رواياتي که از امام حسن عسکري درباره ي مهدي نقل شده است
کليني به سند خود از علي بن بلال روايت کرده است که گفت: دو سال پيش از وفات امام کليني به سند خود از علي بن بلال روايت کرده است که گفت: دو سال پيش از وفات امام حسن عسکري (ع) پيغامي از آن حضرت به من رسيد که در آن مرا از جانشين خود آگاه کرده بود. سپس سه روز قبل از وفاتش پيغام ديگري به من رسيد که در آن باز هم مرا از جانشين خود خبر داده بود.
همچنين کليني از ابوهاشم جعفري روايت کرده است که گفت: به حسن بن علي (ع) عرض کردم شکوه شما مرا از مطرح کردن سوالي از شما بازمي دارد. آيا به من اجازه ي پرسش مي دهي؟ فرمود: بپرس. گفتم: سرورم! آيا شما فرزندي داري؟ فرمود: آري. پرسيدم: اگر حادثه اي روي داد (شما وفات کرديد) پس کجا از او پرسش کنم؟ فرمود: در
[ صفحه 314]
مدينه. و هم کليني از عمرو اهوازي نقل کرده است که گفت: ابو محمد (ع) فرزندش را به من نشان داد و فرمود: اين پس از من امام شماست.
همچنين وي از عمري نقل کرده است که گفت: ابو محمد (ع) درگذشت و فرزندش را به جانشيني خود تعيين کرد. صدوق در اکمال الدين از ابو محمد حسن عسکري (ع) روايت کرده است که فرمود: گويي من شما را مي بينم که پس از من بر سر جانشينم به اختلاف درمي افتيد. آن کس که به تمام امامان پس از رسول خدا (ص) مانند کسي است که به همه ي پيامبران انکار ورزيده است. چرا که طاعت از آخرين ما مانند طاعت از اولين ماست و کسي که آخرين امام را انکار مي کند همچون کسي است که اولين آنان را منکر شده است. فرزندم را غيبتي است که در آن مردم به ترديد فرو مي افتند مگر آن کس که خداوند او را مصون داشته است.
همچنين صدوق در آن کتاب به سند خود از محمد بن عثمان عمري از پدرش روايت کرده است که گفت: از حسن عسکري (ع) درباره ي روايتي که از پدران آن حضرت نقل شده مبني بر آنکه: زمين هيچ گاه تا روز قيامت از حجت خدا خالي نمي ماند و کسي که بميرد وامام زمان خويش را نشناخته باشد، گويي در زمان جاهليت مرده است پرسش شد، آن حضرت پاسخ داد: اين نکته حق است چنان که روز حق است. پرسش شد: اي فرزند رسول خدا! پس از شما حجت و امام کيست؟ فرمود: فرزندم محمد. او پس از من امام و حجت خداست. آن کس که بميرد و او را نشناسد به مرگ جاهليت از دنيا رفته است. او را غيبتي است که نادانان در آن متحير مي مانند و اهل باطل در آن به هلاکت مي افتند و کساني که در زمان غيبتش وقت ظهور او را تعيين مي کنند دروغ مي گويند. آنگاه او ظهور مي کند گويي من همين حالا پرچمهاي سپيدي را مي بينم که بر فراز سر او در نجف به اهتزاز درآمده است.
اخبار و رواياتي که در اين زمينه از طرق شيعه از پيامبر (ص) و اهل بيت آن حضرت نقل شده فراوان است اما ما به جهت رعايت اختصار تنها به برخي از آنها اشاره کرديم و آنچه ما نقل نکرديم به مراتب بيش از احاديثي است که در اينجا ذکر آن به ميان آمد. علماي شيعه رضوان الله عليهم درباره ي غيبت آن حضرت کتابهاي بسياري نگاشته و اخبار بسياري در آنها نقل کرده اند. از جمله اينان مي توان به شيخ ابو عبدالله محمد بن ابراهيم نعماني، يکي از قدماي شيعه و صدوق و شيخ طوسي و کتابهايشان به نامهاي اکمال الدين و الغيبة اشاره کرد که علاقه مندان مي توانند به تاليفات آنها مراجعه کنند.
طبرسي (ره) در کتاب اعلام الوري با علام الهدي گويد: اخبار غيبت پيش از زمان
[ صفحه 315]
حضرت حجت و حتي پيش از زمان پدر و جد آن بزرگوار شايع و رايج بوده است به طوري که فرقه ي کيسانيه در اثبات اعتقاد خود به امامت محمد بن حنفيه و نيز فرقه ناووسيه و ديگر فِرَق در مورد اثبات باور خود به امامت حضرت صادق و کاظم (ع)، بدانها استناد مي جستند و محدثان شيعي نيز در اصولي که در روزگار امامان باقر و صادق (ع) تاليف کرده اند، اين روايات را از پيامبر (ص) و يک يک ائمه (ع) نقل و در کتابهاي خود ضبط کرده اند. و از آنها براي اثبات اعتقاد خود در امامت صاحب الزمان و صفات و ويژگيهاي آن حضرت و غيبت مذکور وي و نشانه هاي امامتش بهره برداري کرده اند. به گونه اي که کسي را ياراي انکار اين احاديث نيست. از جمله محدثان و مصنفان شيعه که در اين راه کوشش کرده اند بايد از حسن بن محبوب زراد نام برد که کتاب المشيخه را در اصول شيعه نگاشته و اني کتاب مشهورتر از کتاب مزني و کسان ديگري است که در اين باره دست به تاليف زده اند. وي اين کتاب را بيش از يکصد سال قبل از زمان غيبت نگاشته و در آن برخي از روايات مربوط به غيبت امام زمان (ع) را آورده است.
از جمله رواياتي که اين محدث در کتابش نقل کرده از امام صادق (ع) است. در اين روايت آمده است که: امام باقر (ع) مي فرمود: قائم آل محمد (ص) را دو غيبت است يکي طولاني و ديگري کوتاه. پس گفت: آري يکي از اين دو غيبت طولاني تر از ديگري است... آنگاه اين محدث مي نويسد: اينک تامل کنيد که چگونه اين دو غيبت طبق مفاد اين احاديث به وقوع پيوسته است.
نگارنده: اين گونه اخبار که از طرق شيعي و سني درباره ي امت مهدي (ع) و ظهور او در آخر الزمان و برپاي کردن عدل و داد در جهان و از بين بردن ظلم و ستم توسط وي و نيز نمازگزاردن عيسي بن مريم يکي از پيغمبران اولوالعزم خداوند و صاحب ديني که آيين پيش از خود را باطل کرد، روايت شده فراوان و متواتر است. البته اخباري که از طرق اهل سنت نقل شده اگرچه در آنها به ولادت آن حضرت و به اينکه او فرزند حسن عسکري (ع) است به صراحت سخن نرفته اما با روايات منقول از سوي شيعه هم هيچ منافاتي ندارند و آنها را نفي نمي کنند. از طرفي چون اخبار و احاديث روايت شده از ائمه اهل بيت (ع) ثابت و محقق است، عمل به تمام آن اخبار لازم و ضروري است و هيچ تعارض و منافاتي ميان آنها وجود ندارد. در حقيقت اخبار دسته ي نخست بيانگر صفات و ويژگيهاي امام زمان (ع) است، و اخبار دسته دوم حاوي اين نکته است که صاحب اين خصوصيات و ويژگيها، همان حضرت مي باشد. از اين رو عمل به اين دو دسته اخبار بي اشکال و بلکه ضروري و لازم است. چنان که عيسي (ع) نيز صفات حضرت محمد (ص)را بيان کرده بود تا آن که محمد (ص) با آن ويژگيها
[ صفحه 316]
به پيامبري مبعوث شد و مردم با ديدن آن صفات به تصديق او ملزم شدند.