بازگشت

آيا رجعت جسماني است؟


پاسخ: از عموم روايات رجعت چنين استفاده مي شود که رجعت انسانهاي خاصي که به دنيا آمدنشان قطعي است، جسماني است نه مثالي. زيرا در هيچ روايتي، رجعت را مقيد به غير جسماني بودن، نکرده اند.

شيخ حر عاملي (ره) در کتاب ايقاظ مي فرمايد: «اولا اين که در رجعت، روح به يک بدن مثالي وارد شود، نوعي تناسخ است که باطل و محال مي باشد، ثانيا بر خلاف صريح روايات است، ثالثا بر خلاف اجماع است، رابعا آن بدن مثالي گناهي نکرده، تا مجازات آن در مورد رجعت بدکاران جايز باشد.» [1] .

بعضي گويند: موجودي که استعداد کمال دارد، هنگامي که کمالات استعدادي آن جنبه فعليت به خود بگيرد، يعني از قوه به فعل درآيد، ديگر نمي تواند به حال اول برگردد، زيرا رجوع از فعليت به قوه محال است. نفس انساني با مردن از ماده، تجرد پيدا مي کند



[ صفحه 268]



و يک موجود مجرد مثالي يا عقلي مي شود، که اين دو رتبه (مثالي و عقلي) از مرتبه ماده برتر است، و وجود آنها از وجود ماده قوي تر است. اگر مجددا نفس بعد از مرگ به ماده تعلق پيدا کند، لازم مي آيد که از فعل به قوه بازگردد و آن محال است.

علامه طباطبايي در پاسخ به اين شبهه مي فرمايد: «آنچه گفته مي شود که بازگشت فعل به قوه محال است، مطلب درستي است، ولي زنده شدن يک موجود پس از مرگ از مصاديق آن نيست، زيرا اگر انساني پس از مرگ به دنيا بازگردد و نفس او مجددا با ماده (بدن قبلي) تماس و تعلق پيدا کند، اين امر باعث ابطال اصل تجرد و بازگشت از فعل به قوه نيست، چه اينکه او قبل از مردن، و پيش از قطع رابطه با بدن هم، مجرد بوده است، بنابراين تعلق و ارتباط مجدد او با بدن به طور يقين منافاتي با تجرد او ندارد.

تنها چيزي که هست اين است که بر اثر مرگ، روابطي که ضامن تاثير و فعل نفس در ماده بود مفقود شد و لذا پس از آن قدرت بر انجام افعال مادي را نداشت، درست مانند، صنعتگري که آلات و ابزار لازم، براي عمل را از دست بدهد. ولي با بازگشت نفس به حال سابق و تعلق آن به بدن مجددا قوا و ادوات آن را به کار مي اندازد. در نتيجه مي تواند حالات و ملکات خود را به واسطه افعال جدي به مرحله اي فوق مرحله سابق برساند و تکامل تازه اي پيدا کند، بدون اينکه سير نزولي و عقب گرد از حال کمال به نقص، و از فعل به قوه کرده باشد.» [2] .



[ صفحه 271]




پاورقي

[1] الايقاظ من الهجعه، شيخ حر عاملي، ترجمه جنتي، ص 427.

[2] الميزان، علامه طباطبايي، ج 1، ص 207.