بازگشت

وادي مهر


«الهي لو أردت هواني لم تهدني» [1] .

نمي دانم چگونه بايد تو را سپاس بگويم؟ کدام کلام مي تواند شکر تو را ادا کند؟ چه جمله اي مي تواند، حد قدرشناسي مرا به تو بنماياند؟ هيچ گاه نخواهم توانست شکرت را به جا آورم و سپاست گويم بر اين که مرا در دامن اسلام و مرکز تشيع به اين جهان آوردي؛ چشم به دنيا گشودم، در حالي که ذکر تو بسيار شنيده مي شد و مرا به ديدن و شنيدن نام تو عادت مي داد.

هر قصه ي مادر، با نام تو آغاز مي شد و هر غذا با نام تو مهيا مي گرديد؛ صبح به نام تو آغاز مي شد و شب به ياد تو روز را خاتمه مي داد. انگار مرا براي پرستش خود خواسته بودي تا به راه تو بيايم؛ انگار بدبختي و تيره روزي را برايم نپسنديده بودي؛ که اگر مي پسنديدي، چنين هدايتم نمي کردي.

«الهي لو أردت هواني لم تهدني؛ خداي من! اگر خواري مرا



[ صفحه 137]



اراده کرده بودي، به هدايتت سرافرازم نمي کردي».

مهربانا! اگر عقابت را برايم مي خواستي، اين گونه نامت را بر زبانم نمي نهادي و اگر دوري از رحمتت را برايم اراده کرده بودي، اين چنين مهرت را در دلم نمي نشاندي. تو مرا به سوي خود خوانده اي، در وادي مهر و رحمتت راهم داده اي، در سايه ي ابر لطفت، باران عطوفت بر سرم باريده اي.

تو هر که را بخواهي به راه راست هدايت مي کني [2] و آن را که تو هدايت کني، به گمراهي آلوده نمي شود [3] و آن را که تو خوار کني، هيچ کس گرامي نخواهد داشت. [4] .

چگونه است که گاه من به ناداني و غفلت، پاي از وادي مهرت بيرون مي کشم از سايه سار مهرباني ات مي گريزم. چه زيان بزرگي است اگر من در اين روشناي هدايت، پاي در راه گناه بيالايم و دست در گناه برم؛ [5] چه بدبختي بي انتهايي است اگر من، در بارش مهرت، چتر غفلت بر سر گيرم و آن گاه که تو سعادت را برايم خواسته اي، به ناداني از راهت سرپيچي کنم و به راه شقاوت بروم.

عزيز! اين غفلت زيان آور را از من بگير و اين ناداني تباه کننده را از من دور دار و قلبم را بعد از اين که هدايتش کردي، دستخوش انحراف مگردان! [6] .

بارالها! تو را سپاس که راه شناخت را به پروردگاري ات بر ما گشودي و



[ صفحه 138]



به توحيد مخلصانه ات رهنمون مان شدي و قلبمان را از انکار و شک در خود، درو داشتي. [7] .

مهربانا! تو را سپاس که قرآن را بر ما فرستادي و آن را نوري ساختي که در پرتو پيروي از آن، از ظلمات گمراهي و جهالت به عرصه ي هدايت و نور پاگذاريم! [8] .

کريما! تو را سپاس که دينت را به ما عنايت فرمودي و ما را به آيين خود اختصاص دادي و در راه هاي احسان خود روان ساختي. [9] .

تو را سپاس مي گوييم و از تو مي خواهيم که بارش مهر و عطوفت را بر سرمان مستدام بداري و ما را از وادي رحمتت نرهاني؛ رشته ي الفتي بر ما بيفکني تا از سايه سار کرمت برون نرويم و سياهي غفلت و ناداني را از ما دور بداري تا به آن شقي و بدبخت نگرديم، اي مهربان ترين مهربانان!


پاورقي

[1] بخشي از مناجات شعبانيه.

[2] بقره (2) آيه ي 213: (و الله يهدي من يشاء الي صراط مستقيم).

[3] زمر (39) آيه ي 37: (و من يهد الله فما له من مضل).

[4] حج (22) آيه ي 18: (و من يهن الله فما له من مکرم).

[5] اشاره به آيه ي 178، سوره ي اعراف: (من يهد الله فهو المهتدي و من يضلل فاولئک هم الخاسرون).

[6] آل عمران (3) آيه ي 8: (ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هديتنا).

[7] صحيفه ي سجاديه، دعاي 1: «الحمد لله علي ما... فتح لنا من أبواب العلم بربوبيته و دلنا عليه من الاخلاص له في توحيده و جنبنا من الالحاد و الشک في أمره».

[8] صحيفه ي سجاديه، دعاي 42: «و جعلته نورا نهتدي من ظلم الضلالة و الجهالة باتباعه».

[9] صحيفه ي سجاديه، دعاي 44: «الحمد لله الذي حبانا بدينه، و اختصنا بملته و سبلنا في سبل احسانه».