بازگشت

تکاليف و وظايف شيعه در زمان غيبت امام زمان چيست؟


پاسخ: با توجه به احاديث خاندان وحي، در عصر غيبت، وظايف و تکاليفي براي شيعه مشخص و معين نموده اند که بخشي از آنها بدين ترتيب است:

1- معرفت و شناخت آن حضرت: يکي از وظايف شيعه نسبت به امام زمان (عج) به دست آوردن شناخت صفات و آداب و ويژگيهاي آن جناب و علايم حتمي ظهور او مي باشد. زيرا آن حضرت، امامي است واجب الاطاعه، و هر کس که اطاعتش واجب است بايد صفاتش را شناخت، تا با شخص ديگري که مقام او را به دروغ و ستم ادعا مي کند، اشتباه نگردد. بنابراين شناخت و دانستن صفات مولايمان حضرت حجت (ع) واجب است.

امام صادق (ع) فرموده است: «به درستي که بهترين و واجب ترين فريضه ها بر انسان شناخت پروردگار و اقرار به بندگي او است... و پس از آن شناخت فرستاده خدا است و گواهي دادن به پيغمبري او... و بعد از آن، شناختن امامي است که به صفت و نامش



[ صفحه 236]



در حال سختي و راحتي به او اقتدا مي نمايي.» [1] .

2- انتظار فرج و ظهور آن حضرت: در رابطه با اين وظيفه، مطالبي را بطور جداگانه آورده ايم که ما را از توضيح در اين بخش مستغني مي کند.

3- محزون بودن از فراق آن حضرت: اين امر، يکي از نشانه هاي دوستي و اشتياق به آن امام است. امام رضا (ع) مي فرمايد: «چه بسيار زنان جگر سوخته مؤمنه و چه بسيار مردان مؤمن جگر سوخته خواهند بود، آنگاه که «ماء معين» (امام زمان) مفقود و غايب گردد.» [2] .

و نيز امام صادق (ع) مي فرمايد: «شخص مهموم و اندوهگين به خاطر ما که غم و اندوهش از جهت ظلمي است که بر ما رفته، نفس کشيدنش تسبيح گويي است، و هم او به خاطر امر ما عبادت است، و پنهان داشتن سر ما، براي او به منزله جهاد در راه خداوند است.» [3] .

4- دعا کردن براي آن حضرت: اين وظيفه نيز به طور جداگانه در همين فصل آمده که مي توانيد مراجعه فرماييد.

5- صدقه دادن به نيابت از آن حضرت: اين امر نشانه مودت و دوستي آن جناب و ولايت است.

سيد بن طاووس - رحمه الله - در کتاب «کشف المحجه» به فرزندش چنين سفارش مي کند: «... در پيروي و وفاداري و تعلق خاطر و بستگي نسبت به آن حضرت به گونه اي باش که خدا و رسول او (ص) و پدران آن حضرت و خود او از تو مي خواهند، و حاجات آن بزرگوار را برخواسته هاي خود مقدم بدار، هنگامي که نمازهاي حاجت را به جاي مي آوري، و صدقه دادن از سوي آن حضرت را، پيش از صدقه دادن از سوي خودت و



[ صفحه 237]



عزيزانت قرا ده، و دعا کردن براي آن حضرت را مقدم بدار، که سبب مي شود به سوي تو توجه فرمايد و به تو احسان نمايد...» [4] .

6- حج رفتن به نيابت آن حضرت: اين کار، بين شيعيان در روزگار قديم متداول بوده است. حاجيان معمولا در مراسم عبادي - سياسي حج، بعد از آنکه اعمال واجب خود را انجام دادند، سعي مي کنند اعمال حج را به نيابت از طرف محبوبترين افراد خود نيز انجام دهند. حضرت مهدي (ع) که محبوبترين افراد نزد شيعيان است، از هر کس شايسته تر است که به نيابت از آن حضرت حج به جاي آورده شود. و به طور مسلم، اين عمل باعث مي شود که حج خود او نيز، بيشتر مورد قبول حق تعالي قرار گيرد. ولي بايد توجه داشت که پول حجي که نيابتا از امام زمان (عج) انجام مي گيرد حتما پاک و بدون شبهه باشد.

7- قيام هنگام شنيدن نام آن حضرت: شايسته است يک شيعه واقعي هرگاه نام مبارک آن حضرت خصوصا «قائم» برده مي شود، برخيزد و به احترام آن امام تمام قد بايستد، چنانکه سيره بعضي از امامان معصوم - عليهم السلام - ما چنين بوده است. از آنجايي که اين موضوع در بخش دوم کتاب به تفصيل بحث شده است در اينجا به همين مقدار بسنده مي کنيم.

8- دعا براي حفظ ايمان: چون در عصر غيبت خطرات بسيار و امواج خطرناکي خانه دل انسان را تهديد مي کند، لازم است که ضمن تلاش جدي براي تخلق به اخلاق الهي، دست به دعا بلند کرد و از خداوند استمداد نمود. دعايي است که سيد بن طاووس در کتاب «مهج الدعوات» آورده، در حديثي که غيبت حضرت مهدي (عج) در آن ياد شده، راوي گويد: عرض کردم: شيعيانت چکار کنند؟ فرمود: «بر شما باد به دعا کردن و انتظار فرج کشيدن». سپس گويد عرضه داشتم: به چه چيزي دعا کنيم؟ فرمود: مي گويي:



[ صفحه 238]



«اللهم انت عرفني نفسک، و عرفتني رسولک، و عرفتني ملائکتک، و عرفتني نبيک و عرفتني ولاه امرک؛ اللهم لا آخذ الا ما اعطيت، و لا اوقي الا ما وقيت، اللهم لا تغيبني عن منازل اوليائک، و لا تزغ قلبي بعد اذ هديتني، اللهم اهدني لولايه من فرضت طاعته»

بار خدايا! تو خودت و فرستاده ات و فرشتگانت و پيغمبرت و واليان امرت را به من شناساندي، بار خدايا! من نگيرم جز آنچه که تو عطا کني و هيچ نگهدارنده اي جز تو برايم نيست؛ بار خدايا! مرا از منازل دوستان خود دور مگردان، و دلم را پس از آنکه هدايت کرده اي منحرف منماي؛ خدايا! مرا به ولايت کسي که اطاعتش را بر من واجب ساخته اي هدايت فرماي.» [5] .

9- سعي دراصلاح جامعه، و امر به معروف و نهي از منکر: از جمله وظايف مهم شيعيان و شيفتگان حضرت حجت (ع) اصلاح جامعه خود است. البته بديهي است که امتي مي تواند در رابطه اين امر مهم موفق باشد که خودسازي را مقدم بر ديگر سازي بداند و به خود بيشتر بپردازد. سعي و تلاش در راه اصلاح ديگران و مبارزه با کجرويها و فسادها و اهتمام به امر به معروف و نهي از منکر به منظور اصلاح جامعه و تربيت انسانهاي صالح و شايسته وظيفه عاشقان در عصر غيبت است.

پيامبر اکرم (ص) مي فرمايد: «هر کس صبح کند و به امور مسلمانان اهتمام نورزد، مسلمان نيست، و کسي که بشنود فرياد انساني را که از مسلمانان کمک مي طلبد و به نداي او پاسخ مثبت ندهد، مسلمان نيست.» [6] .

آري، بزرگترين آمر به معروف و ناهي از منکر در عصر ظهور، خود امام مهدي (ع) است. پس چگونه ممکن است جامعه منتظر، خشنودي مهدي (ع) را بخواهد، و در اين بعد به مهدي (ع) اقتدا نکند؟!



[ صفحه 239]



10- تزکيه و خودسازي: پاکسازي درون از صفات پليد، زيور دادن آن به وسيله اخلاق پسنديده، از جمله وظايفي است که در هر زمان واجب است، ولي ياد کردن آن به طور خصوص، در وظايف زمان غيبت حضرت ولي عصر (عج)، از اين جهت است که درک فضيلت صحبت او و قرار گرفتن در اعداد اصحاب آن جناب، بستگي به آن دارد. امام صادق (ع) مي فرمايد: «هر کس که دوست مي دارد از اصحاب حضرت قائم (ع) باشد، مي بايست منتظر باشد و در اين حال به پرهيزکاري و اخلاق نيکو رفتار نمايد، در حالي که منتظر باشد، پس چنانچه بميرد و پس از مردنش قائم (ع) به پا خيزد، پاداش او همچون پاداش کسي خواهد بود که آن حضرت را درک کرده است، پس کوشش کنيد و در انتظار بمانيد، گوارا باد شما را اي گروه مشمول رحمت خدا.» [7] .

همچنين وظايفي از قبيل: اظهار اشتياق به ديدار آن حضرت، حضور در مجالس حضرتش، درخواست معرفت او از خدا، اهتمام و تصميم قلبي بر ياري وي، زيارت و سلام آن حضرت در هر مکان، هديه ثواب نماز به آن جناب، دعوت مردم به او، دعا براي جلوگيري از نسيان ياد آن سرور، اهتمام در اداي حقوق برادران ديني و...


پاورقي

[1] مکيال المکارم، موسوي اصفهاني، ج 2، ص 171.

[2] کمال الدين و تمام النعمه، شيخ صدوق، ص 371.

[3] اصول کافي، مرحوم کليني، ج 2، ص 226.

[4] مکيال المکارم، موسوي اصفهاني، ج 2 ص 288.

[5] مکيال المکارم، موسوي اصفهاني، ج 2، ص 261.

[6] ميزان الحکمه، محمدي ري شهري، ج 4، ص 531.

[7] مکيال المکارم، موسوي اصفهاني، ج 2، ص 437.