بازگشت

به کمال رسان عقول


رواياتي است که دلالت مي کند بر آنکه امام زمان عليه الصلوة و السلام، کامل کننده ي عقول بشر و رشد دهنده افکار واخلاق مردم است، آن هم به گونه اي که مقام ولايت آن حضرت را بر نور عقل اثبات مي کند.

حديث اول:

شيخ بزرگوار، مرحوم صدوق، اعلي الله مقامه، در اواخر کتاب «کمال الدين» صفحه 675، از حضرت باقر عليه السلام نقل مي کند که فرمودند:

«اذا قام قائمنا عليه السلام وضع يده علي رؤوس العباد فجمع بها عقولهم و کملت بها احلامهم»

ترجمه:

زماني که قائم ما اهل بيت قيام کند، دستش را روي سر مردم نهد، پس به عقلهايشان کمال و به فکرهايشان رشد بخشد.



[ صفحه 121]



حديث دوم

در جلد پنجاه و دوم کتاب «بحار الانوار» صفحه ي 336، از امام باقر عليه السلام نقل شده که فرمودند:

«اذا قام قائمنا وضع يده علي رؤس العباد فجمع به عقولههم و اکمل به اخلاقهم»

هنگامي که قائم ما ظهور کند، دستش را روي سر مردم مي گذارد، در نتيجه، عقول آنها را به کمال رسانده و اخلاقشان را کامل مي سازد.

براي فهم دقيق معناي اين دسته از اخبار و توجه به عظمت مقام حضرت بقية الله، ارواحنا فداه، تذکر اين نکته لازم است که:

عقل آدمي، دو گونه رشد دارد، يکي رشد طبيعي و ديگر، رشد اکتسابي، چنانکه جسم انسان نيز يک رشد طبيعي دارد و يک رشد اکتسابي، يعني بدن همه ي مردم، به طور طبيعي، رو به رشد و کمال است تا وقتي که به حد معيني رسد و متوقف شود. اما جوانان ورزشکار، در اثر ورزش، علاوه بر رشد طبيعي، از يک نيروي اکتسابي نيز برخوردارند. عقل همه ي انسانها نيز تا حد معيني، رشد مي کند و ريشه هاي خوبي و بدي را مي شناسد، اما افراد دانشمند، در اثر کسب علم و تحصيل دانش، قدرت عقلشان را فزوني بخشيده و نيروي فکري خويش را کامل تر مي سازند. پس مي توان گفت: درس خواندن و دانش آموختن، همان نقشي را در



[ صفحه 122]



انديشه ي آدمي دارد، که ورزش کردن در جسم انسان، و به عبارت ديگر، راه عادي به کمال رساندن عقل بشر، تعليم و تربيت، سخن گفتن و آموختن است.

اما وجود مقدسش امام زمان عليه السلام، دست مبارکش را روي سرها مي گذارد، و از دست نهادن آن حضرت، عقل، کامل مي شود، يعني آنچه بايد در طي سالها زحمت درس خواندن و مطالعه کردن و تمرين نمودن و دانش آموختن، تا حدي پيدا شود، در چند لحظه، بر اثر دست پربرکت ولي عصر سلام الله عليه، آن هم در حد کمال، ايجاد مي گردد.

اينک ژرف بنگريد که او کيست و مقام والايش چيست، حضرت مهدي عليه السلام، وجودي است که ذات قديسش، عقل آفرين است، او شخصيتي است که از دست پرفيضش، عقل مي ريزد، واز سر انگشت وي، فهم سرازير مي شود.

سيطره بر عالم امکان

نکته ئي که باز از دقت و تدبر در اين حديث شريف استفاده مي شود و توجه به آن، خواه ناخواه آدمي را در برابر اوج عظمت امام منتظر، ارواحنا فداه، خاضع و خاشع مي سازد و محبت و ولايش را در جان انسان مي ريزد، اين است که وقتي عقل، در قلمرو حکومت و ولايت آن حضرت است، ساير پديده ها، به طريق اولي، تحت قدرت و نفوذ اراده اي او مي باشند.

يعني با آنکه عقل، اشرف مخلوقات الهي، و نور مقدسي است



[ صفحه 123]



که عامل نيل به بهشت جاودان است، در عين حال، در سيطره ي امام عصر، صلوات الله و سلامه عليه، بوده و به فرمان او ايجاد مي شود، حال بنگريد کسي که بر نور عقل، اينگونه حکومت و ولايت دارد، بر ساير جهان و مخلوقات عالم، چه ولايتي دارد!! به طريق اولي بر همه ي ممکنات، مسيطر و فرمانفرما است. بيانديشيد شخصيتي که فروغ خرد، از دست تابناک وي مي درخشد و نور عقل، از ذات او مي جوشد، چه نوري است و در ساير انوار عالم، چه تاثيري دارد، به طريق اولي، بر نور شمس و قمر، احاطه و سيطره دارد. خلاصه آنچه در عالم امکان است، تحت قدرت او است و جميع ما سوي الله، در قلمرو حکومت و ولايت آن حضرت است.



[ صفحه 124]