بازگشت

معجزه 16


محمد بن يونس روايت مي کند که مرا بر مقعد ناسوري به هم رسيده بود و آن عبارت است از علت ناسور نشيمن که از افراط بواسير يا ماده ديگر است و آن را باطباء نمودم و مالي بر آن خرج کردم گفتند که ما براي اين علت دوائي نمي شناسيم پس رقعه نوشتم به ناحيه مقدسه به خدمت وکلاء حضرت قائم (ع) و از آن حضرت استدعاي دعا نمودم حضرت در جواب رقعه من نوشت البسک الله العافيه و جعلک معنا في الدنيا و الاخرة يعني حق سبحانه و تعالي تو را لباس عافيت بپوشاند و در دنيا و آخرت تو را از اصحاب ما گرداند پس بر اين جمعه و هفته نگذشت تا آنکه از اين علت عافيت يافتم و آن موضع مثل کف دست هموار شد پس طبيبي را از اصحاب ما يعني شيعيان خواندم و آن را بوي نمودم گفت ما دوائي براي اين علت نشناخته ايم.