بازگشت

تکريم و تعظيم پيامبر و ائمه ي اطهار از «قائم آل محمد»


احاديثي است که از رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلم و ساير ائمه ي اطهار عليهم السلام در تجليل و تعظيم مقام واالي امام عصر، ارواحنا فداه، رسيده و دلالت مي کند بر آنکه عظمت آن بزرگوار، به گونه اي است که حضرات معصومين، سلام الله عليهم اجمعين، بارها از او به بزرگي ياد کرده اند، مقام حضرتش را ستوده اند و رفعت شأن و علو درجه اش را خاطرنشان ساخته اند.

حديث اول:

فقيه متبحر، مرحوم شيخ صدوق، قدس سره، در جلد دوم کتاب «کمال الدين» صفحه ي 372، به سندش از «عبدالسلام بن صالح هروي» نقل کرده که گفت:

«سمعت دعبل ابن علي الخزاعي، يقول: انشدت مولاي الرضا علي بن موسي عليهماالسلام قصيدتي التي اولها:



مدارس آيات خلت من تلاوة

و منزل وحي مقفر العرصات





[ صفحه 159]



فلما انتهيت الي قولي:



خروج امام لامحالة خارج

يقوم علي اسم الله و البرکات



يميز فينا کل حق و باطل

و يجزي علي النعماء و النقمات



بکي الرضا عليه السلام بکاء شديدا ثم رفع راسه الي فقال لي: يا خزاعي، نطق روح القدس علي لسانک بهذين البيتين، فهل تدري من هذا الامام و متي يقوم؟

فقلت: لا يا مولاي، الا اني سمعت بخروج امام منکم يطهر الارض من الفساد و يملاها عدلا (کما ملئت جورا).

فقال: يا دعبل، الامام بعدي محمد ابني و بعد محمد ابنه علي و بعد علي ابنه الحسن و بعد الحسن ابنه الحجة القائم المنتظر في غيبته، المطاع في ظهوره، لو لم يبق من الدنيا الا يوم واحد لطول الله عزوجل ذلک اليوم حتي يخرج فيملأ الارض عدلا کما ملئت جورا.

و اما متي، فاخبار عن الوقت، فقد حدثني ابي عن ابيه عن آبائه عليهم السلام، ان النبي صلي الله عليه و آله قيل له: يا رسول الله، متي يخرج القائم من ذريتک؟ فقال: مثله مثل الساعة التي لايجليها لوقتها الا هو ثقلت في السموات و الارض لاياتيکم الا بغتة» [1] .



[ صفحه 160]



ترجمه:

از دعبل خزاعي شنيدم که مي گفت:

در محضر مولايم حضرت رضا عليه السلام، قصيده اي را که سروده بودم خواندم، قصيده اي که مطلعش چنين بود:

محل هاي درسي که در آن آيات الهي خوانده مي شد، اينک (در اثر ظلم مخالفان) از آهنگ تلاوت خالي شده و جايگاه وحي خدا، همچون بيابان، ويران و هموار گرديده است.

تا آنجا که به اين ابيات رسيدم:

اميدم ظهور و قيام امامي است که ناگزير خروج مي کند، او به نام خدا و با برکتهاي فراوان قيام نمايد تا در ميان ما، هر حقي را از باطل جدا سازد و مردم را به نعمتها و عقوبتها، جزا دهد.

در اين هنگام، حضرت رضا عليه السلام به شدت گريستند، آنگاه سر مبارکشان را بلند کردند و رو به من فرمودند: اي خزاعي، روح القدس اين دو بيت را بر زبان تو جاري ساخت. آيا مي داني اين امام کيست و چه موقع قيام مي کند؟

عرض کردم: نه،مولايم، جز آنکه شنيده ام امامي از شما خاندان قيام مي کند، زمين را از هر فسادي پاک مي گرداند و از عدالت سرشار مي سازد، چنانکه از جور و ستم، پر شده باشد.

سپس حضرت فرمودند: اي دعبل، بعد از من، پسرم «محمد» (عليه السلام) امام است و پس از او، فرزندش «علي»



[ صفحه 161]



(عليه السلام) امام مي باشد و بعد از وي، پسرش «حسن» (عليه السلام) امام خواهد بود و پس از او، فرزندش «حجت قائم» (عليه السلام) امام است، که در دوران غيبتش، انتظارش را مي کشند و در زمان ظهورش، اطاعتش مي نمايند.

اگر از عمر دنيا، تنها يک روز باقي مانده باشد، همان يکروز را خداوند آنقدر طولاني گرداند تا اينکه او قيام کند و زمين را مالامال از عدل نمايد چنانکه مملو از ستم شده باشد.

اما چه موقع ظهور خواهد کرد؟ پس اين خبر دادن از وقت است (در حاليکه نمي شود وقت آن را معين کرد) زيرا پدرم (موسي ابن جعفر عليه السلام) از پدرش و آن حضرت از پدرانش عليهم السلام برايم حديث کرد که از پيامبر اکرم، صلي الله عليه و آله، سوال شد، چه موقعي «قائم» از فرزندان شما قيام خواهد کرد؟ فرمود: مثل او همانند روز قيامت است (که کسي جز خدا وقتش را معلوم نمي کند و) ظاهر نمي سازد آن را در وقتش مگر خداوند، (اين مطلب) در آسمانها و زمين گران آمد،فرا رسيدن آن به سوي شما نمي باشد مگر ناگهاني.

حديث دوم:

محدث جليل القدر مرحوم شيخ محمد ابن ابراهيم نعماني، در صفحه ي 245 «کتاب الغيبة» از «خلاد» نقل کرده که گفت:

«سئل ابوعبدالله عليه السلام: هل ولد القائم عليه السلام؟ فقال: لا، و لو ادرکته لخدمته ايام حياتي»



[ صفحه 162]



ترجمه:

از امام صادق عليه السلام سوال شد:آيا حضرت قائم عليه السلام، متولد شده است؟

فرمودند: خير، و اگر من به او برسم تمام عمر خدمتش خواهم کرد.

باز هم بنشين و در اوج مقام معنوي امام زمانت بيانديش که او کيست و بزرگي کارش تا چه حد است.

گرچه حضرات معصومين، سلام الله عليهم اجمعين، همه يک نورند و ائمه ي طاهرين، عليهم السلام، يک حقيقت اند و داراي يک سنخ ولايت، که فرموده اند:«کلهم نور واحد»

اما وجود قديس حضرت صاحب الزمان،ارواحنا فداه، داراي خصوصياتي است و برنامه آن بزرگوار، ويژگيهائي دارد که باعث شده، چشم اميد همه، حتي پيامبر و ائمه، به او دوخته شود و اهميت کارش به قدري است که پيوسته دودمان امامت و ولايت، در گفتار و رفتارشان، از آن حضرت به بزرگي ياد کرده و همگان را به عظمت او توجه داده اند.

رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم، به برتري و اوج علمي «قائم» عليه السلام، تصريح فرموده. [2] .

علي عليه السلام به اينکه «قائم» عليه السلام، همان کسي که در آخر الزمان ظهور مي کند و جهان را سرشار از عدالت مي سازد،



[ صفحه 163]



از فرزندان او است، بشارت يافته. [3] .

حضرت زهرا، سلام الله عليها، به اينکه «مهدي»امت (عليه سلام الله)، همان کسي که عيسي بن مريم پشت سرش نماز مي خواند، از اهل بيت است، تسلاي خاطر و دلداري پيدا کرده. [4] .

امام رضا عليه السلام، با شنيدن وصف حضرت «حجت» ارواحنا فداه، اشک مي ريزد، به شدت مي گريد، و به احترام نام مقدس «قائم» عليه السلام، از جاي برمي خيزد، مي ايستد و دستهاي مبارکش را روي سر مي گذارد.

حضرت صادق عليه السلام، آرزوي ديدار او را دارد، خدمتش را در تمام عمر،به جان مي خرد، در فراقش ناله مي کند، در غم هجرانش مي سوزد، از دوري رويش، استراحت و آسايش ندارد، در فراقش پريشان خاطر و افسرده است، لباس ساده ي بي آستين و بدون يقه اي پوشيده، روي خاک نشسته، بسان مادر فرزند مرده، ناله سر داده، سرشک از ديدگان مي بارد و به آن محبوب غائب مي گويد:

«سيدي، غيبتک نفت رفادي و ضيقت علي مهادي و ابتزت مني راحة فؤادي»

و اينک که رسول اکرم صلي الله عليه و آله، مقام «مهدي» عليه السلام را مي ستايد، و علي و زهرا، سلام الله عليهما، به وجود او تسلي و سرور مي يابند، و امام صادق عليه السلام به خدمتش مي ايستد و در فراقش اشک مي ريزد و حضرت رضا



[ صفحه 164]



عليه السلام به نامش از جاي برمي خيزد و در يادش به شدت مي گريد، شايسته بلکه واجب است که ما شيعيان نيز به يادش باشيم، براي قرب ظهورش دعا کنيم، در پي جلب رضايش بکوشيم، خلق را به سويش بکشانيم، دلها را از محبتش لبريز گردانيم، خود را براي جانفشاني و جهاد در رکابش آماده سازيم، در زمان غيبتش، وظائف خود را بشناسيم و به خوبي از عهده ي انجامش برآئيم، از طلب کردن و جستجويش خسته نشويم، در هجران رويش بناليم و اشک بريزيم، تا انشاءالله، حضرتش را بجوئيم نور مقدسش را ببينيم و به سعادت زيارتش نائل آئيم.



اي جان فداي آنکه او پيداي ناپيداستي

بر گرد کويش هر دلي سرگشته و شيداستي



درياي لطفش بيکران امواج مهرش بي امان

در ياد رويش ديدگان پرآب چون درياستي



غائب اگر شد از نظر دانم کجا دارد مقر

جايش درون جان ما، در گوشه ي دلهاستي



محبوب ذات کبرياء، فرزند پاک مصطفي

نور دو چشم مرتضي، دلداده ي زهراستي



دنياي روح افزاي ما، وين عالم زيباي ما

از غيبت ديدار او، زيباي نازيباستي



تا بينم آن بدر دجي، روي آورم يا رب کجا

آيا برضوي جاي او، يا وادي سيناستي





[ صفحه 165]





خلقي همه مهمان او، بر سفره ي احسان او

از پرتو انوار او، افلاک پابرجاستي



نور امام منتظر باشد زهر سو جلوه گر

هر کس نبيند روي او بيناي نابيناستي



اي دلبر دلدادگان وي حامي افتادگان

باز آن که پهناي جهان جولانگه اعداستي



از شدت آه و فغان شد تيره روي آسمان

هر لحظه اي از زندگي، اينک شب يلداستي



دل در هواي کوي تو، پرمي گشايد سوي تو

از سوختن، پروانه را، کي وحشت و پرواستي



جانها فداي قائمي کوگر نتابد رو، دمي

در هر دو عالم قائمي، بيچاره و رسواستي



اللهم ارني الطلعة الرشيدة و الغرة الحميدة

آنچه گذشت، گروه بندي قسمت کمي از احاديث وارده درباره ي حضرت صاحب الزمان، ارواحنا فداه و عظمت مقام آن بزرگوار بود، اما استقصاء و دسته بندي تمام آيات و روايات، در اين موضوع، بسيار دامنه دار بوده، و طوائف کثيري از اخبار بايد گروه بندي شوند، ما به قدر ضرورت، و به عنوان نمونه اي از آنها براي معرفت به مقام قديس حضرت حجت، سلام الله عليه، به همين اندازه بسنده مي کنيم.

اينک بار ديگر به خلاصه و چکيده ي اين دوازده گروه از آيات و روايات توجه کنيد و در معرفت به مقام والاي «قائم منتظر»



[ صفحه 166]



عليه السلام، گامي فراتر نهيد:

1- نور مقدس امام زمان عليه السلام، نخستين مخلوق خداوند سبحخان و هدف آفرينش است.

2- ولايت و محبت امام زمان عليه السلام، شرط قبولي اعمال و عيادت است و هر که ناباور به او و بي ولاء مهرش باشد، همرديف کفار و محکوم به آتش جهنم است.

3- ذات قديس امام زمان عليه السلام، واسطه ي فيض و رحمت براي عالميان است.

4- وجود شريف امام زمان عليه السلام، داراي کمالات همه ي پيامبران است.

5- دست مبارک امام زمان عليه السلام، به کمال رسان عقول و تعالي دهنده ي اخلاق مردم است.

6- زندگي ساده ي امام زمان عليه السلام، سمبل زهد و ورع است.

7- دعاها و عبادات امام زمان عليه السلام، ستايش و پرستش خداوند تبارک و تعالي، به تمام کمالات و جلوات او است.

8- معرفت امام زمان عليه السلام، راه معرفت حضرت رب العزه جل جلاله مي باشد و هر که او را نشناسد، خداوند سبحان را نخواهد شناخت.

9- بر امامت و ولايت امام زمان عليه السلام، در عالم ميثاق، از همه پيمان گرفته شده است.

10- مقام با عظمت امام زمان عليه السلام، از عيسي بن مريم برتر و درجه اش از تمام پيامبران، جز رسول اکرم صلي الله



[ صفحه 167]



عليه و آله، والاتر است.

11- برنامه ي امام زمان عليه السلام، احياء کننده ي آرمان پيامبران و امامان عليهم الصلوة و السلام است.

12- بزرگواري و عظمت امام زمان عليه السلام، پيوسته در گفتار و رفتار اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام خاطرنشان گرديده است.


پاورقي

[1] سوره ي اعراف آيه ي 187.

[2] نشريه ي انتظار شماره ي 6 صفحه ي 83 و 84.

[3] نشريه ي انتظار شماره ي 6 صفحه ي 83 و 84.

[4] نشريه ي انتظار شماره 6 صفحه ي 83 و 84.