بازگشت

سوره فجر، آيه 1-4


والفجر. و ليال عشر. و الشفع و الوتر. و الليل اذا يسر.

سوگند به سپيده دم. و سوگند به شبهاي ده گانه. و سوگند به جفت و فرد و قسم به شب هنگامي که به سوي روشنايي روز حرکت مي کند.

در آغاز اين سوره پنج سوگند ياد شده.

1- به فجر: که در اصل به معناي شکافتن وسيع است و از آنجا که نور صبح تاريکي شب را مي شکافد از آن تعبير به فجر شده است و فجر هم بر دو گونه است. 1- صادق 2- کاذب.

فجر صادق که از همان ابتدا در افق گسترش پيدا مي کند و صفا و نورانيت و شفافيت خاصي دارد و مانند يک نهر آب زلال افق شرق را فرا مي گيرد و بعد در تمام آسمان گسترده مي شود. اعلام پايان شب و آغاز روز است. در اين زمان است که روزه داران بايد امساک کنند و وقت نماز صبح وارد شده است.

که قطعا اين سپيده ي صبح يکي از نشانه هاي عظمت خداونديست نقطه ي عطفي است در زندگي انسانها و تمام موجودات زميني. و آغاز



[ صفحه 57]



حاکميت نور و پايان گرفتن ظلمت است.

آغاز جنبش و حرکت موجودات زنده و پايان يافتن خواب و استراحت و سکوت است و به خاطر اين ويژگيها خداوند بدان قسم خورده است.

و منظور از ليال عشر (شبهاي ده گانه) بنا بر قول مشهور همان شبهاي دهگانه ذي الحجه است که شاهد بزرگترين و تکان دهنده ترين اجتماعات عبادي سياسي مسلمين جهان است.

و برخي از مفسرين مي گويند، منظور از شبهاي (ده گانه) ده شب آخر ماه مبارک رمضان است که شبهاي قدر در آن واقع شده است.

در هر حال سوگند به اين شبهاي دهگانه به هر تفسيري که باشد دليل بر اهميت فوق العاده ي آنهاست.

و اما اينکه منظور از (شفع و وتر) يعني زوج و فرد چيست؟ بين مفسران اختلاف است و بالغ بر بيست قول از آنها نقل شده است که در اينجا فقط به يک قول اشاره مي گردد و آن اينکه:

منظور از شفع مخلوقات هستند. زيرا همه آنها داراي زوج و قريني هستند و منظور از وتر خداست که هيچ شبيه و مانند ندارد.

به علاوه ممکنات همگي مرکب از ماهيت و وجود هستند که در فلسفه از آن تعبير به (زوج ترکيبي)مي شود.

تنها هستي بي انتهاو بدون ماهيت ذات خداوند است. [1] .

و در آخرين سوگند: از شب سخن به ميان آمده زماني که به سوي



[ صفحه 58]



صبحگاهان و روز پيش مي رود و با اين تعبير زيبا راه رفتن را به خود شب نسبت داده است آن هم راه رفتن در شب.

زيرا کلمه ي (يسر) از ماده سري است و به معناي راه رفتن در شب است گويي شب موجود زنده ايست و داراي حس و حرکت که در تاريکي خود گام بر مي دارد و به سوي صبحي روشن حرکت مي کند.

در بعضي از رواياتي که بطون قرآن را توضيح مي دهند. فجر به وجود حضرت مهدي عليه السلام و ليال عشر به ده امام قبل از او و شفع که در آيه بعد مي آيد به حضرت علي عليه السلام و فاطمه زهرا تفسير شده است که به يکي از آن روايات اشاره مي گردد.

عن جابر بن يزيد الجعفي. عن ابي عبدالله عليه السلام قال: قوله عزوجل:

(و الفجر) الفجر هو القائم عليه السلام.

ليال عشر: الائمة عليه السلام من الحسن الي الحسن.

و الشفع: اميرالمومنين و فاطمة عليهماالسلام.

و الوتر: هو الله وحده لا شريک له.

جابربن يزيد جعفي از امام صادق عليه السلام روايت کرده که حضرت فرمود. اينکه خداي عزوجل فرمود:

(والفجر) فجر همان قائم عليه السلام است.

ليال عشر (شبهاي ده گانه) امامان عليهم السلام مي باشند از امام مجتبي تا امام حسن عسکري عليه السلام و منظور از (شفع) اميرالمومنين و فاطمه عليهماالسلام مي باشند و منظور از (وتر) همان خداوند يکتاست که هيچ شريک و مانندي ندارد. [2] .



[ صفحه 59]




پاورقي

[1] براي آگاهي بيشتر به اقوال مختلف در اين باره به تفسير الميزان،فخر رازي، و تفسير نمونه مراجعه شود.

[2] المحجة في ما نزل في القائم الحجة.