بازگشت

اثبات امکان طول عمر انسان کامل


نظر به اينکه ذات اقدس حضرت احديت جلت عظمة انسان کامل را که از او تعبيره به حجة الله و ولي الله مي نمائيم داراي نفس کليه الهيه و روح اعظم ولايتي قرار داده و اعدل امزجه را به او اعطاء و افاضه نموده است او مي تواند داراي عمر طويل الي ماشاءالله بوده باشد.

و حضرت حجت ولي عصر چون مصداق انسان کامل است با قدرت نفس کليه الهيه خود قادر است مزاج خود را که تکوينا در نهايت اعتدال و استحکام است از تغيير و تبدل و افول و دثور باذن الله که اذن تکويني است حفظ نمايد مضافا به اينکه وجود ذي جود او حافظ و نگهبان عالم امکان است.

حال ممکن است کسي بگويد مگر انسان کامل منحصرا ولي عصر است که داراي نفس کليه الهيه و روح اعظم ولايتي و اعدل امزجه است مگر شخص پيغمبر خاتم و سائر ائمه اطهار واجد اين نفس و اين روح و اين مزاج نبوده اند با اينکه همه مصداق انسان کامل بوده اند پس چرا آنها عمر طولاني نظير ولي عصر نکردند و چرا آنها مردند؟

جواب اين است که انسان دو موت دارد يکي موت طبيعي و ديگري موت اخترايمي - اما موت طبيعي انسان وقتي است که تمام قوايش به منتهاي کمال فعليت برسد آنگاه مي ميرد - موت اخترامي آن است که بدون اينکه قواي او



[ صفحه 606]



به کمال برسد ناگهان بميرد مانند انساني که با تصادف ماشين يا سقوط از هواپيما يا به ضرب گلوله و يا وسيله آمپول سمي و يا خورانيدن زهر به او از پادرآيد و او را بکشند و در نتيجه به موت اخترامي بميرد.

اينکه اين ناسي کامله و حجج الهيه و ائمه اطهار از پيغمبر خاتم گرفته تا اوصياي آن بزرگوار از اميرالمومنين علي تا امام حسن عسکري عليهم الصلوة و السالم همه مردند هيچيک به موت طبيعي نمردند زيرا موت طبيعي انسان کامل نبي و ولي آن وقتي است که عالم کبير را به منتهاي کمال فعليت خود برساند و مادامي که عالم کبير را به نهايت کمال لايق به خود نرساند موت طبيعي او واقع نمي شود. پس نسبت به حضرت ختمي مرتبت و اوصياي قديسين آن حضرت که ديدي همه مردند مشيت الهيه و حکمت ربانيه در نظام کل لمصلحه اقتضا کرد موت ايشان را لذا تمام آن وقايع به موت اخترامي بوده نه به موت طبيعي. مويد اين گفته کلام معجز نظام سلطان سرير ارتضا مولانا حضرت علي بن موسي الرضا عليهما آلاف التحيه و الثناء است که فرموده (مامنا الا مقتول او مسموم (صدق ولي الله.

اما در مورد ولي عصر حضرت مهدي دوازدهمين نير برج امامت و ولايت، مشيت و حکمت و مصلحت الهيه مقتضي است که به موت اخترامي از پا درنيايد ومردم يعني دشمنان آن حضرت به آن بزرگوار دسترسي پيدا ننمايند تا وقتي که ذات احديت مصلحت در ظهور او داند و او را امر به ظهور فرمايد لذا الساعه ولي عصر با عمر طويل باقي و حي و در نهايت اعتدال روحي و جسمي مي باشد و خداي قادر او را از شر دشمنان حفظ نموده و با علامات و نشانه هائي که در دست ما است هنگام ظهورش نزديک است.



هين مشو نوميد نور آسمان

حق چو خواهد مي رسد در يک زمان





[ صفحه 607]