بازگشت

روايات


1- امام رضا عليه السلام فرمود: «هرکس قبل از خروج قائم ما - تقيه را - ترک کند از ما نيست.» [1] .

2- امام صادق عليه السلام فرمود: «وقتي قائم ما قيام کند، تقيه از ميان برداشته شده و شمشير به ميدان مي آيد و جز با شمشير با مردم معامله نمي شود.» [2] .

3- ابو عمر اعجمي مي گويد: «امام صادق عليه السلام به من فرمود: اي ابا عمر! اگر دين را به ده جزء تقسيم کني، نه جزء آن تقيه است و کسي که تقيه نکند دين ندارد...» [3] .



[ صفحه 109]



4- عبدالله بن ابي يعفور مي گويد: «از امام صادق عليه السلام شنيدم که مي فرمود: تقيه، سپر و پناهگاه مؤمن است و کسي که تقيه نکند ايمان ندارد...» [4] .

5- امام صادق عليه السلام: هر چه اين امر- غيبت يا ظهور- نزديکتر شود، تقيه شديدتر مي شود.» [5] .

6- حسين بن خالد مي گويد: امام رضا عليه السلام فرمود: «کسي که اهل پرهيز نيست، دين ندارد و کسي که اهل تقيه نيست، ايمان ندارد، گرامي ترين شما در نزد خدا پايبندترين شما به تقيه است.» عرض شد: «يابن رسول الله! تاکي؟» فرمود: «تا قيام قائم، بنابراين کسي که قبل از خروج قائم ما، تقيه را ترک کند، از ما نيست.» [6] .

7- معمر بن خلاد مي گويد: «از امام رضا عليه السلام در مورد از جا حرکت کردن براي حکام پرسيدم: فرمود: امام باقر عليه السلام فرمود: تقيه، دين من و دين پدران من است، کسي که تقيه نکند، ايمان ندارد.» [7] .

8- مفضل مي گويد: از امام صادق عليه السلام در مورد آيه: (اجعل بينکم و بينهم ردما) [8] فرمود: «آن سد، تقيه است»، (فما استطاعوا ان يظهروه و ما استطاعوا له نقبا) [9] فرمود: «اگر طبق تقيه عمل نمايي، راهي براي مسلط شدن بر تو پيدا نمي کنند؛ تقيه، دژ محکمي است، و در بين تو و دشمنان خدا به صورت سد مانعي واقع مي شود که نمي توانند در آن رخنه نمايند.» [10] .

9- حبيب بن بشر مي گويد: امام صادق عليه السلام فرمود از پدرم شنيدم که فرمود: «نه به خدا قسم، پيش من چيزي دوست داشتني تر از تقيه، در روي زمين، يافت نمي شود؛ اي حبيب، هر کس اهل تقيه باشد خداوند او را بالا مي برد و هرکس اهل تقيه نباشد



[ صفحه 110]



خداوند او را پست مي گرداند، اي حبيب! اگر تقيه رعايت شود، مردم در صلح آرامش بسر خواهند برد.» [11] .

10- امام صادق عليه السلام فرمود: «در حالي که تقيه واجب است، قتل هيچيک از کفار و دشمنان جايز نيست، مگر آنکه کسي را کشته يا مشغول فساد در زمين باشد، و اين کار هم وقتي جايز است که از به خطر افتادن جان خودت و دوستانت نترسي. در زمان و مکاني که تقيه - با حفظ جان خودت و دوستانت ودينت - تناسب دارد، تقيه کردن واجب است و کسي که به خاطر تقيه و دفع ستم و خطر از جان خودش، سوگند بخورد و بعد از آن، سوگند خود را بشکند، بر او کفاره واجب نيست.» [12] .

11- امام باقر عليه السلام فرمود: «در هر جا ضرورت ايجاب کند تقيه کردن لازم است، و آن کسي که بايد تقيه کند خود بهتر مي داند که جاي آن کجاست.» [13] .

12- امام عسکري عليه السلام فرمود:امام رضا عليه السلام از گروهي از شيعيان دوري گزيد و به آنان اجازه ملاقات نداد. آن گروه گفتند: «يابن رسول الله! چه شده است که تا اين حد از ما اعراض مي فرمايي و با مانع قرار دادن بين ما و خودت، ما را خوار مي شماري؟» فرمود: «براي اينکه شما ادعا مي کنيد که شيعه اميرالمؤمنين هستيد و در بيشتر کارهايتان برخلاف عمل مي کنيد و در انجام واجبات، کوتاهي مي نماييد و بسياري از حقوق برادرنتان را کوچک مي شماريد و آنجا که نبايد تقيه کنيد تقيه مي کنيد و آنجا که بايد تقيه کنيد، تقيه را ترک مي کنيد.» [14] .

13- امام عسکري عليه السلام درباره ي آيه ي: (و الهکم اله واحد لا اله الا هو الرحمن الرحيم) [15] فرمود: «نسبت به بندگان مؤمن و شيعه ي آل محمد رحيم است که ميدان تقيه را برايشان باز کرده است، تا هر جا که بتوانند دوستي با دوستان خدا و دشمني



[ صفحه 111]



با دشمنان خدا را آشکار کنند و هر جا قدرت اظهار آن را نداشتند آن را پنهان نمايند.» [16] .

14- محمد بن ميمون از امام باقر از پدرش عليهم السلام نقل مي کند که فرمود: اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: «از شما مي خواهند که مرا دشنام دهيد، و از شما مي خواهند که از من بيزاري جوئيد، در اين صورت گردنهايتان را بکشيد- يا به افتخار گردنفرازي کنيد يا تا سر حد کشته شدن آماده باشيد- که محبت و ولايت من در فطرت انسانها نهفته است.» [17] .

15- اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: «آگاه باشيد که پس از من، آدمي گشادگلو، و شکم گنده بر شما مسلط مي شود که هر چه بيابد مي خورد و هر چه را نيابد به جستجويش بر مي خيزد، پس او را بکشيد- که هرگز نخواهيد کشت، بدانيد! که او شما را امر مي کند تا مرا دشنام دهيد و از من بيزاري جوئيد، اما درباره ي دشنام دادن، - مي گويم - دشنام دهيد که براي من نوعي تزکيه و براي شما رهايي - از جور- خواهد بود، اما درباره ي بيزاري جستن، مي گويم از من بيزاري مجوئيد که من اينگونه خلق شده ام که درون پاک انسانها مرا دوست بدارد و من اولين کسي هستم که ايمان آوردم و هجرت کردم.» [18] .

16- امام باقر عليه السلام فرمود: «تقيه براي حفظ جان و جلوگيري از ريختن خون است، پس هرگاه تقيه، خود موجب ريختن خون شد، ديگر تقيه جايز نيست.» [19] .

17- ابو حمزه ثمالي مي گويد: امام صادق عليه السلام فرمود: «زمين بر جا باقي نمي ماند مگر اينکه عالمي از ما که حق را از باطل بشناسد بر روي آن زنده است.» و فرمود: «تقيه براي حفظ جان و جلوگيري از ريختن خون است، پس هرگاه تقيه، خود موجب ريختن خون شد، ديگر تقيه جايز نيست. وبه خدا قسم اگر فرا خوانده شويد



[ صفحه 112]



تا ما را ياري کنيد بگوييد: «ما اين کار را نمي کنيم، تقيه مي نماييم.» تقيه براي شما دوست داشتني تر از پدران و مادرانتان است، و اگر قائم عليه السلام قيام کند، نيازمند به سوال از شما - در اين باره - نخواهد بود و- خود مي داند هر کس چه کاره است - و حدود الهي را در مورد عده ي زيادي از منافقين شما مردم اجرا خواهد کرد.» [20] .


پاورقي

[1] اثبات الهداه، ج 3، ص 477، روايت 172.

[2] اثبات الهداه، ج 3، ص 564، روايت 649.

[3] وسائل الشيعه، ج 11، ص 460، روايت 2، باب 24.

[4] وسايل الشيعه، ج 11، ص 460، روايت 6، باب 24.

[5] وسايل الشيعه، ج 11، ص 462، روايت 11، باب 24.

[6] وسايل الشيعه، ج 11، ص 465، روايت 25، باب 24.

[7] وسايل الشيعه، ج 11، ص 460، روايت 3، باب 24.

[8] کهف: 95 - بين شما و آنها سدي قرار دهم.

[9] کهف: 97- نتوانند از آن بالا بروند و در آن رخنه اي ايجاد کنند.

[10] وسايل الشيعه، ج 11، ص 467، روايت 33، باب 24.

[11] وسايل الشيعه، ج 11، ص 461، روايت 8، باب 24.

[12] وسايل الشيعه، ج 11، ص 464، روايت 21، از باب 24.

[13] وسايل الشيعه، ج 11، ص 468، روايت 1، از باب 25.

[14] وسايل الشيعه، ج 11، ص 470، روايت 9، از باب 25.

[15] بقره: 163.

[16] وسايل الشيعه، ج 11، ص 475، روايت 12، از باب 28.

[17] وسايل الشيعه، ج 11، ص 477، روايت 8، از باب 29.

[18] وسايل الشيعه، ج 11، ص 478، روايت 10، باب 29.

[19] وسايل الشيعه، ج 11، ص 483، روايت 1، از باب 31.

[20] وسايل الشيعه، ج 11، ص 483، روايت 2، از باب 31.