بازگشت

روايات


1- نزال بن سبره مي گويد: علي بن ابي طالب عليه السلام براي ما خطبه ايراد فرمود، خدا را حمد و ثنا گفت و فرمود: «مردم، قبل از اينکه مرا نيابيد، هر چه مي خواهيد، از من بپرسيد.»- سه بار اين مطلب را فرمود- آن گاه اصبغ بن نباته بلند شد و گفت: «اي امير المؤمنين!دجال کيست؟» فرمود: «بدانيد که دجال، صائد بن صيد[صائد]است، بدبخت کسي است که او را تصديق کند و بپذيرد، و خوشبخت کسي است که او را تکذيب کند و دروغگو بشمارد. او از شهري به نام اصبهان - اصفهان - از روستايي يهودي، خروج مي کند، چشم راستش از حدقه صاف است - حدقه ندارد- و چشم چپش در پيشاني است که مثل ستاره ي صبح مي درخشد، درون آن پاره ي گوشت خون آلوده اي است، بين دو چشمش طوري نوشته شده است: «کافر» که هر باسواد و بيسوادي مي تواند آن را بخواند.

در درياها فرو مي رود و خورشيد هم با او حرکت مي کند، پيشاپيش او کوهي از دود و پشت سرش کوهي سفيد است که مردم آن را غذا مي پندارند، در زماني که قحطي شديد است خروج مي کند، چهارپاي سفيد رنگي دارد که هر قدمش يک ميل است و راهها را منزل به منزل طي مي کند، از کنار هيچ آبي نمي گذرد مگر اينکه آن آب، تا قيامت به زمين فرو مي رود.

با فرياد بلندي که جن و انس و شيطانها، بين مشرق و غرب عالم، آن را مي شنوند مي گويد: «دوستان من، نزد من بياييد، من آن خدايي هستم که موجودات را خلق کرد و نظام داد و همه چيز را به ميزان معين کرد و هدايت نمود، من پروردگار



[ صفحه 143]



بلند مرتبه ي شما هستم.» او دشمن خداست و دروغ مي گويد، يک چشم است، شکم دارد و چيزي مي خورد و در بازارها راه مي رود، در حالي که خداوند و پروردگار شما، يک چشم نيست، غذا نمي خورد، راه نمي رود و از بين رفتني نيست - او برتر و بلند مرتبه تر از اين حرفهاست-.

بيشتر پيروان دجال، حرامزادگاني هستند که طيلسان [1] سبز مي پوشند، خداوند، قبل از نيمروز روز جمعه، در دره اي به نام افيق در شام، به دست کسي که حضرت مسيح عيسي بن مريم در نماز به او اقتدا مي کند، دجال را مي کشد...» [2] .

2- مردي از اهل بلخ بر امام باقر عليه السلام وارد شد، آن حضرت به وي فرمود: «اي خراساني! آيا منطقه ي فلان و فلان منطقه را مي شناسي؟»عرض کرد: «آري»، امام به او فرمود: «آيا در فلان منطقه، دره اي با اين خصوصيات مي شناسي؟» گفت: «آري»، امام عليه السلام فرمود: «دجال از آن جا خروج مي کند.» [3] .


پاورقي

[1] طيلسان جامه ي بلندي است که تمام بدن را مي پوشاند و فاقد دوخت و برش است. مجمع البحرين، مترجم.

[2] بحارالانوار، ج 52، ص 194- 192، روايت 26.

[3] بحارالانوار، ج 52، ص 192، روايت 19.