بازگشت

شرح حال عثمان بن سعيد عمري


اول ايشان عثمان بن سعيد عمري است که آن جناب کمال وثوق و امانت به او داشت و معتمد در نزد امام علي نقي و امام حسن عسکري عليهما السلام و وکيل ايشان در زمان حيات ايشان بود و از طايفه اسدي به جدش جعفر عمري منسوب بود و او را «سمان» يعني روغن فروش هم ميگفتند و اين شغل به جهت بعضي از مصالح بود که به جهت تقيه و اخفاء امر سفارت از اعداء الله، روغن فروشي ميکرد و شيعيان اموالي که از براي امام حسن عسکري عليه السلام مي آوردند به او تسليم ميکردند و او آنها را در مال التجاره خود ميگذاشت و به خدمت آن بزرگوارميفرستاد. و در روايت احمد بن اسحاق قمي که از اجلاء علما شيعه است چنين مذکور است که روزي به خدمت حضرت امام علي نقي عليه السلام مشرف شدم عرض کردم:اي سيد و مولاي من! هميشه از براي من ميسر نميشود که خدمت شما مشرف شوم پس سخن که را قبول کنم و به امر کي اطاعت نمايم؟ فرمود که اين ابوعمرو مردي است ثقه و امين من، هرچه به شما بگويد از جانب من ميگويد، و آنچه به شما ميرساند از جانب من ميرساند. و چون حضرت امام علي نقي عليه السلام به دار بقا رحلت نمود روزي به خدمت حضرت امام حسن عسکري عليه السلام رسيدم و به آن حضرت نيز عرض کردم به مثل آنچه به پدر بزرگوارش عرض کرده بودم، فرمود که اين ابوعمرو مرد ثقه و امين است، هم ثقه امام گذشته بود و هم ثقه من است، هم در حال حيات و هم بعد از وفات من، هرچه به شما ميگويد از جانب من ميگويد و آنچه به شما ميرساند از جانب من ميرساند.

علامه مجلسي رحمه الله در «بحار» نقل کرده است که جماعتي از ثقات اهل حديث روايت کرده اند که جمعي از اهل يمن به خدمت حضرت امام حسن عسکري عليه السلام مشرف شدند و اموالي به خدمت آن امام عالميان آورده بودند پس آن بزرگوار فرمود: اي عثمان! به درستي که تو وکيل و امين مال خدايي برو اموالي را که آورده اند از اهل يمن قبض کن، اهل يمن عرض کردند که اي مولاي ما! به خدا سوگند که هر آينه عثمان از برگزيدگان شيعه تست به درستي که آنچه در نزد ما بود ازمنزلت و مرتبت او در نزد شما امروز زياد نمودي به درستي که او معتمد در نزد شما است در خصوص مال خدا؟ فرمود: بلي، شاهد باشيد که عثمان بن سعيد عمري وکيل من است و پسرش محمد بن عثمان وکيل پسرم مهدي است.

و نيز در «بحار» به سند خود روايت کرده است که بعد از وفات امام حسن عسکري عليه السلام به حسب ظاهر عثمان بن سعيد مشغول به تجهيز آن بزرگوار بود و حضرت صاحب الامر عليه السلام بعد از وفات پدر بزرگوارش او را به منصب جلالت و وکالت و نيابت برقرار فرمود و جواب مسائل شيعيان به توسط او به شيعيان ميرسيد و آنچه اموال از سهم امام عليه السلام بود به او تسليم مي نمودند وبه برکت وجود صاحب الامر عليه السلام مشاهده مينمودند از او امور غريبه و اخبار به مغيبات و اموالي را که ميخواستند به او تسليم نمايند وصف او را از حليت و حرمت و مقدار آن را قبل از تسليم آنها خبر ميداد و آنکه صاحبان اموال کيانند، وهمه آنها از جانب حجه الله به او اعلام ميشد و او اخبار مينمود. و همچنين بود حال باقي وکلاء و سفراء آن حضرت که به دلايل و کرامات از جانب آن حضرت سفارت و نيابت داشتند.