لهم هم و الله معنا في درجتنا يوم القيامة.
به نقل از يونس بن عبدالرحم (ره) گفت: به خدمت حضرت امام کاظم (ع) رسيدم و عرض کردم: يابن رسول الله (ص) آيا تو قائم بر حق مي باشي؟ فرمود: من قائم بر حق هستم ولي قائمي که زمين را از وجود دشمنان خدا پاک سازد و زمين را سرشار از عدل فرمايد همچنانکه پر از ستم شده باشد او پنجمين فرزند من است که غيبت طولاني دارد به خاطر ترس ورود آسيب بر وجودش در آن گروههايي مرتد شوند و گروههاي دگر ثابت مي مانند سپس فرمود: خوشا حال شيعيان ما که در غيبت قائم ما به دوستي تمسک مي جويند و بر ولايت ما و بيزاري از دشمنان ما ثابت مي مانند آنان از ما مي باشند و ما از ايشان مي باشيم آنان راضيند که ما امامانشان باشيم و ما راضي هستيم که آنان شيعيان ما باشند و خوشا حال آنان آنان به خدا قسم در درجات ما در روز قيامت باشند.
(بحار ج 52 ص 98):
عن ابي خالد الکابلي في حديث له اختصرناه قال: سألت اباجعفر ان يسمي
[ صفحه 203]
القائم حتي اعرفه باسمه فقال: يا باخالد. سألتني عن امر لو ان بني فاطمة عرفوه لحرصوا علي ان يقطعوه بضعة بضعة.
به نقل از ابوخالد کابلي که در حديثي آمده و ما آنرا مختصر کرده ايم: از حضرت امام باقر (ع) خواستم نام حضرت قائم مرا بگويد تا من او را به اسمش بشناسم، فرمود: اي ابوخالد از امري سئوال کردي که اگر فرزندان فاطمه (س) آنرا بدانند و بشناسند با حرص تمام او را پاره پاره کنند.
(بحار ج 52 ص 280):
عن ابي جعفر (ع) قال: سمعته يقول: ]حم[ عسق عداد سني القائم و (ق) جبل محيط بالدنيا من زمرد اخضر فخضرة السماء من ذلک الجبل و علم کل شي ء في (عسق).
رواي گفت: از امام باقر (ع) شنيدم مي فرمود: (حم،عسق) شماره ي سن حضرت قائم (ع) حضرت قائم (ع) است و (ق) نام کوهي است که بر دنيا محيط است و از زمرد سبز باشد و سبزي آسمان از آن کوه است و علم هر چيزي در «عسق» مي باشد.
(بحار ج 52 ص 378):
عن الثماني، عن علي بن الحسين، عن ابيه، عن جده (ع) قال: قال رسول الله (ص): الائمة من بعدي اثنا عشر اولهم يا علي و آخرهم القائم الذي يفتح الله تعالي ذکره علي يديه مشارق الارض و مغاربها.
به نقل از ابوحمزه شمالي (ره) از حضرت امام سجاد علي بن الحسين (ع) از پدر بزرگوارش (ع) از جد ماجدش (ص) فرمود: حضرت رسول اکرم (ص) فرمود: امامان پس از من دوازده تن مي باشند اول ايشان علي (ع) تو هستي و آخرشان قائم (ع) مي باشد آنکس که خداي تعالي بدست او شرق ها و مغربهاي زمين را مي گشايد.
[ صفحه 204]