بازگشت

حديث 13


في کتاب کمال الدين عن محمد بن مسلم الثقفي الطحان قال: دخلت علي ابي جعفر محمد بن علي الباقر عليه السلام و انا اريد ان اسئله عن القائم، فقال لي مبتدئا يا محمد بن مسلم ان في القائم من اهل بيت محمد ص سنة من خمسة من الرسل، من يونس بن متي فرجوعه من غيبته، و هو شاب بعد کبر السن، فاما سنة من يوسف بن يعقوب فا الغيبة من خاصته و... و اختفائه



[ صفحه 38]



من اخوته و اشکال امره علي ابيه يعقوب النبي ع مع قرب المسافة بينه و بين ابيه، و اهله و شيعته، و اما سنة من موسي فدوام خوفه، و طول غيبته، و خفاء ولادته، و تعب شيعته من بعده مما لقوا من الاذي و الهوان الي ان اذن الله عزوجل في ظهوره و نصره، و ايده علي عدوه، و اما سنة من عيسي فاختلاف من اختلف فيه حتي قالت طائفة ما ولد، و طائفة منهم قالت مات، و طائفة قالت قتل و صلب و اما سنة من جده المصطفي محمد فتجريده السيف و قتله اعداء الله و اعداء رسوله و الجبارين، و الطواغيت، و انه ينصر بالسيف و الرعب و انه لا يرد له رأيه، و ان من علامات خروجه ع خروج السفياني من الشام و خروج اليماني و صيحة من السماء في شهر رمضان، و مناد ينادي من السماء باسمه و اسم ابيه.

ترجمه حديث سيزدهم در کتاب کمال الدين صدوق از محمد بن مسلم ثقفي آسيابان باسنادش حديث مي کند که گفت وارد شدم بر حضرت ابي جعفر محمد بن علي باقر عليه السلام و قصد داشتم سئوال کنم از خصوصيات قائم، آن حضرت قبل از سئوال من ابتداء فرمود يا محمد بن مسلم همانا در قائم از اهل بيت محمد ص سنت از پنج پيامبر است، از يونس بن متي رجوع اوست از غيبتش و او جوانيست بعد از سن بسيار، و اما سنت از يوسف بن يعقوب، غيبت او از اهلش و از عموم و مخفي بودنش از برادرانش و اشکال امرش از پدرش يعقوب پيامبر با نزديکي مسافت بين او و بين پدر و اهل و شيعتش.

و اما سنت از موسي ادامه خوف و ترس و طول غيبت و مخفي بودن ولادتش و ناراحتي شيعه از بعد او از آنچه صدمات و آزار و اذيت تا آن که خداي تعالي اذن دهد ظهورش را و ياريش کند و او را بر دشمنانش ظفر دهد.

و اما سنت از عيسي اختلاف در آن است که گروهي گويند او متولد شد و گروهي گويند مرده و طائفه ئي قائل به کشتن او و به دار آويختنش باشند



[ صفحه 39]



و اما سنت از جدش پيامبر اکرم حضرت محمد مصطفي صلي الله عليه و آله او را امر به شمشير نمايد در خروجش و مي کشد دشمنان خدا و دشمنان رسول و جبارين و طاغوتيان و همانا او نصرت يابد با شمشير و ترس در دلها و هر آينه برنگردد براي او رايتش و از علامات قبل خروجش، خروج سفياني از شام و خروج يماني و صيحه و صدا آسماني بنامش در ماه رمضان و منادي ندا کند به اسم او و اسم پدرش.