سوره فصلت، آيه 17
و اما ثمود فهديناهم، فاستحبوا العمي علي الهدي فاخذتهم صاعقة العذاب الهون بما کانوا يکسبون.
اما قوم ثمود را هدايت کرديم ولي آنها نابينايي را بر هدايت ترجيح دادند. لذا صاعقه ي آن عذاب خوارکننده به خاطر اعمالي که انجام مي دادند آنها را فرو گرفت.
بعد از توضيحي که در آيات گذشته پيرامون قوم عاد آمده در آيه ي مورد بحث و آيه بعدي بحث از قوم ثمود مي باشد و مي فرمايد: اما ثمود را هدايت کرديم (پيامبر خود صالح را با دلائل روشن به سوي آنها فرستاديم) ولي آنها نابينايي و گمراهي را بر هدايت ترجيح دادند.
لذا صاعقه ي عذاب خوارکننده به خاطر اعمالي که انجام مي دادند دامان آنها را فرو گرفت آنها گروهي بودند که در سرزمين (وادي القري) (منطقه اي ميان مدينه و شام زندگي مي کردند) خداوند زمينهايي آباد و خرم و سرسبز و باغهايي پر نعمت به آنها داده بود در کشاورزي ابتکار و قدرت فراوان به خرج مي دادند. عمرهاي طولاني، اندامهاي قوي و نيرومند داشتند. در ساختن بناهاي محکم و پيشرفته چنان ماهر بودند که قرآن در آيه 82 سوره حجر مي گويد:
(در دل کوهها خانه هاي امن و امان مي ساختند).
پيامبر بزرگشان با منطق نيرومند و توأم با محبت فراوان و همراه با معجزه ي الهي به سراغ آنان آمد. اما اين قوم مغرور و از خود راضي نه تنها دعوت او را نپذيرفتند بلکه براي او و ياران اندکش، ناراحتيهاي فراوان به وجود آوردند. در نتيجه خداوند اين مغروران را به عذابي سخت و
[ صفحه 113]
خوار کننده گرفتار ساخت.
در سوره ي اعراف آيه 78 مي خوانيم:
زمين لرزه اي شديد آنها را فرو گرفت و صبحگاهان جسمهاي بي جانشان در خانه هايشان باقي مانده بود.
و در سوره حاقه آيه 5 آمده است: که قوم ثمود به وسيله يک عامل ويرانگر نابود شدند.
ولي از آنجا گروهي هر چند اندک به صالح عليه السلام ايمان آورده بودند و ممکن است کساني سوال کنند، پس سرنوشت آنها در ميان امواج وحشتناک صاعقه چه شد؟ آيا آنها نيز به آتش دگران سوختند؟ قرآن در آيه بعد مي فرمايد:
کساني را که ايمان آوردند و تقوي پيشه ساختند، نجات بخشيديم برخي از مفسرين گفته اند: از ميان آن همه جمعيت تنها يکصد و ده نفر به صالح ايمان آوردند. و خداوند آن گروه اندک را حفظ کرد و به موقع نجات داد.
ناگفته نماند که هدايت بر دو گونه است:
1- هدايت تشريعي: که همان ارائه طريق و نشان دادن راه با تمام نشانه هاست.
2- هدايت تکويني: که عبارت است از (ايصال به مطلوب) و رسانيدن به مقصود.
در آيه مورد بحث و آيه بعد از آن از هر دو هدايت يکجا بحث شده است. نخست مي گويد: ما قوم ثمود را هدايت کرديم و اين همان هدايت تشريعي است.
[ صفحه 114]
آنگاه مي فرمايد: آنها نابينايي را بر هدايت ترجيح دادند و اين همان هدايت تکويني و ايصال به مقصود است.
به اين ترتيب هدايت به معناي اول که وظيفه ي مسلم انبياي الهي است حاصل شد اما هدايت به معناي دوم که به اراده و اختيار هر انساني بستگي دارد. از سوي اين قوم مغرور و خودخواه حاصل نشد، چرا که گمراهي را بر هدايت ترجيح دادند و اين خود دليل روشن و بارزيست بر مسأله (آزادي اراده انسان) و عدم اجبار او در اعمالش.
عن ابي عبدالله عليه السلام قال: قوله (کذبت ثمود بطغواها) قال: ثمود رهط من الشيعة.
فان الله سبحانه يقول: (و اما ثمود فهديناهم، فاستحبوا العمي علي الهدي. فاخذتهم صاعقة العذاب الهون). فهو السيف اذا قام القائم عليه السلام.
امام صادق عليه السلام در اين روايت مي فرمايد: منظور خداوند از اينکه فرموده: (قوم ثمود از روي سرکشي حقائق وحي را تکذيب کردند) [1] .
ثمود: گروهي از شيعه است: که خداوند سبحان مي فرمايد: (و اما قوم ثمود را هدايت کرديم، پس آنان کوري و گمراهي را بر هدايت برگزيدند. پس صاعقه عذاب خواري آنان را گرفت) و اين عقوبت شمشير است. هرگاه حضرت قائم عليه السلام بپا خيزد. [2] .
[ صفحه 115]
پاورقي
[1] سوره والشمس، آيه 11.
[2] المحجة في ما نزل في القائم الحجة. به نقل از تأويل الآيات الظاهرة، ص 804.