بازگشت

روايات


1- امام صادق عليه السلام فرمود: «...جسمش از ديد شما پنهان مي شود و نام بردنش جايز نيست.» [1] .

2- ابو هاشم جعفري مي گويد: امام عسکري عليه السلام فرمود: «...زيرا شما جسمش را نمي بينيد و بردن نامش برايتان جايز نيست.» عرض کردم: «پس چگونه از او ياد کنيم؟» فرمود: «بگوييد حجت آل محمد» [2] .

3- جابر بن زيد جعفي از امام باقر عليه السلام از اميرالمؤمنين عليه السلام نقل مي کند که فرمود: «اما اسمش را نه (اسم نمي برم)، دوست و رفيقم (پيامبر) از من پيمان گرفت که نام او (حجت خدا) را نبرم تا اينکه خداوند او را برانگيزد و اين از مطالبي است که خداوند آن را در گنجينه علم پيامبرش به وديعه گذاشته است.» [3] .

4- ابو الجارود از امام باقر عليه السلام از پدران بزرگوارش از اميرالمؤمنين عليه السلام نقل مي کند: «او دو اسم دارد، اسمي پنهان و اسمي آشکار، اسم پنهانش احمد و اسم آشکارش محمد است.» [4] .

5- ابو خالد کابلي از امام باقر عليه السلام خواست تا حضرت قائم را با اسم به او بشناساند. حضرت فرمود: «اي ابو خالد از چيزي سوال کردي که اگر فرزندان فاطمه هم مي دانستند درصدد بودند او را پاره پاره کنند.» [5] .



[ صفحه 117]



6- در بعضي از نامه هاي آن حضرت، در جواب به سوالي که از اسم و محل آن امام شده است فرموده اند: «اگر اسم را بدانيد، راز منتشر مي شود و اگر مکان را کسي بداند به سمت آن سرازير خواهند شد.» [6] .

7- در نامه ي ديگري از آن حضرت آمده است: «هر کس در مجلس عمومي نام مرا ببرد جدا ملعون است.» [7] .

8- در نامه ديگري آمده است: «هر کس در جمعي از مردم نام مرا ببرد خداوند او را لعنت کند.» [8] .

9- امام صادق عليه السلام فرمود: «صاحب الامر، مردي است که جز کافران کسي او را به نام نمي خواند.» [9] .

10- عبدالعظيم حسني از امام جواد عليه السلام نقل مي کند که در مورد ناميدن حضرت قائم عليه السلام فرمود: «ولادتش از مردم مخفي و جسمش از ديده ها غايب و به اسم ناميدنش حرام است. او هم نام و هم کنيه پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم است...» [10] .

11- محمد بن ابراهيم کوفي مي گويد: امام عسکري عليه السلام گوسفندي را ذبح فرمود و از گوشت آن براي بعضي از افرادي که نامش را برد فرستاد و فرمود: اين از عقيقه پسرم محمد است.» [11] .

12- ابي غانم خادم مي گويد: «براي امام عسکري عليه السلام پسري متولد شد که او را محمد ناميد...» [12] .

13- ابي الجارود از امام باقر عليه السلام از جابر بن عبدالله انصاري نقل مي کند که گفت: وارد خانه ي فاطمه شدم، در برابرش لوحي قرار داشت که اسامي جانشينان ائمه از



[ صفحه 118]



نسل فاطمه نوشته شده بود، تعداد آنها را شمردم، دوازده نفر و آخرين آنها قائم بود، سه نفر از آنها محمد و چهار نفر علي بودند.» [13] .

14- مفضل بن عمر مي گويد: بر امام صادق عليه السلام وارد شدم و به ايشان عرض کردم: «قول داده بوديد جانشين خودتان را به ما معرفي کنيد. فرمود: «امام بعد از من، پسرم موسي است و جانشين منتظر، محمد بن حسن بن علي بن محمد بن علي موسي مي باشد.» [14] .

15- از امام عسکري عليه السلام درباره ي حجت و امام بعد از خودش سوال شد. آن حضرت فرمود: «پسرم محمد، امام و حجت بعد از من است...» [15] .


پاورقي

[1] اثبات الهداه، ج 3، ص 469، روايت 138.

[2] اثبات الهداه، ج 3، ص 490، روايت 229.

[3] اثبات الهداه، ج 3، ص 490، روايت 228.

[4] اثبات الهداة، ج 3، ص 490، روايت 230.

[5] اثبات الهداة، ج 3، ص 509، روايت 328.

[6] بحارالانوار، ج 51، ص 33، روايت 8.

[7] بحارالانوار، ج 51، ص 33، روايت 9.

[8] بحارالانوار، ج 51، ص 33، روايت 10.

[9] بحارالانوار، ج 51، ص 33، روايت 11.

[10] وسايل الشيعه، ج 11، ص 489، روايت 14.

[11] وسايل الشيعه، ج 11، ص 489، روايت 15.

[12] وسايل الشيعه، ج 11، ص 489، روايت 16.

[13] وسايل الشيعه، ج 11، ص 490، روايت 20 و نيز مراجعه شود به ج 11، ص 491، روايت 21.

[14] وسايل الشيعه، ج 11، ص 491، روايت 22.

[15] وسايل الشيعه، ج 11، ص 491، روايت 23.