بازگشت

بنده ي خاکسار


«الهي و أنا عبدک». [1] .

مهربانان! لطيفا! اي خالق مهربان من!

«الهي و أنا عبدک؛ اي خداي من! من بنده ي توام».



[ صفحه 146]



و تو را مي پرستم و از تو ياري مي جويم، [2] و تو کريم تر از آني که بنده ات را رها سازي [3] و اجابتش نکني. مهربانا! من آمده ام که بنده ي تو باشم و نه آن که شيطان دشمن صفت را بپرستم. [4] آمده ام که تو را اطاعت کنم و دستور تو را به جان بپذيرم، نه آن که بنده ي مطيع شيطان باشم. [5] .

لطيفا! من بنده ي توام! تنها بنده ي تو؛ بنده ي محض تو و از هر چه جز تو آزادم، از هاي و هوي پوچ دنيا، از خوش آمدها و بدآمدها، از گفت و شنودها، از احسنت ها و سرزنش ها؛ از همه آزادم، تو را مي پرستم و امر تو را به جان مي پذيرم و اطاعت مي کنم؛ خواه ديگران را خوش آيد يا بد آيد، خواه در نظر ديگران بلندمرتبه و عزتمند گردم، خواه درويشي بي نام.

من بنده ي توام، نه گرفتار مالم، نه اسير مقام و منصب، نه در بند تجملات دست و پاگيرم و نه در زنجير خواهش هاي رنگ وارنگ نفس؛ من تنها طوق بندگي تو به گردن افکنده ام.

از رفتن مال و فرزند و آبرو هراسي ندارم؛ دل در گرو عشق تو نهاده ام، از طاغوت و سلطان نمي ترسم و سر بر فرمان تو دارم.

مهر تو هميشه در درياي دلم موج مي زند، همواره چشم دلم در جست و جوي تو بوده است. تا تو را شناختم و دريافتم که هستي. [6] دانستم که مهربان و بخشنده اي و [7] و صاحب فضل و رحمتي. [8] خدايا! تو يگانه



[ صفحه 147]



معبودي که سرچشمه ي رأفتت بر بندگانت جاري است. [9] تو يکتا پروردگار بخشنده و مهرباني، تو تنها خالق رحيمي که نسيم محبتت هر ذره اي، هر چند ناچيز را نوازش مي دهد، و محبت را در جان هر ذره اي به وديعه مي گذارد.

تو آن خداي بزرگ مرتبه اي که به بنده ات نزديکي و چون تو را بخواند، اجابتش مي کني [10] و باران مهر بر دلش مي باري.

نه! جز تو را نمي پرستم، مهري جز تو به دلم راه نمي دهم؛ آنچه بخواهم از تو مي خواهم و آنچه دارم، در راه تو مي بخشم، که هر چه دارم از توست.

اي مهربان بخشنده!اي معبود بي همتاي من! گفتي که تو را بپرستم، [11] تو را پرستيدم، بندگي ات کردم، مهر دنيا و عشق هاي پوچ دنيا را به دلم راه ندادم. اينک تو دستم را بگير و مرا در درياي مهرت فرو ببر و گوهر دوستي ات را به من بنمايان! بهشتي را که به بندگانت وعده داده اي، به من نيز عطا کن! [12] مرا در زمره ي بندگان خود قرار ده؛ بندگاني که براي خود برگزيده اي، آنان که دست اغواي شيطان از دامن بندگي شان کوتاه است [13] و راه دلشان بر فريب هاي شيطان، بسته است. مرا به بندگي بپذير و به نافرماني ام به ديده ي اغماض بنگر، اي يگانه معبود من!



[ صفحه 148]




پاورقي

[1] بخشي از مناجات شعبانيه.

[2] حمد (1) آيه ي 5 (اياک نعبد و اياک نستعين).

[3] بخشي از دعاي کميل:«أنت أکرم من أن تضيع من ربيته».

[4] يس (36) آيه ي 61: (الا تعبدوا الشيطان انه لکم عدو مبين).

[5] مريم (19) آيه ي 44: (يا أبت لا تعبد الشيطان ان الشيطان کان للرحمان عصيا).

[6] التوحيد، ج 2، ص 34، امام رضا مي فرمايد:«أول عبادة الله معرفتة».

[7] حجر (15) آيه ي 49:(نبي عبادي اني انا الغفور الرحيم).

[8] حديد (57) آيه ي 21:(و الله ذوالفضل العظيم).

[9] بقره (2) آيه ي 207:(و الله رؤف بالعباد).

[10] همان، آيه 186: (اذا سألک عبادي عني فاني قريب أجيب دعوة الداع اذا دعان).

[11] يس (36) آيه ي 61:(و أن اعبدوني).

[12] مريم (19) آيه ي 61:(جنات عدن التي وعد الرحمان عباده بالغيب).

[13] يس (36) آيه ي 83:(قال فبعزتک لأغوينهم أجمعين الا عبادک منهم المخلصين).