بازگشت

سعادت ديدار


«و لو أن أشياعنا - وفقهم الله لطاعته - علي اجتماع من القلوب في الوفاء بالعهد عليهم لما تأخر عنهم اليمن بلقائنا، و لتعجلت لهم السعادة بمشاهدتنا علي حق المعرفة و صدقها منهم بنا، فما يحبسنا عنهم الا ما يتصل بنا مما نکرهه و لا نؤثره منهم. و الله المستعان، و هو حسبنا و نعم الوکيل، و صلاته علي سيدنا البشير النذير محمد و آله الطاهرين و سلم». [1] .



[ صفحه 23]



اگر شيعيان ما - که خداوند توفيق طاعتشان دهد - در راه ايفاي پيماني که بر عهده دارند، همدل مي شدند، ميمنت ملاقات ما به تاخير نمي افتاد و سعادت ديدار ما زودتر نصيب آنان مي گشت؛ ديداري بر مبناي شناختي راستين و صداقتي از آنان نسبت به ما. پس ما را از ايشان باز نمي دارد مگر آنچه از کردارهاي آنان که به ما مي رسد و ما را ناخوشايند است و از آنان روا نمي دانيم.

از خداوند ياري مي طلبيم و او ما را کفايت کرده و وکيل خوبي است و صلوات و سلام خدا بر سيد بشارت دهنده و بيم دهنده ي ما، محمد، و خاندان پاک او باد.


پاورقي

[1] احتجاج، ج 2، ص 499؛ بحار الانوار، ج 53، ص 178-177.