بازگشت

گفتار علامه مجلسي درباره بهره گيري


و علّامه مجلسي - رحمة اللّه عليه - در وجه تشبيه آن حضرت عليه السلام به خورشيدي که در پسِ ابر است، وجوهي را آورده، و مي گويد: «تشبيه آن حضرت به آفتابي که در زير ابر پوشيده شده، اشاره به نکات چندي است؛

اوّل اين است که نور وجودي و دانش و هدايت، به دست آن حضرت عليه السلام به مردمان مي رسد؛ چراکه در رواياتِ مُستفيض، ثابت شده است که ايشان، براي ايجاد آفريدگان، علّت غاييه هستند؛ يعني اگر وي نمي بود، نور وجود، به هيچ کس نمي رسيد، و از برکت و شفاعت ايشان، آشکار شدن علوم و معارف براي خلايق، و زائل گشتن بلاها از ايشان، به برکت آنان و طلب شفاعت و توسّل به ايشان است.

و اگر وجودشان نبود، مخلوقات، به سبب کردارهاي ناپسندشان، مستحقّ عذاب هاي گوناگوني مي شدند، چنان که خداوند متعال مي فرمايد:

«وَ ما کانَ اللَّهُ لِيُعِذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فيهِمْ»؛ [1] .

و خداوند، مادامي که تو در ميان آنان باشي، ايشان را عذاب نکند.

ما بارها که از شمار بيرون است، تجربه کرده ايم که در وقت گره خوردن کارها، و مشکل شدن امورات، و دور شدن از درگاه الهي، و بسته شدن درهاي فيض [خداوندي]، هنگامي که ايشان را شفيع کرده، و به پرتو آنان توسّل جسته ايم، به اندازه ارتباط معنويي که در آن حال، برايمان حاصل گشته است، آن دشواري ها بر ما آسان گرديده، و اين معاني، براي آن که خداوند جهان، ديده دلش را به نور ايمان روشنايي بخشيده، محسوس است، و شرح آن در کتاب «امامت» گذشته است.

دوم آن که: در هنگام پنهان شدن آفتاب در پسِ ابرها، مردمان با وجودي که از آن، بهره مي جويند، ولي لحظه به لحظه انتظارش را مي بَرند، تا ابرها به کناري رود، و رُخ نماياند، تا بيشتر، از آن، بهره گيرند. هم چنين است روزگار غيبت آن حضرت عليه السلام که مُخلصان شيعه، در هر وقت و زمان، چشم به راه ظهور و خروج او هستند، و از ظهورش نااميد نگردند.

سوم آن که: انکارکننده وجود او، با وجود فراواني آثار ظهور وي، همانند کسي است که وجود خورشيد را هنگامي که در پسِ ابرها از ديدگان، پوشيده مانده، انکار مي کند.

چهارم آن که: گاه مي شود که پنهان شدن خورشيد به زير ابرها صلاحش براي بندگان، بيشتر از آشکار شدن باشد؛ هم چنين است غيبت او در اين زمان که از ظهور وي سودمندتر بوده، و از همين رو از ايشان غايب گرديده است.

پنجم آن است که: کسي مي خواهد به خورشيد بنگرد، ولي در حالي که خورشيد، آشکار است، ممکن نمي شود، و چه بسا که کوري وي را در پي باشد، از آن جهت که نيروي باصره اش از در برگرفتن آن، ناتوان است. هم چنين است آفتاب ذات مقدّس او که چه بسا ظهورش، ديده ها را زيان رساند، و سبب کوري ايشان، از ادراک حقّ گردد، ولي در حال غيبتش، توانايي ايمان به او را دارند، همچون آن زمان که به خورشيد که در پسِ ابرها فرو رفته است، مي نگرند، و زيان نمي بينند.

ششم آن است که: خورشيد، گاهي از زير ابرها بيرون آمده، و کسي بدان مي نگرد، و ديگري نگاه نمي کند؛ هم چنين ممکن است که حضرتش در زمان غيبت، براي برخي ظاهر شود، و براي ديگران نشود.

هفتم آن که امامان با توجّه به آن که نفعشان فراگير است؛ همچون آفتاب اند، کسي از ايشان بي بهره نمي ماند، و تنها کسي که چشمانش کور باشد، سود نمي بَرد؛ همان گونه که گفتار خداوند متعال:

«مَنْ کانَ في هذِهِ أعْمي فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أعْمي وَ أضَلُّ سَبيلاً»؛ [2] .

آن که در اين جهان، کور باشد؛ پس در جهان آخرت نيز، کور و گمراه تر خواهد بود.

در احاديث، بدين معنا تفسير شده است.

هشتم آن است که آفتاب افتادن در خانه ها به اندازه روزن ها و پنجره هاي آن ها، و ارتفاع موانع است؛ هم چنين بهره مندي موجودات به انوار هدايت آنان، به اندازه بلنداي موانع حواس، و نيروهاي ادراکشان است که به منزله روزن هاي دل هايشان به شمار مي آيد، و آن موانع، عبارت اند از: شهوات نفساني، و علايق جسماني.

پس کسي، آن اندازه در رفع حجاب هاي کثيف مي کوشد که همچون شخصي مي شود که در زير آسمان ايستاده، و شعاع آفتاب، از همه طرف بر او مي تابد.

پس از بيان اين چند صورت که به وسيله آن ها تو را بر اين بهشت روحاني، هشت در گشودم، خداوند متعال از فضل خويش، هشت در ديگر را بر من گشود که عبارات، براي آن ها تنگ باشد؛ اميد دارم که خداوند درباره معرفت اهل بيت بر روي من و تو هزار در بگشايد که از هر در از آن ها هزار درِ ديگر، گشوده گردد». [3] .


پاورقي

[1] سوره انفال (8) ، آيه 33 (مترجم).

[2] سوره اسراء (17) ، آيه 72 (مترجم).

[3] مجلسي، محمّدباقر، بحارالانوار، ج52، صص94 - 92.