بازگشت

برخي از رواياتي که از پيامبر درباره ي مهدي نقل شده است


صدوق در اکمال الدين به سند خود از جابر انصاري از پيامبر (ص) نقل کرده است که فرمود: مهدي از نسل من است نام او نام من و کنيه اش کنيه من است. او از نظر شکل و شمايل و اخلاق شبيه تر کس به من است. او را غيبت و حيرتي است که مردم در آن گمراه مي شوند آنگاه او همچون ستاره تاباني از پرده ي غيبت به درآيد و زمين را از عدل و داد پر کند چنان که از ظلم و ستم پر شده باشد.

همچنين در همان کتاب از امام صادق (ع) از پدرش از جدش از رسول خدا (ص) روايت شده است که فرمود: قائم از اولاد من است. نام او نام من و کنيه اش کنيه ي من است. شمايل او شمايل من و سنت او سنت من است مردم را بر آيين و شريعت من استوار مي دارد و آنان را به کتاب خدا عزوجل فرا مي خواند هر کس او را پيرو شود مرا پيروي کرده و آن کس که از او سرتابد مرا سرپيچي کرده و هر کس او را منکر شود مرا منکر شده است.

صدوق در اکمال الدين از امام صادق (ع) از پيامبر (ص) روايت کرده است که فرمود: آن کس که قائم از فرزندان مرا در زمان غيبتش منکر شود، به مرگ جاهليت مرده است. و نيز وي از ابن عباس از پيامبر (ص) نقل کرده است که فرمود: علي بن ابي طالب پيشواي امت من و جانشين من بر آنان خواهد بود و قائم منتظر از فرزندان اوست خداوند عزوجل زمين را بدو از عدل و داد مي آکند چنان که از ظلم و جور پر شده باشد. سوگند به خدايي که مرا به حق نويدبخش برانگيخت کساني که در زمان غيبتش از معتقدان پابرجاي او باشند از کبريت احمر گرامي تر و سرافرازترند. پس جابر بن عبدالله انصاري برخاست و عرض کرد: اي رسول خدا! آيا براي قائم از فرزندانت غيبتي خواهد بود؟ فرمود: آري به خدا! تا خداوند مومنان را خالص و پاک گرداند و کافران را از ميان بردارد. اي جابر! اين مساله



[ صفحه 304]



امري الهي و رازي از رازهاي سر به مهر اوست که از نگاه خلايق پوشيده است. پس مبادا در کار خدا ترديد ورزي که اين کفر است».

شيخ طوسي در کتاب غيبت به سند خود از ابوسعيد خدري روايت کرده است که پيامبر (ص) به فاطمه فرمود: دخترم خداوند به ما اهل بيت، هفت فضيلت داده که پيش از ما به هيچ کس نداده است. پيغمبر ما بهترين پيغمبران است و او پدر توست. جانشين ما بهترين جانشينان است و او شوهر توست. شهيد ما بهترين شهيدان است و او عموي پدر تو حمزه است. و از ماست کسي که دو بال سرخ فام دارد و در بهشت بدانها پرواز مي کند و او پسرعموي تو جعفر است. دو سبط اين امت از ماست و آنان حسن و حسين فرزندان تو هستند و به خدايي که جز او خدايي نيست مهدي اين امت که عيسي بن مريم پشت سر او نماز مي گزارد از ماست. آنگاه دست خود را بر شانه ي حسين (ع) زد و سه بار فرمود: مهدي از نسل اين است.

شيخ صدوق در عيون اخبار الرضا به سند خود از امام رضا از پدرانش عليهم السلام از پيامبر (ص) نقل کرده است که فرمود: روز قيامت در نمي رسد مگر آنکه قائم به حق ما قيام کند و اين هنگامي است که خداوند به او فرمان قيام دهد. هر کس از او بيعت کند، رستگار شود و آنکه از او تخلف ورزد، نابود گردد. اي بندگان خدا شما را به خدا که به سويش رويد حتي اگر از ميان برف باشد که او جانشين خدا و جانشين من است.

و نيز در همان کتاب از امام رضا از پدرانش عليهم السلام از پيامبر (ص) نقل شده است که فرمود: عمر دنيا به پايان نمي رسد مگر آنکه مردي از فرزندان حسين (ع) به کار امتم بپردازد. او زمين را از عدالت پر مي کند چنان که از ظلم و ستم پر شده باشد.

کليني به سند خود از امام باقر (ع) از پدرانش از امير مومنان (ع) نقل کرده است که گفت: رسول خدا (ص) به اصحابش فرمود: به شب قدر ايمان آريد که در آن امر سنت نازل مي شود. و براي اين امر پس از من والياني است. که آنها علي بن ابي طالب و يازده تن از فرزندان او هستند.

نعماني در کتاب غيبت به سند خود از امام صادق (ع) از پيامبر (ص) نقل کرده است که به علي (ع) فرمود: آيا به تو بشارتي ندهم آيا به تو خبري ندهم؟ گفت: خبر ده اي رسول خدا. فرمود: جبرئيل زماني پيش از اين نزد من بود و مرا خبر داد که قائمي مکه در آخر الزمان ظهور مي کند و زمين را از عدل و داد پر مي کند، چنان که از ظلم و ستم پر شده باشد، از نسل تو از اولاد حسين است. و نيز به جعفر بن ابي طالب فرمود: آيا به تو مژده و خبري ندهم؟ گفت: چرا اي رسول خدا. فرمود: جبرئيل چندي پيش نزد من بود و مرا خبر داد که آن کس که آن را به قائم باز مي گرداند فردي است از نسل تو. آيا او را مي شناسي؟ عرض کرد: خير. فرمود: او کسي است



[ صفحه 305]



که چهره اش همچون دينار سرخ و دندانهايش مثل دره تيز و شمشيرش چون سوزش آتش است با تواضع به کوه درون مي شود و به سرفرازي و عزت از آن برون مي آيد. جبرييل و ميکاييل او را در ميان مي گيرند. همچنين آن حضرت به عباس فرمود: آيا تو را خبر ندهم بدانچه جبرييل به من بازگفته است؟ گفت: چرا اي رسول خدا. فرمود: جبرئيل به من گفت: واي بر نسل تو از فرزندان عباس. عرض کرد: اي رسول خدا! آيا از زنان اجتناب نکنم؟ (يعني از آميزش با آنان پرهيز کنم؟) فرمود: خداوند از امري که قرار است محقق شود، فراغ يافته است. و در روايت ديگري آمده است: واي بر اولاد من! و واي بر اولاد تو از نسل من! [1] .

اخباري که شيعه در اين باره از ائمه (ع) از پيامبر (ص) روايت کرده آن چنان فراوان است که در بيان نمي گنجد. اما ذکر همين مختصر، مي تواند پژوهندگان را اقناع کند و کساني که خواهان تفصيل بيشتري هستند مي بايد به منابع اصلي مراجعه فرمايند.


پاورقي

[1] يعني واي بر فرزندان من که اولاد تو آنان را مي کشند و بديشان ستم مي کنند و واي بر فرزندان تو از اولاد من که خداوند چگونه به واسطه ي ستمي که اينان در حق اولاد من روا داشته اند، آنان را عذاب مي دهد. (مولف).