بازگشت

سلام بر تو... سلام دردمند گرفته و محزون


السلام عليک سلام العارف بحرمتک، المخلص في ولايتک، المتقرب الي الله بمحبتک، البري ء من أعدائک سلام من قلبه بمصابک



[ صفحه 76]



مقروح، و دمعه عند ذکرک مسفوح [مصفوح]، سلام المفجوع الحزين [المحزون] الواله المستکين، سلام من لو کان معک بالطفوف لوقاک بنفسه حد السيوف، و بذل حشاشته دونک للحتوف، و جاهد بين يديک، و نصرک علي من بغي عليک، و فداک بروحه و جسده و ماله و ولده، و روحه لروحک فداء، و أهله لأهلک وقاء. [1] .

سلام بر تو، سلام آشناي به حرمت و مقامت، سلام خالص در ولايت و دوستي ات، سلام نزديکي جوينده به خداوند به وسيله ي محبتت، سلام دوري جوينده از دشمنانت، سلام کسي که قلبش به مصيبت و سختي تو زخمي و مجروح است، و اشکش در هنگام ياد تو ريزان، سلام دردمند گرفته و محزون و شيداي فروتن، سلام کسي که اگر با تو در کربلا مي بود، تو را با جانش از تيز شمشيرها نگاه مي داشت، و باقي مانده ي عمرش را براي تو در معرض مرگ مي انداخت، و در پيش رويت کارزار مي کرد و تو را در برابر آناني که بر تو هجوم آورده و شوريدند، ياري مي کرد و روح و جسد و مال و فرزندش را فداي تو مي نمود و روحش فداي روحت و خانواده اش نگاهدار و مدافع خانواده ات بود.



[ صفحه 77]




پاورقي

[1] بحار الانوار، ج 98، ص 320.