بازگشت

شرح حال محمد بن عثمان بن سعيد


دوم از وکلاء و سفراء آن حضرت پسر او محمد بن عثمان بن سعيد عمري بود که حضرت امام حسن عسکري عليه السلام او پدرش را توثيق نموده و به شيعيان خود خبر داد که از وکلاي فرزندم مهدي است و چون هنگام وفات پدرش عثمان بن سعيد عمري رسيد توقيعي از جانب حضرت حجت عليه السلام بيرون آمد که مشتمل بر تعزيت نامه بود در خصوص وفات پدرش و آنکه او نايب و منصوب از جانب ولي خدا است در امر سفارت و در مقام پدرش برقرار است، و عبارت توقيع بنا به روايت صدوق و غير او که نقل نموده اند اين است:

«انا لله و انا اليه راجعون تسليما لامره و رضا بقضائه و بفعله عاش ابوک سعيدا ومات حميدا فرحمه الله و الحقه باوليائه و مواليه عليهم السلام فلم يزل في امرهم ساعيا فيما يقربه الي الله عز و جل و اليهم نضر الله وجهه و اقاله عثرته و اجزل الله لک الثواب و احسن لک العزاء و رزيت و رزينا و اوحشک فراقه و اوحشنا فسره الله في منقلبه و کان من کمال سعادته ان رزقه الله ولدا مثلک يخلقه من بعده و يقوم مقامه بامره و يترحم عليه و اقول الحمدلله فان الانفس طيبه بمکانک و ما جعله الله عز و جل فيک و عندک و قواک و عضدک و وفقک و کان لک وليا و حافظا وراعيا».

و دلالت اين توقيع شريف بر جلالت قدر و بزرگي مرتبه اين دو بزرگوار در نهايت رفعت و مناعت است و شرح آن به فارسي آنکه فرمود: به درستي که ما براي خداييم و بازگشت ما به سوي خدا است که تسليم نموديم امر او را و راضي شديم به قضاء او، و پدر تو به سعادت و نيکبختي تعيش «زندگي» نمود و وفات نمود در حالتي که محمود و پسنديده بود، خدا او را رحمت کند و ملحق کند او را به اولياء و سادات و مواليان او عليهم السلام که هميشه در امر ائمه دين سعي کننده بود در آن چيزهايي که موجب تقرب او بود به سوي خدا و ائمه دين او،خداوند روي او را تر و تازه نمايد و لغزشهاي او را ببخشيد و جزا و اجر تو را زياد کند و صبر کند در مصيبت او به تو عطا فرمايد، تو مصيبت زده شدي و ما نيزمصيبت زده شديم و مفارقت پدرت تو را و ما را به وحشت انداخت. پس خداوند او را به رحمت خود مسرور فرمايد در منقلب و مثواي او که آرامگاه او است و از کمال سعادت پدرت آنکه مثل تو فرزندي را به او روزي فرموده که خليفه و قائم مقام او باشي به امر او و ترحم نمايي و طلب آمرزش کني از براي او و من ميگويم که حمد ميکنم خدا را پس به درستي که قلوب شيعيان نيکو و مسرور شده است به مکان و منزلت تو و آنچه خداوند در تو و در نزد تو قرار داده است و حق تعالي تو را ياري فرمايد و قوت به تو دهد و محکم فرمايد تو را و توفيق به تو عطا فرمايد و تو را حافظ و نگهبان باشد.

و نيز علامه مجلسي رحمه الله در «بحار» از «کتاب غيبت» شيخ طوسي رحمه الله ازجمعي از اصحاب روايت کرده که چون عثمان بن سعيد وفات کرد توقيعي از جانب حضرت حجت عليه السلام به سوي فرزند او محمد بن عثمان بن سعيد عمري بيرون آمد بدين لفظ:

«و الابن وقاه الله لم يزل ثقتنا في حياه الاب رضي الله عنه و ارضاه و نضر وجهه يجري عندنا مجراه و يسد مسده و عن امرنا يأمر الابن و به يعمل توليه الله»،

يعني بعد از وفات عثمان بن سعيد خداوند فرزند او را نگاهداري نمايد که هميشه ثقه و معتمد ما بود در حيات پدر رضي الله عنه و ارضاه و نضر وجهه که پسر اومثل پدر او است در نزد ما و قائم مقام او است هرچه بگويد از امر ما ميگويد و به امر ما عمل مينمايد خداوند ياور و صاحب او باشد.

و نيز در روايت ديگر از کليني نقل نموده اند که توقيعي به خط شريف حضرت صاحب الامر عليه السلام بيرون آمد که نوشته بود: محمد بن عثمان، خدا از او و پدرش خشنود گردد، معتمد من است و مکتوب او مکتوب من است. و دلايل بسيار است و معجزات امام عليه السلام از براي شيعيان در دست او جاري شده بود که در زمان نيابت و سفارت مرجع همه شيعيان بود از جانب حضرت حجه الله عليه السلام. و از ام کلثوم دختر او روايت کرده اند که محمد بن عثمان بن سعيد عمري چند مجلد کتاب در فقه تصنيف کرده بود که تمام آنها را از امام حسن عسکري و صاحب الامر عليهما السلام و از پدر خود اخذ نموده بود که آن کتب را در نزد وفات خود به حسين بن روح تسليم نمود.

شيخ صدوق رحمه الله به سند خود از محمد بن عثمان بن سعيد عمري روايت کرده است اين حيث معروف را که قسم به خدا! هر آينه حضرت حجت عليه السلام در هر سال موسم حج حاضر ميشود و خلايق را ميبيند و ميشناسد و ايشان نيز او را ميبينند ولي نميشناسند.

و در روايت ديگر آنکه از او سؤال نمودند که تو حضرت صاحب الامر عليه السلام را ديده اي؟ گفت: بلي، و ديدن آخر من در بيت الله بود در حالتي که ميگفتم:«اللهم انجزلي ما وعدتني» و ديدم در مستجار آن حضرت را که ميگفت:«اللهم انتقم بي اعدائي».