بيان احوال جناب حسين بن روح نايب سوم
سوم از وکلاء و سفراء آن حضرت، جناب حسين بن روح بود که او در زمان سفارت محمد بن عثمان از جانب او و به امر او متصدي بعضي از امور او بود و چند نفر از ثقات و مؤمنين معتمدين از براي محمد بن عثمان بودند که از آن جمله حسين بن روح بود بلکه در انظار مردم خصوصيت سايرين به محمد بن عثمان بيشتر بود تا خصوصيت حسين بن روح به او و جماعتي گمان داشتند که امر وکالت و سفارت بعد از محمد بن عثمان منتقل خواهد شد به جعفر بن احمد به جهت کثرت خصوصيت او به محمد بن عثمان بلکه در اواخر عمر محمد بن عثمان جميع طعام او از خانه جعفر بن احمد بود.
علامه مجلسي رحمه الله در «بحار» از «کتاب غيبت» شيخ طوسي روايت کرده که در وقت احتضار محمد بن عثمان بن سعيد، جعفر بن احمد در بالاي سر او نشسته بود و حسين بن روح در پايين پاي او، در آن حال جعفر بن احمد رو کرد که مأمور شدم که ابوالقاسم بن روح را وصي نمايم و امور را به او واگذارم، چون جعفر بن احمد شنيد که امر وصايت بايد منتقل به حسين بن روح شود از جاي خود برخاست و دست حسين بن روح را گرفته در جانب سر او نشانيد و خود در جانب پايين پاي او نشست. و نيز در روايت معتبره چنين ذکر شده که محمد بن عثمان بن سعيد بزرگان شيعه و مشايخ را جمع نمود و گفت که هرگاه حادثه مرگ به من رو آورد امر وکالت با ابي القاسم بن روح خواهد بود، به درستي که من مأمور شدم به اينکه او را بعد از وفات به جاي خود بگذارم پس به او رجوع نماييد و در کارهاي خود اعتماد به او کنيد.
و در روايت معتبره ديگر چنانچه در «بحار» نقل شده آنکه جماعتي از شيعه در نزد محمد بن عثمان جمع شدند و به او گفتند که اگر حادثه مرگ از براي تو روي نمايد در جاي تو کي ميباشد؟ گفت: ابوالقاسم حسين بن روح، قائم مقام من است و در ميان شما و حضرت صاحب الامر عليه السلام واسطه است و وکيل و امين و ثقه آن سرور است پس در کارهاي خود به او رجوع نماييد و در مهمات خود به او اعتماد کنيد، من مأمور شده بودم که اين مطلب را به شما برسانم. و در بعضي از نسخ توقيعي که از جانب حضرت حجت عليه السلام از براي شيخ ابوالقاسم بن روح بيرون آمده چنانچه در «بحار» از جماعتي از حمله اخبار و ثقات نقل شده بدين لفظ است:
«نعرفه عرفه الله الخير کله و رضوانه و اسعده بالتوفيق وقفنا علي کتابه و بماهو عليه و انه عندنا بالمنزله و المحل الذين يسرانه زاد الله في احسانه وثقنا اليه انه ولي قدير والحمدلله الذي لا شريک له و صلي الله علي رسوله محمد و آله و سلم تسليما کثيرا»،
حاصل مضمون فقرات بلاغت آيات آنکه: ما ميشناسيم او را يعني حسين بن روح را خداوند بشناساند و عالم گرداند او را طريقه همه خير و رضاي خود را و او را ياري فرمايد به توفيق خود، ما مطلع شديم بر مکتوب او و مطلع گرديديم بر امانت و به دينداري او و وثوق و اعتماد داريم به درستي که او در نزد ما به مکان و منزلت بلند آنچناني است که مسرور ميسازد آن منزلت و مکان او را، زياد فرمايد خداي تعالي احسان خود را درباره او، به درستي که او صاحب همه نعمتها است و بر همه چيز قادر است، و حمد مر خداوند را سزا است که شريک از براي او نيست،و صلوات خداوند و سلام او بر رسول او محمد و آل او باد.
و از احوالات اين بزرگوار چنين مذکور داشته اند که چنان تقيه مينمود در بغداد و چنان با مخالفان حسن سلوک داشت که هر يک از مذاهب اربعه مدعي بودند که او از ما است و افتخار مينمودند هر طائفه اي از ايشان به نسبت او به ايشان.