سوره صف، آيه 8
يريدون ليطفئوا نور الله بأفواههم، و الله متم نوره و لو کره الکافرون.
آنها مي خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند، ولي خدا نور خود را کامل مي کند، هر چند کافران خوش نداشته باشند.
در آيات قبل از اين آيه سخن از گروه معاند و لجوج است که علي رغم توأم بودن دعوت پيامبر اسلام با بنيات و دلائل روشن و معجزات چگونه به مقابله و انکار برخاستند.
در آيات قبل و آيه مورد بحث عاقبت کار اين افراد و سرنوشت آنها را تشريح مي کند.
[ صفحه 78]
آنگاه براي اينکه نشان دهد دشمنان حق قادر نيستند آيين او را بر چينند، ضمن تشبيه جالبي مي فرمايد:
آنها مي خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند، ولي خداوند نور خود را کامل مي کند. هر چند کافران خوش نداشته باشند.
آنها به کسي مي مانند که مي خواهند نور آفتاب عالمتاب را با پف کردن خاموش سازند. آنها خفاشاني هستند که گمان مي کنند، اگر چشم از آفتاب فرو پوشند و خود را در پرده هاي ظلمت شب فرو برند مي توانند به مقابله با اين منبع نور و روشنايي برخيزند.
تاريخ اسلام سند زنده اي است بر تحقق عيني اين پيشگويي بزرگ قرآن، چرا که از نخستين روز ظهور اسلام، توطئه هاي گوناگون براي نابودي آن چيده شد.
گاه از طريق سخريه و ايذاء و آزار دشمنان و گاه از طريق محاصره اقتصادي و اجتماعي و گاه از طريق تحميل جنگهاي گوناگون در ميدان هاي احد و احزاب و حنين و گاه از طريق توطئه هاي داخلي منافقان و غيره ولي همانگونه که خداوند اراده کرده بود اين نور الهي روز به روز در گسترش است و دامنه اسلام هر زمان وسيعتر مي شود.
و اين يک معجزه جاوداني قرآن است.
قابل توجه اينکه اين مضمون دوبار در آيات قرآني ذکر شده با اين تفاوت که در يک مورد (يريدون ان يطفئوا) [1] آمده است.
ولي در آيه مورد بحث (يريدون ليطفئوا) مي باشد راغب اصفهاني در مفردات در توضيح اين تفاوت مي گويد:
[ صفحه 79]
آيه نخست اشاره به خاموش کردن بدون مقدمه است. ولي دومي اشاره به خاموش کردن با توسل به مقدمات است.
يعني خواه آنها مقدمه چيني کنند يا نکنند. قادر به خاموش کردن نور الهي نيستند.
به روايتي از امام موسي بن جعفر عليه السلام عنايت فرماييد:
عن محمد بن الفضيل، عن ابي الحسن الماضي عليه السلام قال: سألته عن قول الله عزوجل.
يريدون ليطفئوا نور الله بأفواههم. قال عليه السلام يريدون ليطفئوا ولاية اميرالمومنين بأفواههم قلت: والله متم نوره: قال: و الله متم الامامة لقوله عزوجل: (الذين امنوا بالله و رسوله و النور الذي انزلنا) فاالنور هو الامام، قلت: هو الذي ارسل رسوله بالهدي و دين الحق.
قال عليه السلام هو الذي امر رسوله (محمدا) صلي الله عليه و آله و سلم باالولاية لوصيه. و الولاية هي دين الحق: قلت: ليظهره علي الدين کله: قال: يظهره علي جميع الاديان عند قيام القائم عليه السلام.
قال: يقول الله: و الله متم نوره بولاية القائم. (و لو کره الکافرون) بولاية علي.
محمد بن فضيل از حضرت ابوالحسن موسي بن جعفر عليه السلام روايت کرده که از او پيرامون اين آيه سوال کردم. امام عليه السلام فرمود: مي خواهند ولايت اميرالمومنين عليه السلام را با دهان خود خاموش نمايند. عرض کردم (و خداوند تمام کننده نور خود است) امام در توضيح آن فرمود: خداوند تمام کننده امامت است. به دليل فرموده ي خود: (آنانکه به خداوند و رسول او و نوري که نازل ساختيم ايمان آوردند.)
[ صفحه 80]
پس نور همان امام است. عرضه داشتيم.
اوست خدايي که رسولش را به هدايت و دين حق فرستاد: فرمود: يعني اوست خدايي که رسول خويش را به ولايت وصي خود امر فرمود: و ولايت همان دين حق است.
گفتم (تا بر همه دين غالب گرداند) امام در توضيح آن فرمود: يعني آن را بر تمامي اديان هنگام قيام حضرت قائم عليه السلام غالب سازد.
و اينکه خداوند فرموده (و خداوند تمام کننده نور خداست) يعني ولايت قائم عليه السلام را به مرحله تمام و کمال مي رساند و اينکه مي گويد (و هر چند کافران را خوش نيايد) يعني هر چند کافران به ولايت علي عليه السلام اکراه دارند. [2] .
پاورقي
[1] سوره توبه، آيه 32.
[2] المحجة في ما نزل في القائم الحجة، به نقل از اصول کافي، جلد 1، ص 432.