مهدي نزد اهل سنت و جماعت
بخش بيشينه اين بحث از آيت اللّه صافي در منتخب الاثر في الامام الثّاني عشر و علّامه خرسان در مقدّمه اش بر البيان في اخبار صاحب الزّمان برداشت شده است.
احاديث امام مهدي را راويانشان نقل کرده، و نويسندگانشان در جوامع حديثي خود به ثبت رسانده اند؛ کساني همانند:
احمد، ابوداوود، ابن ماجه، ترمذي، بخاري، مسلم، نسايي، بيهقي، ماوردي، طبراني، سمْعاني، روياني، عبْدري، حافظ عبدالعزيز عُکبري در تفسيرش، ابن قتيبه در غريب الحديث، ابن سري، ابن عساکر، دارقُطني در مسند سيّدة نساء العالمين فاطمة الزّهراء، کسايي در المبتدا، بغَوي، ابن اثير، ابن ديبع شيباني، حاکم در مستدرک، ابن عبدالبرّ در استيعاب، حافظ ابن مطيق، فرعاني، نميري، مُناوي، ابن شيرويه ديلمي، سبط بن جوزي، شارح معتزلي، ابن صبّاغ مالکي، حموي، ابن مغازلي شافعي، موفّق بن احمد خوارزمي، محبّ الدّين طبري، شَبلنجي، صبّان، شيخ منصورعلي ناصف، ابن ابي شيبة، ابن ابي حاتم، حسن بن سفيان.
ابن منده، حماد رواجني، ابوالحسن سحري، حربي، ابوبکر مُقري، خطيب، ابوعمرو داني، ابن خلّکان، قرطبي، ابن کثير، نُعيم بن حمّاد، ابن اعثم کوفي، ابوالحسن ابري، ابن حجر عسقلاني.
محي الدّين بن عربي، ابن طلحه شافعي، سَمهودي، شعراني، ابن عربي مالکي، ابويعلي، ابن حجر هيثمي، ابن حيّان، ابوالشّيخ، ثعلبي، ابن ازرق، ابن منظور انصاري، عبدالکري يماني، صدرالدّين قونوي، زيني دحلان، برزنگي، مرتضي زبيدي، ملّاعلي متّقي، خواجه پارسا، اسماعيل حقّي، آلوسي، قُندوزي، بلخي، گنجي شافعي و ديگران. [1] .
برخي از آنان، رساله ها و کتاب هايي در اين باره پرداخته اند؛ کساني همچون: حافظ ابونُعيم اصفهاني صاحب کتاب نعت المهدي و مناقب المهدي، گنجي شافعي صاحب البيان في اخبار صاحب الزّمان، ملّاعلي متّقي صاحب تلخيص البيان في اخبار مهدي آخر الزّمان، عبّاد بن يعقوب رواجني صاحب کتاب اخبار المهدي، سيوطي صاحب العَرف الوردي في اخبار المهدي و علامات المهدي، ابن حجر صاحب القول المختصر في علامات المهديّ المنتظر.
شيخ جمال الدّين يوسف بن يحيي دمشقي صاحب عقدالدّرر في اخبار الامام المنتظر، ابن کمال پاشا صاحب تلخيص البيان في علامات مهدي آخر الزّمان، ابن قيّم جوزيّه نويسنده المهدي، ملّاعلي قاري هندي نويسنده المشرب الوردي في اخبار المهدي، شيخ مرعي بن يوسف کرمي مَقدَسي صاحب فوائد الفِکَر في الامام المنتظر [2] ، محمّد بن عبدالعزيز بن مانع - از عالمان «نجد» در قرن چهاردهم - صاحب کتاب تحديق النّظر في اخبار الامام المنتظر و ديگران در ديگر کتاب ها.
ما در اين جا بخشي از گفته هاي بزرگان آنان را مي آوريم تا خوانندگان با دقّت به مطالعه و انديشه در آن ها بپردازند:
92. ابن ابي الحديد معتزلي در شرح نهج البلاغه مي گويد: «تمامي فرقه هاي اسلامي اتّفاق نظر دارند که دنيا و تکليف به انجام نمي رسد؛ مگر با او». [3] .
93. به نقل از شيخ عبدالحقّ در لمعات چنين آمده است که: «احاديث متواتر در اين که مهدي از اهل بيت و فرزندان فاطمه به شمار مي رود، هماهنگ است». [4] .
94. صبّان در اسعاف الرّاغبين مي نويسد: «روايات منقول از پيامبر، مبني بر خروج او، و اين که وي از خاندان پيامبر است، و زمين را پُر از عدل و داد مي کند، به تواتر رسيده است». [5] .
95. شبلنجي در نورالابصار مي گويد: «احاديث منقول از پيامبر، درباره اين که او در شمار اهل بيت او است، و زمين را از عدل و داد مي آکنَد، به تواتر رسيده است». [6] .
96. ابن حجر در صواعق مي گويد: «ابوالحسن ابري گفته است: اين که او خروج مي کند، از اهل بيت پيامبر است، هفت سال پادشاهي مي کند، زمين را از عدل مي آکنَد، با عيسي خارج شده، و او را در قتل دجّال در دروازه «لدّ» در کشور فلسطين ياري مي رساند، امامت اين امّت را بر عهده دارد، و عيسي پشت سر او نماز مي گزارد، اخبار به علّت فراواني کساني که آن ها را از مصطفي نقل کرده اند، به تواتر رسيده، و مُستفيض شده است». [7] .
97. سيّداحمد بن زيني دحلان مفتي شافعيان در الفتوحات الاسلاميّه مي نويسد: «رواياتي که در آن ها ذکري از ظهور مهدي رفته، فراوان و متواتر است. در اين ميان، برخي از آن ها حديث صحيح، بعضي حديث حسَن، و بيشترشان حديث ضعيف است.
امّا به خاطر فراواني اين گونه روايات، و راويان بسيار اين احاديث، برخي از آن ها بعضي ديگر را تقويت کرده، تا جايي که قطعي بودنشان ثابت مي گردد. امّا از اين دست مسائل قطعي و مسلّم مي توان به اين که گزيري از ظهور او نيست، اين که وي از فرزندان فاطمه است، اين که زمين را پُر از عدل مي کند، اشاره کرد».
علّامه سيّد محمّد بن [عبدال]رسول برزنگي در پايان الاشاعة [في اشراط السّاعة[ [8] بدين موضوع تذکّر داده است، ولي محدود کردن ظهور وي، به سال معيّن و مشخّصي، صحيح نيست؛ زيرا رازي است که جز خدا نداند، و نصّي از جانب شارع مقدّس در تعيين آن، وارد نشده است». [9] .
98. سوَيدي در سبائک الذّهب مي گويد: «آن چه که علما بر آن اتّفاق کرده اند، اين است که مهدي همان قيام کننده دوره آخرالزّمان است، و زمين را از عدل پُر مي سازد؛ درباره او و ظهورش روايات بسياري وارد شده است». [10] .
99. گنجي شافعي در البيان في اخبار صاحب الزّمان مي گويد: «روايات پيامبر درباره مهدي عليه السلام به دليل راويان بسياري که آن ها را از مصطفي نقل کرده اند، متواتر و مُستفيض شده است». [11] .
100. ملّاعلي متّقي در البرهان في علامات مهدي آخرالزّمان فتواهاي چهار تن از عالمان مذاهب چهارگانه، درباره حضرت مهدي عليه السلام را آورده است. [12] اين چهار تن عبارت اند از: شيخ ابن حجر شافعي نويسنده القول المختصر في علامات المهديّ المنتظر، ابوسرور احمد بن ضياء حنفي، محمّد بن محمّد مالکي و يحيي بن محمّد حنبلي.
فتواهاي آنان شامل چنين موضوعاتي گرديده است: تأييد درستي نظريّه ظهور مهدي، وارد شدن روايات صحيح درباره او و در صفات او، چگونگي خروج او، و آن چه از فتنه ها که پيش از وي - همانند خروج سفياني، فرو رفتن زمين و... - پديدار مي شود. ابن حجر تصريح کرده است به تواتر اين روايات، و اين که او از اهل بيت است؛ مالک شرق و غرب زمين گرديده، و آن را پُر از عدل مي کند؛ و اين که عيسي پشت سر او نماز مي گزارد؛ سفياني را مي کُشد، و با سپاهي که به سوي مهدي گسيل داشته است در بَيداء - سرزميني در ميان مکّه و مدينه - فرو مي رود. [13] .
101. مسعود بن عمر تفتازاني در مقاصدالطّالبين گفته است: «احاديث صحيحي وارد شده است که امامي از فرزندان فاطمه زهرا - رضي اللّه عنها - ظهور مي کند، و زمين را همان گونه که پُر از ظلم و ستم است، از عدل و داد پُر مي کند». [14] .
102. شيخ محمّد جزري دمشقي شافعي در اسمي المناقب في تهذيب اسني المطالب مي گويد: «... از عليّ بن ابي طالب رضي الله عنه است که مي فرمود: رسول خدا - صلّي اللّه عليه [و آله] و سلّم - فرمود:
«اَلْمَهْديّ مِنَّا اَهْلَ الْبَيْتِ، يُصْلحُه اللَّه في لَيْلَةٍ»؛
«مهدي در شمارِ ما اهل بيت است، خداوند، امر [ظهور] وي را در شبي راست مي گرداند...».
درستي احاديث امام مهدي و روايات مبني بر آمدن او در آخرالزّمان، و اين که وي از اهل بيتِ و خاندان فاطمه - رضوان اللّه عليها - به شمار مي آيد، نزد ما به اثبات رسيده است. نام او نام پيامبر - صلّي اللّه عليه [و آله] و سلّم -، و نام پدرش، همان نام پدر پيامبر - صلّي اللّه عليه [و آله] و سلّم - باشد. درست و روشن تر آن است که او از فرزندان حسين بن علي است؛ چراکه نصّ اميرالمؤمنين علي در اين باره چنين است:... علي عليه السلام در حالي که به فرزندش حسين مي نگريست، فرمود:
«إِنَّ ابْنَي هذا سَيِّدُکُما، سَمَّاهُ النَّبِيُّ - صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ [وَ آلِهِ]وَ سَلَّمَ -، وَ سَيَخْرُجُ مِنْ صُلْبِهِ رَجُلٌ يُسَمّي بِاسْمِ نَبِيِّکُمْ، يُشْبِهُهُ فِي الْخُلْقِ، وَ لا يُشْبِهُهُ فِي الْخَلْقِ»؛
«اين فرزندم آقاي شما است. نامش را پيامبر بر وي نهاده است. از صُلب او مردي مي آيد که هم نام پيامبرتان است. سيرتش به پيامبر مي ماند، ولي در صورت، چُنو نيست».
سپس داستان لبريز شدن زمين از عدل به توسّط او را بازگو فرمود. همين ها را ابوداوود در سنن خود روايت نموده، و بر آن، سکوت کرده است». [15] .
103. و عبدالرّحمان بن خلدون در مقدّمه مشهورش مي نويسد: «آن چه در گذر زمان در ميان عموم مسلمانان شهرت يافته آن است که با گذشت روزگاران به ناچار بايد در آخرالزّمان مردي از اهل بيت ظهور کند، دين را نيرو بخشد، عدل و داد را آشکار سازد، و مسلمانان پيروي اش کنند.
وي بر کشورهاي اسلامي چيرگي خواهد يافت، و او را مهدي نامند. خروج دجّال و روي دادهاي پس از آن - که در شمار نشانه هاي مذکور در روايات صحيح است - پس از وي روي خواهد داد...». [16] .
در اين جا فصل اوّل را در اقوال به پايان برده، به ياري حضرت باري به فصل دوم مي پردازيم.
پاورقي
[1] براي دست يابي به نمونه هاي بيشتر بنگريد به: تجليل تبريزي، ابوطالب، من هو المهدي، صص68 - 62.
[2] ظاهراً نام صحيح آن: فرائد فوائد الفکر في الامام المهديّ المنتظر است (زرکلي، خيرالدّين، اعلام، ج7، ص203؛ فصل نامه تراثنا، ش17، صص109 - 108) ؛ کتاب مرآة الفکر في المهديّ المنتظر نيز از همو است (مترجم).
[3] ابن ابي الحديد، ابوحامد بن هبةاللّه معتزلي، شرح نهج البلاغه، ج2، ص535.
[4] حاشيه صحيح ترمذي، ج2، ص46.
[5] صبان، محمّد بن علي، اسعاف الرّاغبين، باب دوم، ص140.
[6] شبلنجي، مؤمن بن حسن، نورالابصار، ص155.
[7] ابن حجر، شهاب الدّين احمد، الصّواعق المحرقه، ص99.
[8] برزنگي، محمّد بن عبدالرّسول، الاشاعة في اشراط السّاعة، ص88 (مترجم).
[9] دحلان، احمد بن زيني، الفتوحات الاسلاميّة،ج2، ص211.
[10] سوَيدي بغدادي، محمّدامين، سبائک الذّهب، ج4، ص78.
[11] گنجي شافعي، محمّد بن يوسف، البيان في اخبار صاحب الزّمان، ص124.
[12] نام آن، چنين است: «فتاوي علماء العرب من اهل المکّة المشرّفة في شأن المهديّ الموعود في آخرالزّمان» (مترجم).
[13] بنگريد: متّقي هندي، عليّ بن حسام الدّين، البرهان في علامات مهدي آخرالزّمان، باب سيزدهم [به صورت جداگانه نيز به سال 1399 قمري در قم به چاپ رسيده است (مترجم)].
[14] تفتازاني، مسعود بن عمر، مقاصدالطّالبين، حاشيه شرح المقاصد، ج2، ص307.
[15] جزري دمشقي شافعي، شمس الدّين محمّد، اسمي المناقب في تهذيب اسني المطالب، صص168 - 163.
[16] ابن خلدون مغربي، عبدالرّحمان، مقدّمة ابن خلدون، ص260.