بازگشت

سوره جاثيه، آيه 14


قل للذين امنوا يغفروا للذين لا يرجون ايام الله.

به مومنان بگو، کساني را که اميد به ايام الله (روز رستاخيز) ندارند مورد عفو قرار دهند.

قرآن در اين آيه به ذکر يک دستور اخلاقي در برخورد با کفار مي پردازد تا بحثهاي منطقي سابق بر اين آيه را بدين وسيله تکميل کند.

روي سخن با پيامبر است: به مومنان بگو کساني را که اميد به ايام الله ندارند مورد عفو قرار دهند و نسبت به آنها سخت نگيرند.

ممکن است آنها بر اثر دور بودن از مبادي ايمان و تربيت الهي برخوردهاي خشن و نامطلوب و تعبيرات زشت و زننده اي داشته باشند، شما بايد با بزرگواري و سعه ي صدر با اينگونه اشخاص برخورد کنيد. مبادا بر لجاجت خود بيفزايند و فاصله ي آنها از حق بيشتر شود، اين حسن خلق و گذشت و سعه ي صدر هم از فشار آنها مي کاهد و هم ممکن است عاملي براي جذب آنها به ايمان الهي گردد.

نظير اين دستور کرارا در آيات قرآن آمده است، مانند: «فاصفح عنهم و قل سلام. فسوف يعلمون؛ از آنها صرف نظر کن و بگو سلام بر شما، اما به زودي نتيجه ي کار خود را خواهند دانست.» [1] .

اصولا در برخورد با افراد نادان، سخت گيري و اصرار در مجازات



[ صفحه 92]



غالبا نتيجه ي مطلوبي ندارد و بي اعتنايي و بزرگواري در برابر آنها وسيله اي براي بيدار ساختن و عاملي براي هدايت است.

البته اين يک قاعده کلي نيست، زيرا انکار نمي توان کرد که مواردي نيز پيش مي آيد که چاره اي جز خشونت و مجازات نمي باشد ولي اين در اقليت است.

نکته ي ديگر اينکه همه روزها، روزهاي خداست ولي در عين حال (ايام الله) به ايام مخصوصي اطلاق شده است چرا که نشانه اهميت و عظمت آن است.

اين تعبير در دو مورد از قرآن مجيد آمده، يکي در آيه مورد بحث و ديگر در آيه اي از سوره ي ابراهيم که در آنجا معناي وسيعتر و گسترده اي دارد.

در احاديث اسلامي (ايام الله) به روزهاي مختلفي تفسير شده است.

به روايتي در اين مورد عنايت فرماييد.

روي عن ابي عبدالله عليه السلام قال: ايام المرجوة ثلاثة.

يوم قيام القائم عليه السلام و يوم الکرة و يوم القيامة.

از امام صادق عليه السلام روايت شده است که فرمود: روزهايي که مورد اميد و آرزو هستند سه روز مي باشند 1- روز قيام حضرت قائم عليه السلام. 2- و روز رجعت (مرگ). 3- و روز قيامت. [2] .



[ صفحه 93]




پاورقي

[1] سوره ي زخرف، آيه 89.

[2] المحجة في ما نزل في القائم الحجة - تفسير نور الثقلين، جلد 2، ص 526.