بازگشت

حديث 39


عن امالي صدوق عن ابي الجارود عن ابي جعفر عليه السلام قال: کان النبي ص في بيت ام سلمه قال لها: لا يدخل علي احد فجاء الحسين و هو طفل فما ملکت معه شيئا حتي دخل علي النبي ص فدخلت ام سلمه علي اثره فاذا الحسين علي صدره و اذا النبي ص يبکي و اذا في يده شيئي يقلبه فقال النبي ص يا ام سلمه ان هذا جبرئيل يخبرني ان هذا مقتول و ان هذه التربة التي يقتل عليها فضعيها عندک فاذا صارت دما فقد قتل حبيبي فقالت ام سلمه يا رسول الله سل الله ان يدفع ذلک عنه قال: قد فعلت فاوحي عزوجل الي: ان له درجة لا تنالها احد من المخلوقين و ان له شيعة يشفعون فيشفعون، و ان المهدي من ولده فطوبي لمن کان من اولياء الحسين و شيعته هم و الله الفائزون يوم القيامة.

حديث سي و نهم - ابي الجارود از امام باقر عليه السلام حديث مي کند که پيامبر اکرم ص در حجره ام سلمه تشريف داشت باو فرمود: کسي داخل نشود، در اين هنگام حسين ع که طفل کوچکي بود آمد و وارد شد بر پيامبر ص، ام سلمه به دنبال او آمد، وقتي که حسين در روي سينه پيامبر بود و پيامبر مي گريست و در دستش چيزي بود که مي گردانيد، پيامبر فرمود: اي ام سلمه اين جبرئيل است خبر مي دهد مرا که اين طفل کشته مي شود و اين خاکي است که روي آن خونش ريخته گردد، سپس فرمود نگهدار نزد خود زماني که تبديل به خون شد حبيب من کشته شده، ام سلمه گفت: اي رسول



[ صفحه 110]



خدا ص بخواه از خداوند که از او اين بلا را دفع کند، پيامبر فرمود: محققا خواهد شد و در علم باري تعالي گذشته و خداوند به من وحي نمود که هر آينه درجه ئي براي اوست که به آن درجه کسي از مخلوقين نرسد و همانا براي او شيعيانيست که شفاعت مي کند، و همان مهدي از اولاد اوست لذا خوشا براي کساني که از دوستان حسين و شيعه او باشند که آنان به خدا قسم رستگاران روز قيامتند.