بازگشت

فضل الله روزبهان خنجي اصفهاني (م 927 ه)


در شرح صلوات بر امام دوازدهم مهدي موعود مي نويسد:

«اللهم صل و سلم علي الامام الثاني عشر».

«بارخدايا درود و صلوات فرست بر امام دوازدهم».

بدان که جميع امت متفقند در اين که در آخر الزمان شخصي از اولاد حضرت پيغمبر ظهور خواهد کرد و عالم را از عدل پر خواهد ساخت همچنان که از جور پر شده باشد. اين اتفاق به واسطه ي احاديث صحيحه است که در اين باب وارد شده چنانچه«ام سلمه» - رضي الله عنها - روايت کند از حضرت پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم شنيدم کمه فرمود: مهدي از عترت من است از اولاد «فاطمه» عليهاالسلام و پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم شنيدم که فرمود: مهدي از عترت من است از اولاد«فاطمه» عليهاالسلام و «ابوسعيد خدري» روايت کند که رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: مهدي از من است گشاده پيشاني، بلند بيني، پر گرداندن زمين را از عدل، همچنان که پر گردانيده



[ صفحه 489]



شده از ظلم و جور...

«ابن روزبهان» پس از نقل چندين روايت تحت عنوان «عقيده ي مولف درباره ي مهدي» مي نويسد:

«و مختار ما آن است که وجود مهدي در آخر زمان بنابر احاديث صحيحه که ياد کرديم واجب است که حکم کنند که از اولاد فاطمه عليهاالسلام است و نام او محمد است اکنون اين صفات تمامي در محمد بن الحسن جمع است طائفه اي عظيم از مومنان برآن رفته اند که او محمد بن الحسن است، آثار و حکايات بسيار روايت مي کند تا به غايتي که به حد استفاضه و تواتر رسيده است و حکم کردن بدانکه مهدي موعود عليه السلام محمد بن الحسن است، با هيچ قاعده اي از قواعد اسلام منافات ندارد و در هيچ حکم از احکام شريعت قدحي و خلائي پيدا نمي کند، بلکه اولي و انسب آن است که او باشد، زيرا که عدد دوازده امام که در حديث بدان اشارت واقع شده به وجود محمد بن الحسن تمام مي شود و آن مهدي موعود عليه السلام که در حديث بدان واقع شده که در آخر الزمان ظهور خواهد کرد عالم را پر از عدل خواهد ساخت اگر محمد بن الحسن باشد، نسب او از همه شريفتر باشد و نظم دوازده امام به وجود مهدي موعود مکمل شده باشد و اثر امامت خلافت هم در اين مسلک کمال يافته باشد و عالم از عدل او تازه گردد و فائده ي آن حضرت پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم دوازده امام را همچون دوازده نقيب بني اسرائيل خواهد بر آن تقدير ظاهر شود.

پس به حسب احتياط در آن امر موافقت با اماميه مي کنيم و مي گوئيم مهدي موعود محمد بن الحسن است و او قائم و منتظر است و چون وعده ي او برسد، ظهور خواهد کرد و عالم را از عدل و احسان مالامال خواهد ساخت و جور و طغيان رااز جهان دور خواهد گردانيد و حالا آثار لطف او به خاصان مي رسد اگر اين حکم که ما کرديم با واقع مطابق باشد و مهدي موعود او خواهد



[ صفحه 490]



بود و حالا در قيد حيات است پس راه صواب يافته ايم و از فرستادن درود و صلوات بر آن ذات مقدس ثواب مي خواهيم و از آثار لطف او انشاء الله بهره مند مي شويم...

به هر تقدير احتياط آن است که اختيار کنيم و اعتقاد نمائيم که مهدي موعود در آخر زمان حضرت امام معصوم ابوالقاسم محمد المهدي ابن الامام ابي محمد الحسن العسکري است صلوات الله عليه. القائم المنتظر، العالم المقتدر(او قائم به وظائف امامت در مدت پوشيده شدن از چشم مردمان).

يعني آن حضرت در اين مدت که غائب است، از حال مردمان غافل نيست، بلکه قائم است بدانچه امام را بدان قائم بايد بود. و اين اشاره است به الطاف آن حضرت نسبت به بندگان در مدت غيبت و آن که آن حضرت از دنيا غافل نيست و غائب بودنش نه از آن قبيل است که در سرداب پوشيده باشد و آنجا نشسته، بلکه در اطراف عالم در سير و حرکت است و در هر زمان از او لطفي نسبت به دوستان ظاهر مي گردد. و آن حضرت منتظر زمان ظهور است تا چون رخصت دهند او را جهت قيام بر مردمان ظاهر گردد و آثار امامت و خلافت او به مردمان رسد و زمين را از عدل و احسان پر گرداند همچنان که از جور پرگردانيده شده است. او داناي صاحب قدرت است. اين اشاره است به انصاف ذات آن حضرت به علم و قدرت که اصل جميع کمالات است زيرا که حضرت مظهر موعود است و بايد که او را جاهليت کامله باشد و منشا جميع کمالات اين دو صفت است، خصوصا در وجود امام کامل خاتم وارث الصفوه المصطفويه.

او وارث صفوت و برگزيدگي مصطفويست يعني اين صفوت و برگزيدگي را از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به ارث برده است.

سپس «ابن روبهان» زير عنوان «معناي ختم ولايت مهدي عليه السلام»



[ صفحه 491]



مي نويسد:

«بدان که حضرت مهدي عليه السلام نسبت با ائمه و اولياء نسبت خاتم الانبياء را دارد نسبت با انبياء در آن که جامع جميع صفات کمال سابقيان باشد و وارث کمالات خاصه ي هر يک به قدر استعداد، همچنان که حضرت خاتم الانبياء جامع جميع سفات کمال پيغمبران متقدم بود و حقيقت معني ختم آن است که نقطه ي منتهاي دايره ي نبوت و امامت منطبق شود بر نقطه ي مبدا دايره و هر آينه که نقطه ي منتها چون منطبق شود بر نقطه ي ابتدا دايره ي تمام گردد».

بايد دانست که نقطه ي ختميه در دائره ي نبوت حضرت پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم و او جامع جميع صفات نقاط دائره است که وجودات انبياء و مرسلين است و به وجود مبارک آن حضرت صفات جميع انبياء اثر دارد و ظاهر شد و دايره ي نبوت به وجود آن حضرت تمام گشت و آن حضرت را«محمد» نام بود و معني«محمد» مبالغه در ستوده شدن است زيرا که چون آن حضرت جامع جميع صفات کمال انبياء باشد که ايشان جامع جميع صفات کمال مخلوقاتند پس جامعيت صفات کمال، مقتضي آن است که نشاء حمد که آن اظهار صفات کمال است در مظهر او بروجه مبالغه واقع باشد و لهذا اسم مبارک آن حضرت هم محمد است.

و چون وجود حضرت مهدي عليه السلام نقطه ي ختميه ي دائره ي امامت و ولايت است، هر آينه او جامع جميع صفات کمالات ائمه ي عظام خواهد بود و رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم بدين معني اشاره فرموده که اسم او مطابق اسم من باشد و کسي از اين سخن توهم نکند که لازم مي آيد که«مهدي» از ساير ائمه افضل باشد زيرا که جامعيت اوصاف کمال لازم نيست که موجب افضليت باشد بنابر آنکه مي تواند بود که هر يکي از اوصاف در افراد ائمه کمال و اشتدادي داشته باشد که در مظهر جامع آن، اشتداد نداشته باشد. يکي او را وصف جامعيت باشد و ايشان در هر وصف در غايت کمال باشند تحقيق اين سخن، آن است که نقطه ي ختميه



[ صفحه 492]



دائره ي کار او همين است که دائره را کامل مي گرداند، چون دائره ي کامل شد همه نقاط مساويند و بر هر يک صادق است که مبدا دائره و منتهاي آن مي توانند بود، همچنين وجود حضرت مهدي عليه السلام خاتم دائره ي امامت است و بعد از آن که او ختم کرد، تمام اجزاي دائره متساوي شدند و ميان ايشان تفاوت نيست و هر يک مبتدي دائره و منتهاي اويند و فضيلت کمال همه يکي است.

و از اينجاست که حضرت پيغمبر فرمود که ميان پيغمبران تفاضل مکنيد و مگوييد که کدام افضل از کدامند و حال ائمه اثنا عشر همچنين است و لذا هرگز ميان ائمه کسي تفاضل نکرده و حکم ننموده که کدام افضلند، بلي هر کدام که به مبدا قربند ايشان را فضل و شرف مقدم هست واز اين تمثيل و توضيح ظاهر شد که حق آن است که حضرت مهدي عليه السلام متولد شده و امروز موجود است زيرا مقتضاي اکمال دين حضرت محمد صلي الله عليه و آله و سلم که بر حسب مقتضاي(اليوم اکملت لکم دينکم...)حکم به وقوع آن شده آن است که همچنان که دائره ي نبوت به وجود آن حضرت کمال يافت، دائره ي امامت که قرينه ي نبوت است، هم کمال بيابد تا اکمال دين محقق شده باشد و اگر کمال دين تا آخر زمان موقوف باشد، در سنن متطاوله، عالم از امام به حق خالي باشد و نقاط دائره ي امامت در عصري به ظهور نيايد زيرا که از انقضاي زمان امام حسن عسکري عليه السلام هيچ امامي ديگر ظاهر نشده به خلافت دائره ي نبوت که از زمان آدم تا زمان خاتم در هر عصري انبيا مي بوده اند پس لابد است که دائره ي امامت به وجود امام خاتم تمام شده باشد تا اکمال دين محقق شود و حکمت الهي مقتضي آن است که او پوشيده باشد در هر عصري تا عصر آخر زيرا که اگر او در تمامي عصر ظاهر باشد، اصلا خلل در هيچ کار نباشد و ظلم و جور سلاطين ظاهر نگردد و امت مبتلاي بليات نشوند.

«والقوه المرتضويه و المکارم الحسنيه و العزائم الحسينيه و العباده العلويه، و العلوم الباقريه، و الامامه الصادقيه و الاخلاق الکاظميه و المعارف الرضويه و



[ صفحه 493]



الکرامات التقويه و المقامات النقويه و العساکر العسکريه، الذي فاق الانام کرامه و فضلا، الامام المودود و المظهر الموعود، ابي القاسم محمد المهدي العبد الصالح و الحجه القائم المنتظر لزمان الظهور».

«آن حضرت وارث قوت مرتضوي، مکارم حسني،عزيمتهاي حسيني، عبادت امام زين العابدين و علوم امام باقر و امامت امام صادق و اخلاق امام کاظم و معارف امام رضا و کرامتهاي امام محمد تقي و مقامات امام نقي و وارث لشگرهاي امام حسن عسگري عليهم السلام است و او کسي است که بر مردم از روي کرامت و بزرگي و فضائل فائق و غالب شده است امامي که دلها او را دوست مي دارد و او مظهر موعود است که حضرت رسول وعده فرموده که آن حضرت ظاهر خواهد شد و عالم را به انوار عدالت منور خواهد ساخت.کنيت او همچو پيغمبر«ابوالقاسم» و لقبش حضرت «مهدي» است زيرا که راه يافته به اسرار حقائق الهي و«عبدصالح» نيز از القاب آن حضرت مي باشد، از جمله القابش حجت قائم و منتظر زمان ظهور است».

«ابن روزبهان» پس از بيان حکايت شفا يافته «اسماعيلي هرقلي» به وسيله ي امام زمان عليه السلام، مي نويسد:

و اين فقير را از شوق آن جمال هنگام کتابت اين حکايت اين غزل روي نمود:



در رهي ديدم مهي، حيران آن ما هم هنوز

عمر رفت و من مقيم آن سر راهم هنوز



چو نسيم صبحگاهي بر من بي دل گذشت

من نسيم وصل آن مه را هوا خواهم هنوز



مي فزايد مهر او هر روز در خاطر مرا

گرچه من کاهيده ام از درد مي کاهم هنوز



گرچه آه آتشينم خرمن جان سوخته

مي رود تا اوج گردون آتش آهم هنوز





[ صفحه 494]





شوق آن ديدار، غافل کرده از عالم مرا

تو مپنداري که من از خويش آگاهم هنوز



انتظار شاه مهدي مي کشد عمري امين

رفت عمر و در اميد طلعت شاهم هنوز



الها، پروردگارا! حيا، قيوما به حرمت جاه و جلال و عزت و کمال اين دوازده امام معصوم پاک که ما را طلعت مبارک امام محمد مهدي موعود نصيب فرما و از فيض و برکات آن حضرت ما را محروم مگردان.

اللهم صل علي سيدنا محمد و آل سيدنا محمد، سيما الامام الموعد محمد المهدي المنتظر و سلم تسليما و سلم و بارک عليهم و انزل تحياتک و بلغ صلواتنا و سلامنا اليهم. [1] .


پاورقي

[1] وسيلة الخادم الي المخدوم، ص 295 - 273.