بازگشت

احترام پيامبر به نيکي کننده به پدر و مادر


و نيز روايت کرده از عمار بن حيان که گفت خبر دادم به حضرت صادق عليه السلام که اسماعيل پسرم به من نيکي ميکند حضرت فرمود من او را دوست ميداشتم محبتم زياد شد به او همانا رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم خواهر رضاعي داشت وقتي وارد بر آن حضرت شد چون نظر بر او افتاد مسرور شد و ملحفه خود را (که معني چادر است) براي او پهن کرد و او را روي آن نشانيد پس رو کرد و با او سخن ميفرمود و در صورتش ميخنديد پس برخاست و رفت و برادرش آمد حضرت آن نحو رفتاري که با خواهرش کرد با او نکرد، عرض کردند: يا رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم! با خواهرش سلوکي فرموديد که با خودش به جا نياورديد با آنکه او مرد است؟ مراد آنکه او اولي است از خواهرش به آن نحو محبت و التفات، فرمود: وجهش آن بود که او به والدين خود بيشتر نيکي ميکرد.

و از ابراهيم بن شعيب روايت فرمود که گفت: گفتم به حضرت صادق عليه السلام که به راستي پدرم پير شده و ضعف پيدا کرده و ما او را بر ميداريم هرگاه اراده حاجت کند، فرمود: اگر بتواني اين کار را تو بکن يعني تو او را در بر گير و بردار در وقتي که حاجت دارد به دست خود لقمه بگير براي او زيرا که آن سپري است از براي تو در فردا يعني از آتش جهنم.

و شيخ صدوق روايت کرده از حضرت صادق عليه السلام که فرمود: هر که دوست دارد حق تعالي آسان کند بر او سکرات مرگ را پس بايد خويشان خود را صله کند وبه والدين خود نيکي نمايد پس هرگاه چنين کرد حق تعالي آسان کند بر او سکرات مرگ را و نرسد او را پريشاني در دنيا هرگز.