بازگشت

معجزه 07


يعقوب بن منقوس روايت مي کند که وقتي به خدمت حضرت امام حسن عسکري عليه السلام رفتم در خانه نشسته بود وبرطرف راستش حجره بود و بر در حجره پرده آويخته بود عرض کردم يا سيدي صاحب امر خلافت بعد از شما کيست فرمود اين پرده را بردار چون پرده را برداشتم پسري در سن پنج سالگي يا شش سالگي بيرون آمده گشاده روي و سفيد نوراني چشمانش سياه و دو طرف عارض مبارکش خالي و دو گيسو مانند مشک اذفر پس به زانوي ابو محمد نشست حضرت امام حسن عسگري (ع) فرمود: اين صاحب شما است بعد از من پس از لحظه اي روي به پسر نموده فرمود به درون رو تا وقت معلوم پس به درون حجره



[ صفحه 365]



رفت پس حضرت فرمود يا يعقوب در اين حجره نگاه کن يعقوب گويد هر چند بر اطراف حجره نگاه کردم کسي را نديم.