بازگشت

بيان ايمان به غيب


ايمان به غيب و اطلاقات غيب در آيات اول سوره بقره

بسم الله الرحمن الرحين - الم - ذالک الکتاب لاريب فيه هدي للمتقين - الذين يومنون بالغيب و يقيمون الصلوة و مما رزقنا هم ينفقون - والذين يومنون بما انزل اليک و ما انزل من قبلک و بالاخره هم يوقنون - اولئک علي هدي من ربهم و اولئک هم المفلحون (آيات اول سوره ي بقره از 1 الي 5 (.

الم از رموز قرآن است - اين کتاب بدون هيچ شک رهنماي يقين است - آنانکه ايمان به غيب دارند و نماز را بپا مي دارند و از هرچه به عنوان رزق به ايشان مي دهيم انفاق مي نمايند - و آنانکه ايمان به آنجه بر تو نازل کرده ايم و هم به آنچه پيش از تو نازل نموده و هم به عالم آخرت يقين دارند - آنان از لطف و عنايت پروردگار خويش بر راه راست و منحصرا آنها مفلح و رستگارند.

مقصود و منطور ما بيان ايمان به غيب است که مراد از غيب چيست؟

مقدمة بايد دانست که در نظر اهل معرفت و کرسي نشينان عرش علم و حکمت الفاظ موضوعند براي معاني عامه پس غيب شامل است مطلق آنچه ماوراي حس و حاس و محسوس مي باشد بنابراين غيب را اطلاقات و مصاديق بسيار است.

غيب اطلاق مي شود بر مقام غيب احديت مطلقه که آن را مقام کنز مخفي (و غيب الغيوب مطلق) نامند.

غيب اطلاق مي شود بر مقام غيب و احديت که آن را عالم اسماء و صفات الوهي نامند.



[ صفحه 576]



غيب اطلاق مي شود بر عالم جبروت که آن را عالم عقول کليه از طوليه و عرضيه نامند.

غيب اطلاق مي شود بز عالم ملکوت اعلي که آن را عالم نفوس کليه و انوار اسپهبديه و عالم ارواح مجرده نامند.

غيب اطلاق مي شود بر عالم ملکوت اسفل که آن را عالم مثال و عالم اشباح نامند.

غيب اطلاق مي شود بر حضرت هاهوت و لاهوت و جبروت و ملکوت اين چهار حضرت هم متصف به باطنيت و ظاهريت و هم به غيبت و شهادت متصف هستند چه هر حضرتي نسبت به مافوق خود ظاهر و شهادت مي باشد و نسبت به مادون خود باطن و غيبت است مثلا حضرت هاهوت که مقام احديت و تعيين اول مي باشد نسبت به مقام غيبت الغيوب که مقام کنه ذات حق و باطن مطلق است عالم شهادت و ظاهر است و نسبت به حضرت لاهوت که مادون او مي باشد عالم باطن و غيب است و همچنين حضرت لاهوت که مقام تعين ثاني و مقام واحديت مي باشد نسبت بمادون که حضرت جبروت است غيب و باطن است و همچنين حضرت جبروت که مقام عالم عقول طوليه و عرضيه است نسبت بمافوق خود شهادت و ظاهر است و نسبت بمادون خود که حضرت ملکوت است غيبت و باطن است و همچنين حضرت ملکوت که عالم نفوس کليه و عالم برزخ و مثال مي باشد نسبت به حضرت ناسوت باطن و غيب است و نسبت به حضرت جبروت شهادت و ظاهر است و اما عالم ناسوت چون مادون او عالمي نيست لذا عالم شهادت مطلقه و ظاهر مطلق است و همچنين مقام غيب الغيوب غيب مطلق و باطن مطلق است چه ماوراي او چيزي نيست.

و نيز غيب اطلاق مي شود به غيب القوي

غيب اطلاق مي شود بر غيب النفس و غيب الروح و غيب السرو غيب



[ صفحه 577]



الخفي و غيب الاخفي.

غيب اطلاق مي شود بر تمام نشات و عوالم ماوراء الطبيعه از برزخيه و اخرويه و جميع مواطن غيبيه.

غيب اطلاق مي شود بر قيامت صغري و قيامت وسطي و قيامت عظمي و قيامت کبري.

غيب اطلاق مي شود بر موقف حساب و موقف کتاب و موقف تطاير کتب و موقف ميزان و موقف صراط.

غيب اطلاق مي شود بر يوم البعث و يوم النشور و يوم المعاد و يوم الفزع و يوم الصعق.

غيب اطلاق مي شود بر تمام جنات از جنت نعيم و جنت فردوس و جنت عدن و جنت رضوان.

غيب اطلاق مي شود بر جنت الآثار و جنت الافعال و جنت الصفات و جنت الذات.

غيب اطلاق مي شود بر جنت اللقا و جنت الوصل و جنت الشهود المعبود.

غيب اطلاق مي شود بر دوزخ و درکات آن و جهنم و انواع عذاب آن.

غيب اطلاق مي شود بر ايمان بخلود در جهت و خلود در جهنم.

غيب اطلاق مي شود بر ايمان و ايقان به نبوت جميع انبيا و سفراء الهي از آدم تا خاتم.

غيب اطلاق مي شود بر ايمان و ايقان به ولايت کليه مطلقه که مختص حضرت ختمي مرتبت و اوصياي اوست.

غيب اطلاق مي شود بر ايمان و ايقان به خلافت و امامت ائمه اثني عشر و اوصياي قديسين خاتم الانبياء که اول آنها حضرت علي مرتضي و آخر آنها خاتم الاوصياء حضرت مهدي ولي عصر ارواحنا لهم الفداء است.



[ صفحه 578]



غيبت اطلاق مي شود بر امام غائب شخص ولي عصر حضرت بقيه الله مهدي قائم آل محمد عجل الله فرجه الشريف.

بالجمله آنچه اشاره شد همه از اطلاقات غيب و مصاديق آن است که ايمان و يقين به تمام اقسام آن از ضروريات دين اسلام است و مومن عارف بايد ايقان برهاني و عياني و شهودي بتمام مراتب غيب علي الاطلاق داشته باشد.