بازگشت

خروج سفياني و صيحه ي آسماني


در توقيعي که از ناحيه ي مقدسه براي علي بن محمد سمري صادر شد، خود حضرت صاحب الامر مي فرمايد:«قبل از خروج سفياني و صيحه ي آسماني، اگر کسي ادعاي رويت (مرا) کند دروغگو است.» از اين جمله استفاده مي شود که ظهور حضرت بعد از خروج سفياني و صيحه ي آسماني است. در روايات متعدد ديگري نيز به خروج سفياني قبل از ظهور حضرت اشاره شده است.

ظاهرا مراد از سفياني، مردي از نسل ابوسفيان (و به نقلي از اولاد عتبه ابن ابي سفيان) است و از پليدترين مردم خواهد بود.در برخي روايات خصوصيات ظاهري او نيز ترسيم شده است که صورتي سرخ و سفيد و چشماني کبود دار و گويد در کيش نصرانيت است وصليبي بر گردن دارد. از بيابان مکه خروج مي کند، شام، حمص، فلسطين، اردن و... را تصرف مي کند. گروه زيادي از شيعيان به دست او گشته مي شوند آنگاه که ظهور حضرت صاحب الامر اطلاع مي يابد لشکريانش را به جنگ حضرت مي فرستد، ولي به آن حضرت دست نمي يابد و با لشکريانش در بيدا (بياباني بين مکه و مدينه) در زمين فرو مي رود، و حکومتش بيش از 9 ماه دوام نمي آورد. اينها مطالبي است که نقل شده است ولي آنچه مسلم است اين است که قبل از ظهور صاحب الامر، مدتي بر شيعيان سختي و شدت فرا مي رسد و سپس فرج حاصل مي شود.

صيحه ي آسماني نيز علامت ديگري است که در روايات از آن نام برده شده است. امام صادق عليه السلام مي فرمايد:

در اول صبحي از جانب آسمان صدايي شنيده مي شود که همه ي مردم - هر کس به زبان خودش - آن صدا را مي شنود. آن صدا پيامي چنين بيان مي دارد: آگاه باشيد که حق در پيروي از علي و شيعيان او است و در آخر همان روز شيطان از زمين صدا مي زند و مي گويد آگاه باشيد که حق با سفياني و پيروان اوست. در آن وقت اهل باطل دچار ترديد مي شوند. [1] .



[ صفحه 370]



و در روايت ديگري مي فرمايد:

در ماه رجب سه مرتبه صداي آسماني شنيده مي شود، در نداي اول گفته مي شود: الا لعنه الله علي القوم الظالمين، لعنت خدا بر ستمکاران باد. در صداي دوم مي گويد: اي اهل ايمان، رستاخيز نزديک است. و در صداي سوم فردي از جانب خورشيد نمايان مي شود و ندايي سر دهد: اين فلاني است از او پيروي کنيد در اين هنگام فرج و راحتي مردم فرا مي رسد.

در هر صورت آنچه مسلم است، اينکه صداي آسماني از علائم حتمي ظهور است که واقع مي شود ولي اينکه کيفيت آن چگونه است خدا داناتر است.


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 52، ص 206، روايت 40.