بازگشت

رواياتي که از حسين بن علي درباره ي مهدي نقل شده است


صدوق در اکمال الدين به سند خود از جعفر بن محمد از پدرش از جدش از حسين بن علي (ع) روايت کرده است که فرمود: نهمين پسر من سنتي از يوسف و سنتي از موسي بن عمران داراست. او قائم اهل بيت است که خداوند در يک شب کار او را سر و سامان مي بخشد.

و نيز در آن کتاب به سند خود از امام حسين (ع) روايت شده است که فرمود: قائم اين امت نهمين فرزند من است. اوست که از نظرها پنهان مي ماند و اوست که در حال حياتش ميراث خود را تقسيم مي کند.

همچنين در همانجا به سند خود از امام حسين (ع) روايت شده است که فرمود: ما دوازده مهدي داريم. نخستين ايشان امير مومنان علي بن ابي طالب (ع) و آخرينشان نهمين کس از اولاد من است و اوست امام قائم به حق که خداوند زمين را به واسطه ي او پس از مرگش زنده مي کند و بدو دين حق را بر تمام آيينها برتري مي بخشد حتي اگر مشرکان را ناخوش آيد. او را غيبتي است که امتها در آن به ارتداد مي افتند و عده اي نيز بر آيين خود پابرجا مي مانند و مورد آزار و شکنجه واقع مي شوند و بديشان گفته مي شود: اگر راست مي گويند هنگام ظهورامام زمان شما چه وقت است؟ آگاه باشيد آنها که در غيبت وي با تحمل دشواريها و تکذيبها بر آيين خود پابرجا مي مانند، همچون کساني اند که با شمشير در رکاب رسول خدا جهاد کردند.

همچنين صدوق در اکمال الدين از امام حسين (ع) نقل کرده است که فرمود: اگر از عمر دنيا جز يک روز باقي نباشد خداوند آن روز را چنان دراز گرداند تا مردي از اولاد من خروج کند. او دنيا را از عدل و داد پر مي کند چنان که از ظلم و ستم پر شده باشد. از پيامبر (ص) شنيده ام که اين چنين مي فرمود.

و نيز در همان کتهاب به سند خود روايت کرده است که به حسين (ع) گفته شد: آيا تو صاحب الامر هستي؟ فرمود: خير اما صاحب الامر کسي است که از اهل و وطن دور و مهجور است. پدرش را کشته اند و [1] او به خونخواهي وي برنخاسته است هم کنيه ي عمويش [2] مي باشد و هشت ماه شمشيرش را بر شانه اش مي گذارد.



[ صفحه 308]




پاورقي

[1] شايد مراد از پدر کدر اينجا امام حسين (ع) باشد.

[2] مقصود از عمو در اينجا جعفر بن ابي طالب است و چنان که گذشت مهدي را مکني به ابوجعفر نيز دانسته اند. (مولف).