بازگشت

اميدوار به فضل حق


«راجيا لما لديک ثوابي» [1] .

چنان براي جمع مال و در طلب رفاه بيش تر مي کوشيم که گويي مدتي مديد زندگي خواهيم کرد. حق ديگران را زير پا مي گذاريم، فريب شان مي دهيم، ايثار و فداکاري را از ياد مي بريم و نوع دوستي و يکدلي را فراموش مي سازيم و شايد حتي گناه مي کنيم، تا ثروتي کلان بيندوزيم تا اسباب راحتي بيش تر فراهم کنيم و پس اندازمان را براي روز مبادا افزايش



[ صفحه 115]



دهيم، غافل از اين که امروز و فردايي بيش در اين گذرگاه نيستيم. فردا روزي است که رخت بربنديم و هر آنچه اندوخته ايم، به ديگران واگذاريم، بي هيچ نفعي که به ما برسد.

چه زحمت بيهوده اي، چه تلاش بي اجري، چه روزهايي را که راحت از دست داديم، چه لحظات نابي از عمر را که به خسران گذرانيديم و هرگز نينديشيديم که آنچه نزد ماست، فاني و از بين رفتني است، و آنچه نزد خداست، باقي و ماندني؛ [2] به عقلمان نرسيد که آنچه نزد خداست، برتر و پايدارتر است [3] و چه خسراني کرديم.

اگر مي انديشيديم، اگر به عقلمان مي رسيد، از آن همه تلاش بهره اي ديگر مي گرفتيم، همه را مي داديم و خوشه خوشه ثواب مي چيديم، همه را در دل اعمال نيک مي کاشتيم و نيکي درو مي کرديم. با هر گامي، با هر تلاشي، دست دعا به سوي خدا بر مي داشتيم که:

«راجيا لما لديک ثوابي؛ چشم اميد به آن چه نزد توست دوخته ام».

خداوندا! مهربانا! به اميد شهرت دنيايي نيستم، به دنبال مال و اندوخته ي هرز دنيايي نيستم، در پي رفاه و آسودگي در اين دنيا نيستم، فقط و فقط براي تو، براي رضاي تو، و به اميد ثوابي که نزد توست، مي کوشم و پاداشي برتر و ماندني تر که نزد تو خواهم يافت. [4] .

معبودا! چشم اميدم به تو دوخته شده، اين دست و بدن که به من بخشيده اي تنها در راه تو، به کار مي گيرم، دل در گرو رفتني ها نمي بندم، به ماندني ها فکر مي کنم؛ به اين که آنچه نزد توست، از لهو و بيهودگي و



[ صفحه 116]



تجارت هاي دنيايي برتر است. [5] .

به قول تو مي انديشم که:«هرکس يک کار نيک انجام دهد، ده برابر پاداش مي گيرد». [6] «مثل آنان که اموالشان را در راه خدا انفاق مي کنند، مانند دانه اي است که هفت خوشه رويانده و در هر خوشه صد دانه باشد و خدا براي هر که بخواهد، آن را چند برابر مي کند». [7] «کيست آن که به خداوند قرض الحسنه بدهد تا خدا آن را چندين برابر سازد؟» [8] راستي! کيست که اندکي بينديشد و جز اين را برگزيند؟

مهربانا! دلم را روشن و نور دانايي به فکرم بتابان! کوششم را تنها براي خود قرار ده تا جز در کاري که مرا به ثواب تو نزديک مي کند، برنخيزيم.

لطيفا! ياري ام کن تا فريب دنياي فاني را نخورم، شوقش را به دلم راه مده و آنچه از توشه ي ناچيز دنيا به من داده اي و هر متاعي از آن که در اين دنيا به من عطا فرموده اي، وسيله ي رسيدن به جوار خود و پيوستن به مقام قرب و سبب رسيدن به بهشت قرار ده! [9] .

کريما! مرا در انفاق مالم در امور خير، به راه هدايت رهبري فرما، [10] تا مالم ريسماني شود براي رسيدن به تو و بالي شود براي پرواز در آسمان مهر و محبتت.



[ صفحه 117]



رحيما! آنچه از متاع فاني دنيا از من گرفتي، همان را در خزانه هاي پايدارت برايم ذخيره کن؛ [11] که آنچه نزد توست، برايم بهتر و برتر است. [12] .

مهربانا! مرا مشتاق لقايت قرار ده، و شوق آمدن را در دلم افزون کن تا همواره به جايگاه جاويدان ماندن بينديشم، نه به لذت گذرا و ناپايدار دنيا.

لطيفا! مهرت را بر من جاري کن و زلال رضايتت را شامل حالم بگردان؛ که تو مهربان تريني.


پاورقي

[1] بخشي از مناجات شعبانيه.

[2] نحل (16) آيه ي 96: (و ما عندکم ينفد و ما عندالله باق).

[3] قصص (28) آيه ي 60: (و ما عندالله خير و أبقي أفلا تعقلون).

[4] مزمل (73) آيه ي 20: (و ما تقدموا لأنفسکم من خير تجدوه عندالله هو خيرا و أعظم اجرا).

[5] جمعه (62) آيه ي 11: (و ما عندالله خير من اللهو و من التجارة).

[6] انعام (6) آيه ي 160: «من جاء بالحسنة فله عشر أمثالها».

[7] بقره (2) آيه ي 261: (مثل الذين ينفقون أموالهم في سبيل الله کمثل حبة أنبتت سبع سنابل في کل سنبلة مأة حبة و الله يضاعف لمن يشاء).

[8] همان، آيه ي 245:«من ذاالذي يقرض الله قرضا حسنا فيضا عفه له اضعافا کثيرة».

[9] صحيفه ي سجاديه، دعاي 30: «واجعل ما خولتني من حطامها، و عجلت لي من متاعها، بلغة الي جوارک و وصلة الي قربک و ذريعة الي جنتک».

[10] همان، دعاي 20:«واحبب بي سبيل الهداية للبر فيما انفق منه».

[11] همان، دعاي 30: «و ما زويت عني من متاع الدنيا الفانية فأذخره لي في خزائنک الباقيه».

[12] نحل (16) آيه ي 95:(انما عندالله هو خير لکم ان کنتم تعلمون).