بازگشت

سوره شوري، آيه 45


و تريهم يعرضون عليها خاشعين من الذل ينظرون من طرف خفي.

و آنها را مي بيني که بر آتش عرضه مي شوند در حالي که از شدت ذلت و خواري خاشعند و زير چشمي به آن نگاه مي کنند.

در آيات گذشته سخن از ظالمان و بيدادگران و متجاوزان بود. آيه مورد بحث و آيات بعدي به سرانجام کار اين گروه و گوشه هايي از مجازاتهاي آنان اشاره مي کند.

در مرحله نخست آنها را از گمراهاني مي شمرد که هيچ ولي و سرپرستي ندارند و سپس مي فرمايد.

ظالمان را در روز قيامت مي بيني که وقتي عذاب الهي را مشاهده مي کنند سخت پشيمان مي شوند و مي گويند: آيا راهي به سوي بازگشت و جبران اين بدبختيها وجود دارد.

که اين تقاضا با پاسخ منفي روبرو خواهد شد. زيرا بازگشت امکان پذير نيست و اين يک سنت غير قابل تغيير الهي است. همانگونه که انسان از پيري به جواني و از جواني به کودکي و از کودکي به عالم جنيني و رحم مادر باز نمي گردد. سير قهقرايي از عالم برزخ و آخرت به دنيا نيز امکان پذير نيست.

در آيه مورد بحث به سومين مجازات اين گروه مي پردازد و مي فرمايد: در آن روز آنها را مي بيني که بر آتش عرضه مي شوند. در حالي که از شدت خواري و ذلت خاشعند و زير چشمي و مخفيانه به آن نگاه مي کنند. حالت وحشت و اضطراب شديدي بر تمام وجودشان



[ صفحه 102]



حاکم است و ذلت و تسليم سر تا پاي آنها را فرا گرفته. و ديگر خبري از آن همه گردنکشي و ستيزه جويي و طغيان و ظلم و استبداد و ايذاء و آزار مظلومان نيست و زير چشمي به آتش دوزخ مي نگرند.

اين ترسيمي است از حالت کسي که شديدا از چيزي مي ترسد و نمي خواهد آن را با تمام چشم ببيند و در عين حال نمي تواند از آن غافل بماند، ناچار پيوسته مراقب آن است اما با گوشه چشم.

بعضي از مفسران گفته اند که (طرف خفي) در اينجا به معناي نگاه کردن آنها با چشم نيم باز است. چرا که از شدت وحشت، قدرت بر گشودن چشم ندارد. يا چنان وارفته و بي رمقند که حتي حال گشودن چشم را به طور کامل ندارند.

عن ابي جعفر عليه السلام قال: قوله عزوجل (خاشعين من الذل ينظرون من طرف خفي) يعني الي القائم عليه السلام.

امام باقر عليه السلام پيرامون آيه مورد بحث مي فرمايد: اينکه خداوند مي فرمايد: (در حاليکه از شدت ذلت و خواري سر بزير انداخته و از گوشه چشم بر او نگاه مي کنند.) يعني به سوي حضرت قائم عليه السلام [1] .


پاورقي

[1] المحجة في ما نزل في القائم الحجة. به نقل از تأويل الآيات الظاهره، ص 550.