بازگشت

روايات


1- در حديث لوح از امام صادق عليه السلام آمده است: «بسم الله الرحمن الرحيم، اين پيامي است از سوي خداي مقتدر شکست ناپذير که در ساخته و پرداخته اش هيچ عيب و نقصي نيست، خطاب به محمد؛ پيامبر، نور، نماينده و پرده دار او و راهنماي بندگانش به سوي خدا، که روح الامين- جبرئيل عليه السلام - آن را از جانب پروردگار بر او نازل کرد.» آنگاه رشته ي کلام به بيان نام ائمه عليهم السلام کشانده شده تا به حسن بن علي عليهما السلام رسيده و حديث قدسي چنين ادامه مي يابد: «سرانجام سلسله ي امامت را به فرزندش



[ صفحه 37]



م ح م د که مايه رحمت براي جهان و اهل آن است کامل فرمود، او کمال فرمود، او کمال موسي، درخشش عيسي و پايداري و استقامت ايوب، همه را داراست، اولياء من در زمان - غيبت- او- نزد جهال و ستمگران عالم - خوار و بي ارزشمند، سرشان از پيکر جدا شده و گويي سرهاي کفار ترک و ديلم است که پادشاهان به يکديگر پيشکش مي کنند، کشته مي شوند، به آتش سوزانده مي شوند، ترسان و هراسان و - از ترس جان و دينشان - لرزانند، زمين از خونشان رنگين مي شود، ناله سوزناک و فرياد- وامظلوما- در بين همسران و خانواده شان به آسمان مي رود. اينان به حق و بي شک اولياء من هستند...» [1] .

2- از امام باقر عليه السلام نقل شده است: «موسي عليه السلام در سفر [2] اول نگاه کرد و آنچه را به قائم آل محمد داده مي شود ديد. عرض کرد: «پروردگارا مرا قائم آل محمد قرار بده»، پيام آمد: «او از نسل احمد است.» آنگاه موسي در سفر دوم نظر انداخت و درست همان چيزي را که در سفر اول ديده بود در آن نيز همان را يافت و همان درخواست را کرد و همان جواب را شنيد، سپس در سفر سوم نيز همان ديد، و همان گفت و شنود تکرار شد.» [3] .

3- از قول پيامبر در بخشي از يک حديث قدسي طولاني چنين نقل شده است: «خداي عزوجل به پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: من علي را وزير و در بين اهل بيت و امتت جانشين بعد از تو قرار دادم، و از نسلت، از طريق زهراي بتول يازده جانشين مهدي



[ صفحه 38]



(به حق راه يافته) به تو عنايت کردم که آخرين آنها مردي است که عيسي بن مريم به امامت او نماز گزارد، او زمين را همانگونه که از ستم پر شده است از عدالت سرشار خواهد کرد، به دست او انسانها را از هلاکت نجات بخشم و گمراهان را به راست راهبري کنم، ديده ي کوران باز کنم و بيماران را شفا دهم.» [4] .

4- از امام صادق عليه السلام به نقل از امام باقر عليه السلام به نقل از جدش به نقل از رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم آمده است: «امام قائم از فرزندان من است، نامش نام من، کنيه اش کنيه ي من، سيما و قامتش چون سيما و قامت من و سيره و روشش، سيره و روش من است، مردم را بر دين و آيئن من استوار نمايد و به کتاب خداي عزوجل فراخواند هر که او را اطاعت کند، مرا اطاعت کرده است و هر که از او سرپيچي کند مرا سرپيچي کرده است. آن کسي که در غيبتش او را منکر شود مرا منکر شده و دروغ پندارنده ي او مرا به دروغ نسبت داده، پذيرنده او را به راستي، مرا به درستي باور داشته است. من از کساني که سخن مرا درباره ي - وجود و غيبت و فرج و قيام - او تکذيب مي کنند و امتم را از راه او منحرف مي نمايند به خدا شکايت مي برم، (وسيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون) [5] « [6] .

5- از امام صادق عليه السلام به نقل از پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم آمده است که به علي عليه السلام فرمود: «بدان که فرزندم از ستمکاران در حق تو و حق شيعيانت، در دنيا انتقام خواهد کشيد و در آخرت خداوند آنها را عذاب خواهد کرد.» سلمان سوال کرد: «يا رسول الله او کيست؟» پيامبر فرمود: «نهمين فرزند از نسل پسرم حسين است که بعد از غيبتي طولاني ظاهر خواهد شد و دين و فرمان خدا را به صداي رسا به جهانيان خواهد رساند و از دشمنان خدا انتقام خواهد کشيد و زمين را همان طور که از ظلم و ستم پر شده است از عدل و داد سرشار خواهد کرد.» [7] .



[ صفحه 39]



6- اصبغ بن نباته مي گويد: «ديدم اميرالمؤمنين عليه السلام در حالي که در فکر فرو رفته است روي زمين خطوطي رسم مي کند. گفتم: «چه شده است شما را مي بينم که در انديشه ايد بر زمين خط مي کشيد، آيا علاقه و تمايلي به خاک و زمين پيدا کرده ايد؟»

امام فرمود: «نه به خدا قسم، من هرگز به زمين و دنيا علاقه اي نداشته ام، اما در انديشه ي کسي هستم که از نسل من متولد مي شود؛ يازدهمين فرزندم که مهدي است و زمين را همانگونه که از ستم پر شده است از عدل و داد سرشار خواهد کرد، او دوران غيبتي خواهد داشت که در آن گروهي نسبت به آن گمراه مي شوند و عده اي به راه درست قدم مي نهند.»- اصبغ مي گويد- گفتم: «يا اميرالمؤمنين! واقعا چنين چيزي اتفاق خواهد افتاد؟» فرمود: «آري چنين است و او پا به عرصه هستي خواهد نهاد، [8] اما اي اصبغ دست تو از فهم اين مطلب کوتاه است، آن رهيافتگان، نيکان امت پيامبر و ابرار عترت او هستند.» گفتم: «بعد از آن چه خواهد شد؟» فرمود: «خدا هر چه اراده کند به انجام خواهد رساند، او اراده و اهدافي دارد- که به آنها جامه ي ظهور و تحقق خواهد پوشاند-» [9] .

7- ابي وايل مي گويد: اميرالمؤمنين عليه السلام به فرزندش حسين عليه السلام نگاه کرد و فرمود: «اين پسرم سيد و سالار است همان طور که خداوند سيد و آقايش ناميده است و از نسل او فرزندي همنام پيامبرتان که در سيما و اندام و اخلاق و رفتار شبيه اوست متولد خواهد شد و در دوران بيخبري و گمراهي مردم و نابودي حق و غلبه ستم خروج خواهد نمود، به خدا قسم خروج او حتمي است و گرنه گردن زده خواهد



[ صفحه 40]



شد. [10] اهل آسمان و ملائک از خروج او خوشحال مي شوند و زمين را همانگونه که از ستم پر شده است از عدل و داد سرشار خواهد نمود.» [11] .

8- ابي سعيد عقيصاء مي گويد: هنگامي که امام مجتبي عليه السلام با معاويه صلح کرد مردم به محضرش شرفياب شده و عده اي از آنها به خاطر اين مصالحه، آن بزرگوار را سرزنش مي کردند.حضرت فرمود: «واي بر شما! شما نمي دانيد من چه کاري انجام دادم. به خدا قسم آنچه من کردم براي شيعيانم از تمام عالم و آنچه خورشيد بر آن مي تابد بهتر و پر سودتر است.» تا جايي که فرمود: «آيا نمي دانيد هيچيک از ما اهل بيت از تن دادن به نوعي بيعت با جبار زمانش خلاصي ندارد مگر قائم که عيسي روح الله نمازش را به او اقتدا خواهد کرد. خداوند عزوجل زمان ولادت او و نيز خودش را از ديده ي مردم پنهان مي کند تا در زمان ظهور، در گرو بيعت با کسي نباشد، او نهمين فرزند برادرم حسين است، پسر سرور کنيزان عالم، خداوند در دوره غيبت عمرش را طولاني مي کند آنگاه به قدرت خويش در سيماي رشيدي جوانتر از چهل ساله، بر خلق، آشکارش خواهد فرمود تا مردم بدانند که خداوند بر انجام هر کاري تواناست.» [12] .

9- از امام باقر عليه السلام در بخشي از يک حديث چنين آمده است: حسين عليه السلام فرمود: خداوند قائم ما را ظاهر مي کند واز ستمکاران انتقام مي کشد.» به ايشان عرض شد: «يا بن رسول الله! قائم شما چه کسي است؟» فرمود: «هفتمين از نسل فرزندم محمد بن علي (امام باقر)، او حجه بن الحسن بن علي بن محمد بن علي بن موسي بن



[ صفحه 41]



جعفر بن محمد بن علي فرزندم (امام سجاد) است، اوست که مدتي طولاني پنهان است، سپس ظاهر مي شود و زمين را همان طور که از ستم پر شده است از عدل و داد سرشار خواهد کرد.» [13] .

10- ابو حمزه ثمالي از امام سجاد عليه السلام نقل مي کند که فرمود: «اولوا الارحام بعضهم اولي ببعض في کتاب الله) [14] و آيه (و جعلها کلمه باقيه في عقبه) [15] در مورد ما نازل شده و امامت بعد از حسين بن علي بن ابي طالب عليهم السلام تا روز قيامت در خاندان ماست. و قائم ما دو غيبت دارد که يکي از ديگري طولاني تر است، اولي مدت شش سال و شش ماه و شش روز [16] و دومي آن قدر طول مي کشد که بيشتر معتقدان به غيبت هم از اعتقاد به خود بر مي گردند و تنها کساني بر اين اعتقاد باقي مي مانند که داراي يقيني محکم و شناختي درست باشند و نسبت به آنچه ما مي گوييم کمترين ناباوري و دلتنگي در پذيرش به خود راه ندهند و کاملا گوش به فرمان ما باشند.» [17] .

11- ابو حمزه ثمالي مي گويد: روزي در خدمت امام باقر عليه السلام بودم، وقتي مردم از حضورش مرخص و پراکنده شدند خطاب به من فرموند: «اي ابا حمزه از مسائل مسلم و حتمي در نزد خداوند که به هيچ رو قابل تغيير نيست قيام قائم ماست، پس هر که در آنچه مي گويم شک کند خدا را در حالي ملاقات خواهد کرد که به او کفر ورزيده و او را انکار کرده باشد.» سپس فرمود: «پدر و مادرم فداي آنکه همنام من است و کنيه اش همان کنيه من مي باشد و هفتمين فرزند از نسل من است. پدرم فداي آنکه بعد از پرشدن زمين از ناراستي و ستم، آن را از عدل و داد سرشار



[ صفحه 42]



خواهد کرد.» سپس فرمود: «اي ابا حمزه هر که او را درک کند و آن گونه که به پيامبر و اميرالمؤمنين عليهما السلام معتقد و تسليم آنها بوده، به او معتقد و تسليم او نباشد، خداوند بهشت را بر او حرام مي کند، جايگاهش جهنم خواهد بود- او ستمکار است - و جايگاه ستمکاران، بدجايگاهي است.» [18] .

12- محمد بن زياد ازدي مي گويد: از آقايم موسي بن جعفر عليهما السلام در مورد آيه (واسبغ عليکم نعمه ظاهره و باطنه) [19] سوال کردم، حضرت فرمود: «نعمت ظاهري، امام ظاهر و آشکار است و نعمت باطني امام غايب است.» عرض کردم: «آيا در بين ائمه کسي هست که غايب شود؟» فرمود: «آري، جسمش از ديدگان مردم پنهان مي شود اما يادش از دلهاي مؤمنين غايب نيست، او دوازدهمين ماست، خداوند هر سختي را بر او آسان مي سازد و هر مشکلي را برايش ساده مي نمايد، گنجينه هاي زمين را بر او آشکار مي سازد، مسافتهاي دور و اموري را که غير ممکن به نظر مي رسد برايش نزديک و ممکن مي کند، ستمگران سرکش را به خاک مي افکند و به دست او ديو سيرتان نافرمان را نابود مي نمايد، او فرزند سرور کنيزان عالم است که تولدش از مردم پنهان است، ناميدن او به اسم براي مردم جايز نيست تا وقتي خداوند او را برايشان ظاهر کند وبه دست او زمين مالامال از ستم را از عدل و داد پر کند.» [20] .

13- از اباصلت هروي نقل شده است که گفت: شنيدم دعبل خزاعي [21] .



[ صفحه 43]



مي گويد: قصيده اي سرودم و براي آقايم علي بن موسي الرضا عليه السلام خواندم که بيت نخستين آن چنين است:



مدارس آيات خلت من تلاوه

و منزل وحي مقفر العرصات [22] .



وقتي به اينجا رسيدم که:



خروج امام لا محاله خارج

يقوم علي اسم الله و البرکات



يميز فينا کل حق و باطل

و يجزي علي النماء و النقمات [23] .



امام رضا عليه السلام سخت گريست آنگاه سر مبارک خويش را بلند کرد و فرمود: «اي خزاعي اين دو بيت را روح القدس از زبان تو سروده است. آيا مي داني اين امام کيست و چه وقت قيام خواهد کرد؟» عرض کردم: «نه، مولاي من، من فقط شنيده ام که از شما اهل بيت امامي ظهور خواهد کرد که زمين را از تباهي و آلودگي پاک مي کند و آن را از عدل سرشار مي کند.» پس امام عليه السلام فرمود: امام بعد از من فرزندم محمد، بعد از محمد فرزندش علي، پس از علي فرزندش حسن و بعد از او فرزندش حجت قائم است که در زمان غيبت، ظهورش را انتظار مي کشند و وقتي ظاهر شد همه چيز و همه کس به فرمان اوست. اگر از دنيا حتي يک روز باقي نمانده باشد [24] خداوند آن روز را آنقدر طولاني خواهد کرد تا او ظهور کند و زمين مالامال از ستم را پر از عدل و داد نمايد».... [25] .

14- از عبدالعزيز حسني نقل شده است که گفت: «بر مولايم محمد بن



[ صفحه 44]



علي عليهما السلام (امام جواد) وارد شدم در حالي که قصدم اين بود از ايشان در مورد قائم سوال کنم و بپرسم که آيا او همان مهدي است يا غير از مهدي کس ديگري امام قائم است؟ قبل از اينکه من لب به سخن باز کنم امام جواد خود خطاب به من فرمود: «يا ابا القاسم! قائم ما همان مهدي است که بايد در زمان غيبت منتظر او بود و پس از ظهور به فرمانش گردن نهاد، او سومين فرزند از نسل من است، به خدايي که محمد را به پيامبري برگزيد و امامت را مخصوص ما اهل بيت قرار داد، اگر از دنيا حتي يک روز باقي نمانده باشد خداوند آن روز را آن قدر طولاني خواهد کرد تا او ظهور کند و زمين مالامال از ستم را از عدل و داد پر نمايد. خداوند در يک شب کار او را درست خواهد کرد و اسباب فرجش را مهيا خواهد نمود، چنانکه موسي کليم الله عليه السلام براي گرفتن قطعه اي آتش و گرم کردن خانواده اش از آنها جدا شد اما در حالي به سوي آنها برگشت که به پيامبري و نبوت رسيده بود [26] - در حالي که گمان چنين تحول بزرگي وجود نداشت-.» سپس امام عليه السلام فرمود: «ارزشمندترين اعمال شيعيان ما انتظار فرج است.» [27] .

15- ابو هاشم جعفري مي گويد: از امام هادي عليه السلام شنيدم که مي فرمود: «جانشين من پسرم حسن است، با جانشين بعد از من جانشين چه خواهيد کرد؟ گفتم: «فدايت شوم چرا چنين سوالي مي فرماييد؟» فرمود: «زيرا سيما و قامت او را نمي بينيد و جايز نيست که او را با نامش ياد کنيد.» عرض کردم: پس چطور او را ياد کنيم؟» فرمود: «بگوييد حجت آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم». [28] .

16- از محمد بن عبدالجبار نقل شده که گفت: «به مولايم حسن بن علي عليهما السلام (امام عسکري) عرض کردم: «يا بن رسول الله، خداوند مرا بلاگردانت کند، دوست دارم بدانم بعد از شما امام و حجت خدا بر مردم کيست.»امام عليه السلام فرمود: «امام و



[ صفحه 45]



حجت خدا بعد از من پسرم است، همنام و هم کنيه پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم، او آخرين حجت خدا و پايانبخش خلفاي الهي است.» عرض کردم: «يا بن رسول الله، او از کدام زن متولد مي شود؟» فرمود: «از نوه ي قيصر پادشاه روم، اما متولد مي شود و براي مدتي طولاني از ديدگان مردم پنهان مي ماند، آنگاه ظهور مي نمايد.» [29] .

17- موسي بن جعفر بغدادي مي گويد: از امام حسن عسکري عليه السلام شنيدم که مي فرمايد: «گويي مي بينم که در مورد جانشين من دچار اختلاف شده ايد، پس بدانيد که اگر کسي امامان بعد از پيامبر را قبول داشته باشد اما فرزند مرا انکار کند مثل کسي است که تمام پيامبران الهي را قبول داشته باشد اما پيامبري حضرت محمد صلي الله عليه و آله و سلم را انکار کند، و کسي که حضرت محمد را انکار کند مثل کسي است که تمام پيامبران را انکار کرده است، زيرا گردن نهادن به آخرين فرد ما مثل فرمانبرداري از اولين ماست و منکر آخرين فرد ما همچون منکر اولين ماست. توجه داشته باشيد که فرزندم غيبتي خواهد داشت که عموم مردم غير از آنهايي که خداوند از لغزش حفظشان کند به شک و ترديد خواهند افتاد.» [30] .


پاورقي

[1] الجواهر السنيه، ص 204- 203.

[2] سِفر به معني کتاب و سِفرهاي تورات نظير جزءهاي قرآن است.گفته شده است که تورات داراي پنج سفر است، سفر اول شامل آغاز آفرينش و تاريخ از آدم تا يوسف عليهما السلام، سفر دوم مربوط به مصر و بني اسرائيل و ظهور موسي عليه السلام و هلاکت فرعون و درگذشت هارون عليه السلام ونزول الواح دهگانه، سفر سوم آموزش مختصر قوانين و احکام، سفر چهارم شامل تعداد و آمار بني اسرائيل و نحوه تقسيم زمين بين آنان و نمايندگاني که موسي عليه السلام آنها را به شام گسيل داشت و اخبار مَنَ و سلوي و غمام (ابر)، سفر پنجم شامل بعضي از احکام و وفات هارون عليه السلام و خلافت يوشع عليه السلام. مترجم نقل از مجمع البحرين.

[3] اثبات الهداه، ج 3، ص 541، روايت 511.

[4] اثبات الهداه، ج 3، ص 588، روايت 809.

[5] شعرا: 227.

[6] اثبات الهداه، ج 3، ص 482، روايت 190.

[7] اثبات الهداه، ج 3، ص 569، روايت 679.

[8] جمله ي «کما انه مخلوق» که متن فوق ترجمه ي آن است، ممکن است معاني متعدد و دقيقتري را در برداشته باشد در اينجا فقط عين عبارت از باب استعمال لفظ قبل از اتصاف ذات به مبدا اشقاق و مجاز بالمشارفه معني شده است يعني به کسي که بعدا حتما خلق مي شود از هم اکنون مخلوق بگوييم.

در پايان همين فصل احتمالات معناي دقيقتر توسط مولف محترم ذکر شده است.مترجم.

[9] اثبات الهداه، ج 3، ص 461، روايت 108.

[10] پيداست که مقصود گردن زده شدن آن حضرت توسط جباران و ستمگراني است که هميشه کارشان ايستادن رو در روي حق بوده است. يعني اگر امام عليه السلام در زمان مقرر خروج ننمايد شرايط طوري خواهد شد که به دست ستمکاران مي افتد وکشته مي شود و در آن صورت، غرض از زنده ماندن حجت در دوران طولاني غيبت، نقض خواهد شد، پس بنابراين ظهور آن حضرت، حتمي خواهد بود.مترجم.

[11] اثبات الهداه، ج 3، ص 505، روايت 308.

[12] بحار الانوار، ج 51، ص 132، روايت 1.

[13] اثبات الهداه، ج 3، ص 569، روايت 681.

[14] احزاب:6- خويشاوندان سببي[در حکم ارث يا غير آن]، در کتاب خدا بعضي بر بعضي ديگر مقدمند.

[15] زخرف:28-[خداپرستي و توحيد را]در ذريه اش کلمه ي باقيه و حقيقتي ثابت قرار داد.

[16] احتمالا در اينجا مقصود از غيبت اولي، غيبت از زمان تولد تا زماني که بر پيکر مطهر پدرش امام عسکري عليهما السلام نماز خواند و اين غير از غيبت صغراي مشهور است.مترجم.

[17] بحار الانوار، ج 51، ص 134، روايت 1.

[18] اثبات الهداه، ج 3، ص 532، روايت 460.

[19] لقمان: 20- خداوند نعمت آشکار و پنهانش را بر شما افزايش داد و تمام کرد.

[20] بحار الانوار، ج 51، ص 150، روايت 2.

[21] دعبل بن علي خزاعي از شعراي متعهد شيعي معاصر حضرت رضا عليه السلام است که بسيار مورد تاييد و تکريم آن حضرت بوده است. او با اشعار خود مظلوميت و حقانيت اهل بيت را فرياد کرده است.قصيده ي تائيه وي که ابياتي از آن در متن آمده است معروف است. حکايات شيرين، درس آموز و برانگيزاننده دعبل و تعهد وي به مقام ولايت و ارادت وي به اهل بيت در کتب تاريخ و رجال و حديث نقل شده است.مترجم.

[22] خانه هايي که جايگاه نزول وحي، تدريس آيات الهي و تفسير قرآن بود و اکنون از جور ستمگران از تلاوت آيات در آن خبري نيست و صحن و سراي آن از اين انوار تهي شده است.

[23] اگر نبود اميدم به - ظهور امامي که بي ترديد به نام پروردگار و همراه با برکات الهي ظهور خواهد کرد؛ در ميان ما حق و باطل را از هم جدا کرده و مردم را بر نيک و بد اعمالشان جزاي خير و مکافات سخت خواهد داد- قلبم از اندوه و حسرت از هم مي شکافت.

[24] مقصود اين است که کسي گمان نکند زمان غيبت طولاني شده و احتمال وجود امام غايب و ظهور او منتفي است، بلکه اين امر در علم خداوند حتمي است و از قدرت خداوند هم خارج نيست و استبعادي ندارد. مترجم.

[25] بحار الانوار، ج 51، ص 154، روايت 4.

[26] اشاره به آيات 10 تا 13 سوره ي طه و 7 تا 10 سوره ي نمل.

[27] بحار الانوار، ج 51، ص 156، روايت 1.

[28] بحارالانوار، ج 51، ص 158، روايت 1 از باب دهم.

[29] اثبات الهداه، ج 2، ص 569، روايت 680.

[30] بحارالانوار، ج 51، ص 160، روايت 6.