بازگشت

سيد حسني کيست؟


پاسخ: يکي ديگر از علايم ظهور حضرت مهدي (عج)، خروج سيد حسني است. امام صادق (ع) ضمن حديثي طولاني به مفضل بن عمر مي فرمايد: «سيد حسني آن جوان زيبا، از طرف سرزمين ديلم (از بلاد گيلان) خروج کرده و با صداي رسا صدا مي زند: اي آل محمد! دعوت آنکس را که از غيبتش متأسف بوديد اجابت کنيد، اين صدا از ناحيه ضريح پيغمبر (ص) بلند مي شود پس گنجهاي خدا از طالقان، او را پذيرا مي شوند. آنها گنجهايي هستند، اما چه گنجي که نه طلا و نه نقره است بلکه مرداني مي باشند که ايماني فولادين دارند و بر اسبهاي چابک سوار و اسلحه به دست گرفته و پي در پي ستمگران را مي کشتد، تا آنکه وارد کوفه مي شوند. در آن موقع، بيشتر روي زمين را از لوث وجود بي دينان صاف کرده اند؛ آنها کوفه را محل اقامت خود قرار مي دهند.

چون خبر ظهور مهدي (ع) به او و اصحابش مي رسد، اصحابش به او مي گويند: اي پسر پيغمبر! اين کيست؟ که در قلمرو ما فرود آمده است؟ سيد حسني مي گويد: با من بياييد، تا ببينم او کيست و چه مي خواهد. به خدا سوگند، سيد حسني مي داند که او مهدي است و او را مي شناسد، ولي براي اين مي گويد که به اصحابش بشناساند که او کيست.

سيد حسني بيرون مي آيد تا به مهدي (ع) مي رسد و از وي مي پرسد: اگر تو مهدي



[ صفحه 189]



آل محمد (ص) هستي، عصاي جدت پيغمبر، و انگشتر و پيراهن و زرهش، موسوم به «فاضل» و عمامه مبارکش به نام «سحاب» و اسبش «يربوع» و «غضبا» شترش و «دلدل» قاطرش و «يعفور» الاغ آن سرور، و است اصيلش «براق» و قرآني که اميرالمؤمنين (ع) جمع آوري کرده، کجاست؟

امام مهدي (ع) تمام اينها را بيرون مي آورد و به سيد حسني نشان مي دهد، آنگاه عصاي پيغمبر (ص) را گرفته و به سنگ سختي مي زند، في الحال، سنگ مانند درخت سبز مي شود، و شاخ و برگ در مي آورد.

مقصود سيد حسني اين است که بزرگواري مهدي (ع) را به اصحاب خود نشان دهد، تا حاضر شوند که با وي بيعت کنند. آنگاه سيد حسني عرض مي کند: الله اکبر! يابن رسول الله! دست مبارک را بده تا با شما بيعت کنيم، مهدي (ع) هم دستش را دراز کرده و حسني نخست خود و سپس ساير لشکريانش با او بيعت مي کنند، مگر چهل هزار نفر، که قرآنها با خود دارند و معروف به «زيديه» مي باشند که از بيعت امتناع مي ورزند.» [1] .


پاورقي

[1] مهدي موعود، ترجمه و نگارش علي دواني، ص 1163.